برای دیه گو مارادونا که با همه فرق می کرد/ اسطوره ای رسوب شده

سایت بدون – او نباید در بارسا موفق می‌شد،بارسا پیش از او قهرمان داشت،قهرمان می‌شد..او متعلق به جای دیگری بود،به جایی که قهرمان می‌خواست،جایی که قهرمان نداشت…زیمل می‌گوید شهرها در حیات‌ذهنی خود بر اساس کنش‌ها و نیازها گسترش می‌یابد و شهر ناپل قهرمان می‌خواست،قهرمانی که صادر کند به همه شهرهایی که کودکانشان در رویاهای شبانه خود،به یک اسطوره نیاز داشتند…
مارادونا به ما هم رسید ،در آن دهه شصت نداری‌ها عاشق او شدیم ،آن هم با چند فیلم چند دقیقه‌ای،چند پخش مستقیم با منت و کلی کلمه…هر کجا نام او را می‌دیدیم،می‌بلعیدیم وعاشق‌تر می‌شدیم …و کلمه را تبدیل به تصویر می‌کردیم تا فردایش با توپ لاکی دو لایه مثل او دریبل بزنیم …در آن روزهای ساده و تکراری ،دریبل گاهی بزرگترین برد زندگی بود…و تنها برنامه برای زندگی ،هر چی دیدی دریبل بزن و یادت باشد آن‌هایی که نمی‌توانند تو را مهار کنند،می‌خواهند پایت را قلم کنند
با مارادونا قهرمان ۸۶ شدیم ،در فینال ۹۰ باختیم و به هاولانژ فحش دادیم…دیگر بزرگ‌ شده بودیم،اتاقمان دیگر جای پوستر نداشت اما مارادونا در جایی از قلبمان رسوب کرده بود،خبرهای بد را دریبل می‌زدیم تا بدترین خبر رسید…کسی رفت که با همه فرق می‌کرد با همه؛او مارادونابود

افشین خماند

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «هلو برو تو گلو»

سایت بدون – دو نفر رفیق بودند یکی از یکی تنبل تر در مسیری داشتند …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *