اعضای انجمن‌های مخفی چگونه مخالفانشان را ازسر راه بر می‌داشتند؟ / جنایت‌های مافیایی درعصرمشروطه!

سایت بدون – باوجود نزدیک بودن عصر مشروطه به زمان حاضر، هنوز اطلاعات ما درباره جریان‌هایی که در این انقلاب بزرگ فعال بودند، کافی نیست و هر از گاهی، با کشف اسناد جدید، دیدگاه‌های تازه‌ای درباره وقایع تاریخی این دوره، نمایان می‌شود. باید توجه داشت که انقلاب مشروطه، بند از پای بسیاری از جریان‌های فکری، سیاسی و اعتقادی که طی دهه‌های پیش از آن، زیر جو پرخفقان عصر ناصری و مظفری، خاموش شده بودند، برداشت و زمینه را برای فعالیت‌های گسترده آن ها فراهم کرد. در تشدید این رویه، ناآگاهی مردم از حقیقت مشروطیت و نیاز عمومی آن ها به عدالت هم، مؤثر بود. لیدرهای معترضان، عموماً وابستگان به جریان‌های زیرپوستی و پنهانی بودند که جامعه، شناختی از خط و ربط آن ها نداشت. هر چند که در میان این فعالان، افراد وطن‌دوست و خیرخواه کم نبودند، اما در میان آن ها، افراد مشکوک و حتی ناشناخته، زیاد به چشم می‌خورد. به عنوان نمونه، بخش مهمی از این فعالان را، وابستگان به جریان بابیه تشکیل می‌دادند که پس از ترور ناموفق ناصرالدین‌شاه، در سال ۱۲۶۸ هـ.ق و قتل عام یا تبعید سرانشان، دست از مخاصمه مستقیم کشیده و به مبارزه زیرزمینی و غیرمستقیم رو آورده بودند و غایت آمالشان، ساقط کردن دودمان قاجاریه محسوب می‌شد و برای رسیدن به این هدف، سخت تکاپو می‌کردند و محوریت برنامه‌هایشان در انجمن‌های مخفی، چیزی جز این نبود. از سوی دیگر، اندیشه‌های سوسیالیستی مبتنی بر رفتارهای تندروانه که از قفقاز به ایران سرایت کرده‌بود، در بروز و ظهور شخصیت‌هایی مانند تقی‌زاده و حیدر عمواوغلی که داعیه انقلابی بودن هم داشتند، سخت مؤثر افتاد و این افراد که بیش از گروه نخست در میان مردم شناخته شده بودند، نقش مؤثری در توسعه ترورها و جنایات سازمان یافته عصر مشروطه داشتند؛ جنایت‌هایی که با اغراض مادی و سیاسی صورت می‌گرفت و شرایط کشور را به سوی ناامنی و بی‌ثباتی پیش می‌برد.
تشکیل حلقه‌های مخفی برای جنایت
شکل‌گیری انجمن‌های مخفی و نیز، برنامه‌ریزی برای تهدید و ترور، از دوره دوم مشروطه آغاز شد؛ هرچند که پیش از آن هم، هسته‌های ترور برای حذف مخالفان تشکیل شده بود و تلاش‌های نافرجامی برای از میان برداشتن شخصیت‌های مخالف مشروطه غربی، مانند شیخ فضل‌ا… نوری انجام گرفت. فتح تهران هرچند به استبداد صغیر پایان داد، اما زمینه را برای رشد گروه‌های تندرو، بیش از پیش فراهم کرد. دموکرات‌ها که از ابتدا شعار جدایی دین از سیاست را سر داده بودند، به خشونت و ترور، برای تحقق اهدافشان اعتقاد داشتند. رؤسای این گروه مانند تقی‌زاده، رسول‌زاده و مساوات، متهم به دست داشتن در ترورهای سازمان‌یافته این دوره تاریخی، به ویژه ماجرای قتل آیت‌ا… سیدعبدا… بهبهانی بودند. آن ها به دنبال راهی می‌گشتند تا بتوانند اعضای انجمن مخفی حزب اعتدالیون را که صاحب گرایش مذهبی بودند، جذب کنند. این اتفاق در شوال سال ۱۳۲۸ هـ.ق و با آغاز نیابت سلطنت ناصرالملک آغاز شد؛ هر دو گروه، آبشان با نایب‌السلطنه در یک جو نمی‌رفت. در ماه صفر سال ۱۳۲۹، وقتی فراکسیون‌های مجلس در تکاپو برای زیرآب زدن ناصرالملک بودند، «کمیته نجات و مجازات» شکل گرفت و مبدل به مادر کمیته‌های تروریستی سال‌های بعد شد. در همین زمان، شب نامه‌ای تهدید آمیز در تهران منتشر شد که بسیاری از رجال اعتدالی را به مرگ تهدید می‌کرد؛ این، نخستین نمونه از نوع خود بود. برخی دموکرات‌ها انتشار شب نامه را به اعتدالی‌ها نسبت می‌دادند و ادعا می‌کردند که سران گروه رقیب درصدد مظلوم نمایی هستند. اعتدالی‌ها هم مدعی بودند همه آتش‌ها از گور دموکرات‌ها بر می‌خیزد؛ جدال بالا گرفت و برنده این تخاصم که معلوم نبود سرمنشأ آن کجاست، ناصرالملک، نایب‌السلطنه و انگلوفیل شناخته شده بود.
توسعه جرایم سازمان‌یافته
دموکرات‌ها در دیگر شهرها هم به تهدید ادامه می‌دادند. در سندی تازه‌یاب که در میان مکتوبات مرحوم شیخ عباس قمی، مؤلف مفاتیح‌الجنان پیدا شده است، او از طرف انجمن مخفی دموکرات خراسان، در مشهد، به مرگ تهدید می‌شود و به شدت مورد توهین قرار می‌گیرد. در ذی‌الحجه سال ۱۳۲۹، علاءالدوله، مستبد پیشین و مرتبط فعلی میانه‌روها، وسط خیابان لاله‌زار تهران به قتل رسید. طبق گزارش احمد کسروی، عاملان ترور، یعنی یارمحمدخان کرمانشاهی و برادرش حسین‌خان، از فداییان انجمن مخفی دموکرات‌ها بودند. دموکرات‌ها برای ایجاد رعب و وحشت بیشتر، ۱۸ نفر از تروریست‌هایشان را، دو روز بعد از ترور علاءالدوله، به خانه محمدتقی بنکدار، از سران و مرتبطان جناح اعتدالی مشروطه، فرستادند تا او را بکشند، اما موفق نشدند. چند روز بعد، کریم دواتگر که سابقه ترور شیخ فضل‌ا… نوری را در کارنامه داشت و بعدها به عضویت «کمیته مجازات» درآمد و خود، قربانی زیاده‌خواهی‌هایش شد، به خانه نایب‌السلطنه رفت تا او را ترور کند، اما کار به انجام نرسید و دست‌خالی بازگشت. نکته مهمی که در جنایات سازمان دهی شده عصر مشروطه قابل تأمل به نظر می‌رسد، استفاده از افراد بی‌سواد و متعلق به طبقات فرودست جامعه برای انجام ترورهاست. امثال یارمحمدخان کرمانشاهی و کریم دواتگر، از پشتوانه مالی و خانوادگی قدرتمندی برخوردار نبودند.
از میان برداشتن سران مشروطه اعتدالی
یکی از مهم ترین جنایت‌های سازمان‌یافته در این دوره تاریخی، ترور آیت‌ا… سیدعبدا… بهبهانی، از مراجع بزرگ حامی مشروطه است. او در دوره اول مشروطه، حمایت‌های بی‌دریغی از انقلاب داشت و یکی از علمایی بود که در مهاجرت کبری حضور یافت و خواستار تأسیس عدالتخانه و دارالشوری شد. بهبهانی در دوره استبداد صغیر، مورد ضرب و شتم قرار گرفت و او را به تبعید فرستادند. تا این زمان، دموکرات‌ها و اعضای انجمن‌های مخفی، از وی به مثابه یک قهرمان یاد می‌کردند؛ اما هنگامی که در دوره دوم مشروطه، از تندروها و دموکرات‌ها فاصله گرفت و به حمایت از مشی اعتدالیون پرداخت، حکم اعدامش صادر شد. در یکی از روزهای تیرماه سال ۱۲۸۹، یک سال پس از فتح تهران، چهار مرد مسلح وارد منزل مجتهد معروف تهران شدند و او را به گلوله بستند. سرنخ‌های به دست آمده نشان می‌داد که دموکرات‌هایی مانند سیدحسن تقی‌زاده در این ماجرا نقش دارند؛ اما جرم اثبات نشد.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «غلط انداز»

سایت بدون – غلط انداز یک اصطلاح میان شکار چیان است غلط انداز کسی است …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *