حواشی سفر نگار جواهریان و رامبد جوان برای تولد فرزندشان به کانادا /زندگی نیمه خصوصی آقا و خانم جوان

سایت بدون -ماجرا از آنجا شروع شد که بیش از ۴۰ میلیون نفر ۷۱۳ شب در شش فصل خندوانه با رامبد جوان همراه شدند، خندیدند و فکر کردند حال شان خیلی خوب است؛ خندیدند و فکر کردند ایران جای خوبی برای زندگی است یا می تواند باشد؛ خندیدند و فکر کردند ایرانی ها باحال ترین مردم جهانند و مهم تر از همه خندیدند و فکر کردند تنها نیستند. خب البته چنین تلاشی در همه پنج شش سال گذشته تقدیر شده است. به هرحال اوضاع در همین دوره ها، همیشه آنطور نبوده که جامعه ایرانی حس خوشی داشته باشد، پس رامبد جوان تقدیر شد و از برنامه اش حمایت گسترده ای شد. همان طور که وقتی در زمستان ۹۷ گفت قصد ندارد خندوانه را ادامه دهد، آه و فغان بلند شد که «همین یک برنامه به درد بخور را هم نتوانستند به مردم ببینند!»  اما حالا بسیاری دچار شک و دوگانگی شده اند، شاید زیر پایشان خالی شده و فکر می کنند همه آنچه که رامبد جوان در خندوانه می گفت، بازی بود، فریب بود و خیلی بدبینانه و بی رحمانه «چیزی نبود جز کاسبی برای بستن قراردادهای میلیاردی و رفتن به خارج از کشور». بله، گویا ماجرا دوباره همان است؛ «بریم، بیایم!»

زندگی نیمه خصوصی خانم و آقای جیم! 

چند روز پیش عکس های رامبد جوان و نگار جواهریان منتشر شد؛ در کانادا. گفتند رفته اند برای اکران فیلم «قانون مورفی» که رامبد جوان آن را کارگردانی کرده بود و زمستان ۹۷ در ایران اکران شد. اما چون نگار جواهریان ماه های آخری بارداری را می گذراند گمانه هایی درباره ی زایمان او در خارج از کشور مطرح شد. به ویژه اینکه در این شرایط، طبعا هیچ پزشکی اجازه ی انجام دو پرواز طولانی را در مدتی کوتاه به جواهریان نمی دهد. این شائبه هم گمانه زنی برای به دنیا آوردن بچه در خارج از کشور را تقویت کرد. البته دیروز در حاشیه ی اکران فیلم در مونترال، ویدئویی از جوان در کانادا منتشر شد که علنا به دنیا آمدن بچه در کانادا را تایید کرد؛ «منتظر آمدن بچه م هستم و دارم کیف می کنم!» شاید این حرف نمک روی زخم بود و دهن کجی به همه انتقادات. و البته واکنشی قابل تصور از رامبد جوان در پاسخ به انتقادات. همان طور که در سال های گذشته چند انتقاد را چنین پاسخ داد و حتی انتقاد به فیلمش را هم به تندی برنتابید.

اما از دو سه هفته پیش تاکنون حرف و حدیث ها با موجی از خشم و اعتراض مردم در شبکه های اجتماعی به راه افتاد؛ «نزدیک زایمان نگار جواهریان، رامبد جوان با خانمش تصمیم گرفتن برن کانادا فیلمشون رو اکران کنن! آره دیگه فقط هم به خاطر اکران فیلمتون رفتین، بعد که فیلم دنیا اومد برمی گردین!!»، «جالبه همون آقایی که هر شب با صد نفر داد می زد مردم عزیز ایران ما شما رو خیلی دوست داریم، حاضر نشد بچه ش همون پاسپورتی رو داشته باشه که مردم عزیزش دارن»، «حمایت های قبیله ای که از رامبد جوان و نگار جواهریان می شه رو درک نمی کنم. بالاخره همه این عزیزان در لفت و لیس و دورویی و تزویر شبیه به هم هستن»، «فارغ از بحث هایی مثل احترام به حریم خصوصی و آزادی انتخاب زادگاه فرزند و ریاکار و دروغگو بودن یا نبودن رامبد جوان،  ای کاش عکس او با نگار جواهریان در کانادا منتشر نمی شد. چون اعتماد اجتماعی ما رو پایین میاره و این، خطر اصلی است». البته مانند هر ماجرای دیگری عده ای هم موافق ماجرا بودند. عده ای که به نظر می رسد تعدادشان از مخالفان عصبانی کمتر است؛ «رامبد جوان و نگار جواهریان هم مثل هر زوج دیگه حق دارن محل تولد بچه و محل زندگیشونو خودشون انتخاب کنن. هر ایرانی که میگه ایران خوبه الزاما ایران زندگی نمی کنه. اگه ناراحتین حقتونو خوردن و رفتن کانادا برین ازشون بگیرین. ما مردم همیشه طلبکار عادت داریم برای بدبختیمون دنبال مقصر بگردیم». و غرولندهایی از این دست. 

رویه تکراری سلبریتی ها

این، بار اولی نیست که سلبریتی ها برای به دنیا آوردن فرزندان شان به خارج از کشور می روند. چند سال پیش هم مهناز افشار دخترش را در آلمان به دنیا آورد و فریبا نادری، رضا قوچان نژاد، بنیامین بهادری، روناک یونسی، محسن تنابنده، شیلا خداداد و سام درخشانی هم از دیگر هنرمندانی بودند که در این چند سال، فرزندشان در خارج از ایران به دنیا آمده است. یا حمید فرخ نژاد خیلی بی ریا، از اینکه باید برای فرزندانش ماهی چندهزار دلار بفرستد، گفته است و یا فریبرز عرب نیا از کانادا برای هوادارانش از زندگی با فرزندش می گوید.

 اما ماجرای به دنیا آمدن فرزند رامبد جوان و نگار جواهریان با بقیه فرق می کند. چرا؟ چون جوان مدتی طولانی تریبونی بزرگ در دست داشت و هر شب در گوش مردم فریاد می زد که ایران را خیلی دوست دارد و ایرانی ها خیلی خوبند و همدیگر را تنها نمی گذارند. حالا رامبد جوان که نماد مهین پرستی و ترویج حمایت اجتماعی شده بود، پس از همان برنامه کذایی که نگار جواهریان را در صندلی مقابلش نشاند و از آینده زندگی دو نفره شان گفت و البته در چند مصاحبه تاکید کرد که قصد استراحت دارد، در حالی که وعده داده بود خندوانه را دوباره بسازد، به دنبال این است تا فرزندش در کشور دیگری متولد شود و تبعیت یک کشور خارجی را بگیرد.  علت واکنش مردم را هم به او اگر بی رحمانه «دورویی و ریاکاری» ندانیم، همین چندگانگی در رفتار تلویزیونی و زندگی خصوصی است. البته بعضی ها هم ماجرای حریم خصوصی خانم و آقای جیم را وسط می کشند. اما ماجرا این است که رامبد جوان به دلیل حواشی ازدواج های پیشینش و رسانه ای کردن یا شدن آنها، از خیلی وقت پیش، خودش مخاطب را به حریم خصوصی اش راه داده بود. حتی همان موقع که نگار جواهریان باردار شد هم موضوع را رسانه ای کرد و طبعا در چنین شرایطی احتمالا نباید منتقد ورود مردم به حریم خصوصی اش باشد. هرچند که به خودی خود، سرکشی در حریم خصوصی مردم، امری است نکوهیده. همان طور که با انتشار عکس رامبد و نگار، بسیاری برآشفتند و عَلَم وااخلاقا دست گرفتند!  جالب اینکه علاوه بر مردم عادی، برخی از چهره های مشهور هم به ماجرای رامبد جوان و نگار جواهریان واکنش نشان دادند. حالا چه در موافقت و چه در مخالفت. مانند پرویز پرستویی که گفت نگار رفته کانادا تا در پیش خانواده اش زایمان کند و هر زنی در این موقعیت ترجیح می دهد که در کنار خانواده اش باشد! یا امیرمهدی ژوله هم به تندی منتقدان رامبد را نواخت و البته روز بعد از الفاظی که به کار برده بود، عذرخواهی کرد، یعنی همچنان موافق تصمیم رامبد و نگار است.

مردم خشمگین اند؟ بله، خیلی!

«هرکسی مختار است محل تولد فرزندش را انتخاب کند». تا اینجای مسئله مشکلی نیست، همان طور که بسیاری از متمولان جامعه ایرانی، محل تولد فرزندان شان تورنتو و لس آنجلس است، نه تهران و اصفهان. اما ماجرای رامبد جوان از آنجایی داغ شد که رنگ وبوی ریاکاری به خود گرفت. علیرضا شریفی یزدی، جامعه شناس در این باره به «سازندگی» می گوید: «برخی از افراد به بهانه ی ادامه تحصیل، کار یا به دنیا آوردن فرزندشان به خارج از کشور می روند و بخش بزرگتری از مردم جامعه هم چنین کاری نمی کنند، اما این به این معنی نیست که آنها دوست ندارند بروند. هفته ی گذشته نتایج یک پژوهش از سوی شهرداری تهران منتشر شد که براساس آن بیش از ۳۰ درصد مخاطبان نظرسنجی اعلام کرده بودند خواهان خروج از ایران هستند. اگر حجم نمونه ی این پژوهش درست انتخاب شده باشد، می شود تخمین زد حدود ۲۴ میلیون نفر از جمعیت ایران می خواهند ترک وطن کنند! حالا سوال اصلی این است که چرا این جمعیت بسیار بزرگ چنین چیزی می خواهند؟!» او می گوید: «چیزی که خیلی ها در موارد آقای جوان از آن به عنوان دورویی نام می برند، بیشتر به خشم نهفته ی مردم برمی گردد. درواقع مردم خشم متراکم و جابه جا شده ای دارند که با کوچکترین مسئله  به آن واکنش نشان می دهند. سرخوردگی های سنگین مردم موجب می شود تا نسبت به سلبریتی ها، مسئولان و هرکسی که سبک زندگی اش با آنها متفاوت است، تخلیه ی خشم  کنند. به عقیده ی من اینجا هدف صرفا رامبد جوان نیست. البته نکته ی دیگری هم مطرح است؛ مردم متوجه شده اند کسانی مانند رامبد جوان که همیشه شعار می داده اند، از جنس آنها نیستند. برای همین بیشتر از اینکه موضوع، رامبد جوان باشد، کسانی هستند که در این کشور صاحب نفوذند، نفوذ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی. کسانی که فرزندان شان در خارج از کشور درس می خوانند، کار می کنند یا در آنجا به دنیا می آیند. رامبد جوان هم می تواند یکی از همین افراد باشد. خشم پنهان مردم از اینجا ناشی می شود».

به عقیده ی او کسانی که می خواهند از ایران خارج شوند، به آینده امیدوار نیستند؛ «سلبریتی ای که بچه اش را در خارج از ایران به دنیا می آورد هم همین است. بخشی از واکنش تند مردم به دلیل حرف هایی بود که رامبد جوان گفته بود و حالا خلافش ثابت شده، اما بخش دیگری از آن به این دلیل است که اضطراب اجتماعی مردم خیلی بالاست. یعنی مردم وقتی می بینند گروهی از مردم از کشور خارج می شوند و بچه هایشان را آنجا به دنیا می آورند این سوال برایشان پیش می آید که چرا؟ چه خبر است؟ نکند اتفاق عجیبی در راه است؟ و چون آنها چنین امکانی ندارند مضطرب می شوند. به هرحال تقلیل دادن این مسئله به ماجرای دورویی تحلیل درستی نیست. به هرحال هرچه احساس امنیت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در جامعه بیشتر باشد، هرچه ثبات سیاسی و اقتصادی بیشتر باشد، در کم شدن این حالات مردم موثر است. براساس آمار منتشر شده بین پنج تا هشت میلیون ایرانی در خارج از کشور به سر می برند. ولی آیا هرکسی که در خارج از ایران زندگی می کند، کشورش را دوست ندارد؟ اینطور نیست. اما در مجموع همه ی طبقات اجتماعی، بالا، متوسط و پایین منافع فردی شان را بر منافع جمعی ترجیح می دهند. رامبد جوان هم در همین فرهنگ رشد کرده است!»

او به نکته ی دیگری هم اشاره می کند: «از نظر جامعه شناسی به نظر می رسد گروهی هستند که عالمانه و عامدانه در جامعه خبررسانی می کنند. در تلاشند با خبرهای حاشیه ای و انحراف افکار عمومی به سمت خبرهای زرد و کم ارزش و دامن زدن به آنها، ذهن  مردم را از اخبار اصلی جامعه که به ثبات سیاسی و اقتصادی مربوط است، دور کنند. این هم فرضیه ای است که از سوی برخی از اصحاب ارتباطات مطرح می شود. خبر خروج رامبد جوان هم در همین دسته از اخبار است. تا زمانی که سبک زندگی بخش بزرگی از جامعه ی ایران به رسمیت شناخته نشده یا اجازه ی نمود بیرونی به آنها داده نشود و براساس یک ادبیات رسمی و کلیشه ای سبک زندگی عده ی محدودی با زور و فشار و تهدید به آنها تحمیل شود مردم دچار چنین خشمی هستند. این مردم جز خروج از کشور، مفری برای خودشان متصور نیستند. مثلا این روزها فشار حجاب بر کسانی که معیارهایشان با معیارهای رسمی جامعه متناسب نیست، زیاد شده؛ یا حتی بعضی از افراد دوست دارند حیوان خاصی را در منزل شان نگه دارند. اگر ما تنوع سبک زندگی در جامعه را به رسمیت نشناسیم، این مردم هم تلاش می کنند از کشور خارج شوند. کما اینکه در این یک سال و نیم خروج نیروی انسانی و سرمایه از ایران شتاب بیشتری گرفته و اینها همه زنگ خطر است». 

در ایران پول درمی آورند، در خارج خرج می کنند!

موضوع دیگری که به اصل ماجرا بی ارتباط نیست، زیست دوگانه ی بعضی از ایرانی هاست که دست شان زیادی به دهان شان می رسد. از سلبریتی ها گرفته تا خیلی از بیزینس من ها و پزشکان و غیره. کسانی که مثلا شش ماه در ایران کار می کنند و شش ماه دوم سال را می روند به کشورهای خارجی. تفریح می کنند و پول های شان را خرج می کنند و دوباره برمی گردند و مشغول به کاسبی در ایران می شوند. همان معضلی که بسیاری به آن منتقدند و آقازاده های سیاسیون را با آن می نوازند. عالیه شکربیگی، استاد دانشگاه و جامعه شناس در رابطه با این موضوع به «سازندگی» می گوید: «کسانی مانند سلبریتی ها و کارخانه دارها یا کسانی که به رانت های قدرت و زر و زور متصل هستند، می توانند زیست دوگانه ای داشته باشند و اینها هم چیزی حدود صد هزار نفر از جمعیت ایران را دربرمی گیرند. فکر می ‎کنم حدود ۵۰ نفر از سلبریتی ها جزو کسانی هستند که در ایران کار می کنند و در خارج از کشور خرج می کنند. این موضوع بیشتر به شرایط آرامشی برمی گردد که این افراد به دنبال آن هستند اما در جامعه ی خودشان پیدا نمی شود. آدم ها به دنبال آرامشند، اینکه بدون فشار ساختارها حس خوب زندگی کردن را تجربه کنند. این ۱۰۰ هزار نفری که ما تخمین می زنیم، کسانی هستند که توانمندی مالی بالایی دارند، در حالی که درصد زیادی از مردم ایران چنین امکانی ندارند». 

او در توضیحات بیشتری می گوید: «این افراد فرمی از زندگی را در جامعه ی خودشان تعقیب می کنند که این فرم به لحاظ جامعه شناسی محتواهای مختلفی دارد. حالا کلانشهری مانند تهران را در نظر بگیرید. آلودگی زیست محیطی، صوتی و هزینه های بالای زندگی از محتواهای کلانشهر تهران است. در این شرایط کسانی که تمکن مالی بالایی دارند، انتخاب شان این است که از این فضاها و همچنین ساختارهای تعین یافته ای که به آنها تحمیل می شود، فاصله بگیرند و از این فشارها رها شوند. نکته ی دیگری که موجب می شود این افراد سبک زندگی اینچنینی انتخاب کنند، عدم تعلق خاطرشان به جامعه ی ایران، آن هم در بعضی موارد با رفتارهای تظاهرگرایانه است. مانند آقای رامبد جوان که نشان داد رفتارهای وطن پرستانه اش فقط مختص جلوی دوربین است، آن هم برای اینکه قراردادهای میلیونی ببندد، از ایران پول دربیاورد و جای دیگری خرج کند. ضمن اینکه جامعه ی ایران با مشکلات زیادی مواجه است، از جمله ناامیدی. اما بعضی از سلبریتی ها چون یکجانشین نیستند، اصلا این موضوعات برایشان مهم نیست». 

او در مورد میزان ترویج زیست دوگانه در دیگر کشورها می گوید: «انسان به دنبال آرامش است. فکر می کنم هرجای دنیا که ساختارهای عینی تعین گرا بر مردم تحمیل می شود، در مقابل آنها هم تلاش می کنند تا خودشان را از این وضعیت رها کنند و به جای دیگری پناه ببرند تا به آرامش برسند. بنابراین این موضوع در همه جای دنیا می تواند اتفاق بیفتد. اما الان این مسئله در کشور ما بیشتر از کشورهای دیگر مشاهده می شود. چون پول درآوردن در ایران راحت تر از خیلی کشورهای دیگر است».

واکنش کیهان: دهن کجی به هویت ایرانی

در کنار همراهی برخی از سلبریتی ها در دفاع از زوج خانم و آقای جیم، روزنامه ی کیهان حسابی از خجالت آنها درآمد و نوشت: «جوان، نشان داد همه شعارهایش در «خندوانه» فقط یک شغل و بیزینس بوده؛ او با شعارهای وطن دوستانه کاسبی کرده تا با آن پول برای فرزند خودش شناسنامه و هویت غیروطنی بگیرد. به همین دلیل هم مسافرت جوان و همسرش به کانادا، یک مسئله شخصی و خصوصی نیست، بلکه یک دهن کجی آشکار به پرچم، شناسنامه و هویت ایرانی و توهین به مردمی است که پای فیلم ها و برنامه وی می نشسته اند. باید منتظر ماند و دید که واکنش صداوسیما به رامبد جوان چیست و باز هم هزینه سفر و گرفتن تابعیت خارجی برای فرزندان وی را تأمین می کند یا نه؟ و باز هم با ادامه کار او در صداوسیما زمینه اهانت بیشتر به مردم این مرزوبوم را فراهم خواهد کرد؟!».

ممنوع الفعالیت شدند؟

در این چند روز حجم زیادی از اخبار با محوریت جوان و جواهریان دست به دست شد. اخباری که در برخی از آنها زمزمه های ممنوع الکاری این دو نفر به گوش می رسید. علاوه بر روزنامه ی کیهان، خبرگزاری اصولگرای مشرق نیوز در خبری از قول یک منبع آگاه درباره منع بازپخش تمام برنامه های رامبد جوان نوشت. اینکه تکرار فصل های قبلی خندوانه یا بریده هایی از آن به عنوان میان برنامه در شبکه نسیم فعلا پخش نمی شود. البته تاکنون این خبرها از سوی هیچ کدام از مسئولان دولتی تایید نشده و باید دید در روزهای آینده چه خواهد شد. 

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «آخ نگفتن»

سایت بدون – آخ کمترین واکنش انسان به درد و رنج است آخ گفتن خیلی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *