سایت بدون -«امروز مادرم مُرد. شاید هم دیروز. نمیدانم. از آسایشگاه یک تلگراف دریافت کردم: «مادر فوت شد. خاکسپاری فردا. احترام فائقه.» این معنایی ندارد. شاید دیروز بود.»
این شروع یک داستان است ، به همین راحتی ، بدون هیچ تلاش برای خود جلوه گری چرا که این داستان بیگانه است . اولین جملهی این رمان بازگو کنندهی تمام فلسفه و ایدئولوژی رمان است. در این جمله مخاطب شاهد یک واکنش ناآشنا از یک انسان است. جملهای خبری که موضوعی غم انگیز و بزرگ را مانند یک عمل سادهی روزانه بازگو میکند. پس در همان ابتدا مخاطب میداند که با شخصیتی غیر متعارف و منحصر به فرد روبرو است.داستان بیگانه ، داستان مورسو است ، داستان کسی که نمی خواهد مثل بقیه باشد ، کسی که با بقیه متفاوت است . داستان دربارهی مردی است که بعد از فوت مادرش کارهایی انجام میدهد که عُرف رایج جامعه آنها را برنمیتابد و یکسره مردود میشمارد. اما او بیتفاوت نسبت به همهی اینها رفتار میکند
داستان کتاب بیگانه به دو قسمت تقسیم می شود. در قسمت اول مرسو در مراسم تدفین مادرش شرکت میکند و در عین حال هیچ تأثر و احساس خاصی از خود نشان نمیدهد. در واقع با بی تفاوتی با موضوع برخورد می کند. داستان با ترسیم روزهای بعد از دید شخصیت اصلی داستان ادامه مییابد. مرسو به عنوان انسانی بدون هیچ اراده به پیشرفت در زندگی ترسیم میشود. او هیچ رابطهٔ احساسی بین خود و افراد دیگر برقرار نمیکند و در بی تفاوتی خود و پیامدهای حاصل از آن زندگی اش را سپری میکند. او از این که روزهایش را بدون تغییری در عادتهای خود میگذراند خشنود است.
طی یک سری از ماجراها و اتفاقات مرسو مرتکب قتل می شود و بعد قسمت دوم کتاب که محاکمهٔ مرسو است، آغاز میشود. در این جا شخصیت اول داستان برای اولین بار با تأثیری که بی اعتنایی و بی تفاوتی برخورد او بر دیگران میگذارد رو به رو میشود. اتهام راست بی خدا بودنش را بدون کلامی میپذیرد. او به اعدام محکوم میشود. عدهای بر این اعتقاد هستند که آلبر کامو با Albert Camus رمان بیگانه مفهوم و فلسفهی پوچی را به نوعی مطرح میکند. اما وقتی مخاطب با اثری چون رمان بیگانه روبرو میشود شاید نتواند از تمام این کتاب که هر جملهاش میتواند یک فلسفه باشد، تنها مفهوم “پوچی” را استخراج کند و به آن قانع باشد. رمان بیگانه در زمانی نوشته شد که الجزایر هنوز مستعمرهی فرانسه بوده است. با توجه به استعمار ستیزی و گرایشهای چپ “آلبر کامو” میتوان گفت که رمان بیگانه ورای هر موضوع و یا فلسفه ای، وضع موجود جامعهی استعمار زده را مطرح میکند.
رمان بیگانه،در سال ۱۹۴۲،درست دو سال بعد از اینکه کامو مجبور شد الجزایر را ترک کند و در میان جنگ جهانی دوم،در فرانسه به چاپ رسید.کتاب بیگانه اثر آلبر کامو زمانی به نگارش درآمد که الجزایر هنوز مستعمره فرانسه در شمال آفریقا بود.کامو از پدری فرانسوی که در الجزایر بزرگ شده بود و مادری خدمتکار در محیطی فقیرانه در الجزایر به دنیا آمد.شرایط جغراقیایی و فرهنگی خاصی در زمان رشد و بلوغ کامو در الجزایر حاکم بود.شرایط فرهنگی که ملغمه ای از فرهنگ اروپایی و عربی الجزایر بود. وجود اندیشه های گوناگون فلسفی و اخلاقی به همراه جنبشهای آزادیخواه و استقلال طلب و حتی آب و هوای خشک و کویری الجزایر تاثیرات خاصی در خلق اثر کتاب بیگانه داشته اند.
کتاب از نظر فکری هم چکیده آن چیزی است که کامو فکر می کند.آلبر کامو از بنیان گذاران اگزیستانسیالیسم است. اگزیستانسیالیسم فلسفه ای است که بر روی یگانگی و انزوای فرد، و تجربیات او در یک جهان خصومت آمیز و بی تفاوت تمرکز می کند. می توان گفت کتاب بیگانه به خوبی این موضوع را نشان می دهد.
از اول تا آخر کتاب جمله ها و عباراتی وجود دارد که نشان می دهد مرسو برای هیچ چیزی کوچک ترین ارزشی قائل نیست. مثل این است که بعد از هر اتفاقی مرسو بگوید: خب که چی!!
در اعمال مرسو هیچ منطق عینی دیده نمی
شود. برای مثال او بدون هیچ منطقی می خواهد با مری ازدواج کند یا یک فرد عرب را
بکشد.اتفاقات بخش اول کتاب به نظر برای مرسو عادی هستند ولی وقتی بخش دوم کتاب را
می خوانید پی می برید که ذره ذره آن ها علیه مرسو در دادگاه استفاده می شود و همین
به جذابیت داستان می افزاید. پس از انتشار کتاب بیگانه فصل نوینی در روانشناسی و ادراک شناختی
انسان در تعارض با جامعه شکل میگیرد و بسیاری از روانشناسان را به تکاپو وا میدارد.
اگر میخواهید تجربهای را لمس کنید که چگونه زندگی مفرد، بدون تعهد و
ساختارشکنانه برهمکنشی واقعگرایانه با جامعه خواهد داشت، مطالعهی این کتاب
انتخاب خوبی است.
ترجمه های بیگانه به فارسی
بیگانه اولین بار توسط علیاصغر خبرهزاده با ویراستاری و تصحیح جلال آلاحمد به فارسی برگردانده شد. پس از آنها مترجمان متعدد دیگری این کتاب را دوباره به فارسی برگرداندهاند که نام آنها در کتاب «تاریخ ترجمه ادبی از فرانسه به فارسی» چنین آمدهاست:
بیگانه، ترجمهٔ جلال آلاحمد و علیاصغر خبرهزاده. تهران: کانون معرفت، ۱۳۲۸
بیگانه، ترجمهٔ عنایتالله شکیباپور. تهران: فرخی، ۱۳۴۴
بیگانه، ترجمهٔ هدایتالله میرزمانی. تهران: گلشایی، ۱۳۶۲
بیگانه، ترجمهٔ امیر جلالالدین اعلم، تهران: نشر نیلوفر، ۱۳۷۷
بیگانه، ترجمهٔ محمدرضا پارسایار. تهران: هرمس، ۱۳۸۸
بیگانه، ترجمهٔ خشایار دیهیمی. تهران: نشر ماهی، ۱۳۸۸
بیگانه، ترجمهٔ لیلی گلستان. تهران: نشر مرکز، ۱۳۸۶
بیگانه، ترجمهٔ پرویز شهدی. تهران: انتشارات مجید، ۱۳۸۸
بیگانه، ترجمهٔ شادی ابطحی. تهران: نشر دنیای نو، ۱۳۹۲
بیگانه، ترجمهٔ بهاره جواهری. تهران: نشر نگارستان کتاب، ۱۳۹۵
بیگانه، ترجمهٔ مهران زنده بودی. مشهد: نشر محقق، ۱۳۹۴
یک دیدگاه
بازتاب ها: کتاب هایی که قبل از مرگ باید بخوانید | بدون