ریشه و داستان ضرب المثل « شب سمور گذشت و لب تنور گذشت»

سایت بدون – یک شب را در نظر بگیرید که زمستان است و سرد است و آدم یخ می زند حالا تصور کنید که دو نفر باشند ، یکی سلطان محمود غزنوی که پادشاه است و خودش را در گرمای پوششی که از پوست سمور پوشیده محافظت می کند تا از این شب عبور کند و دیگری آدم فقیری که برای از این سرما رهایی پیدا کند خودش را به یک تنور رسانده تا گرمش شود ، هر دوی این ها شب را پشت سر می گذراند . این دست مایه یکی از ضرب المثل های فارسی است که فرم شعر گونه آن می شود

شنیده‌ایم که محمود غزنوى، شب دِى
شراب خورد و شبش جمله در سَمور گذشت
گداى گوشه ‏نشینى لب تنور گرفت
لب تنور بر آن بینواى عور گذشت‏
على الصّباح بزد نعره‏اى، که اى محمود
شب سَمور گذشت و لب تنور گذشت‏
شب یلدا هم می گذرد، چه در پوست سَمور

، چه لخت و عورْ کنارِ تنور!
گنج و رنج و غم و شادىّ جهان در گذر است
عاقل آن به که در اندیشه‏ پایان باشد

این ضرب المثل می خواهد بگوید دنیا می گذرد و غم و شادی آن دائمی نیست و موقتی است.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «هلو برو تو گلو»

سایت بدون – دو نفر رفیق بودند یکی از یکی تنبل تر در مسیری داشتند …

۱۱ دیدگاه

  1. کاملا عکس این تفسیر مد نظر شاعره بهتره یکم دقیق تر معنی کنید

  2. البته شب سمور را میشود در نحوه خوابیدن انسان در سرما را هم معنی کرد که برای در امان ماندن از سرما همچون سمور جمع شده و دور خودش میپیچد اما لب تنور نیز از آنروی استفاده شده که بهترین جای خانه در زمستان لب تنور گرم بوده که مختص مهمان و عزیزان بوده

  3. انسان باید از خواب غفلت بیدار شود . بیشتر منظور گذشت زمان با هر شرایطی را بیان میکند و مهم پاک زیستن و از دنیا پاک رفتن هست

  4. سلام من معنی این ضرب المثل رو خوب متوجه نشدم میشه فقط منظورشو خلاصه بگید ؟

    • یعنی شب به هر طریقی چه با رنج فراوان و چه با ناز و نعمت بالاخره می گذرد شب می تواند معنای مشکلات هم بدهد

  5. معنی این از نامردی دیگران رو میرسونه که به سختی هست میگذرد

  6. من نظری ندارم،پس یک موز برمیدارم

  7. زندگی به هر نحوی و شرایطی در گذر است .ما باید با توجه به پایان آن از خود یاد و نامی بزرگوار بگذاریم

  8. سمر به معنای خواب هست و سمور ریشه در لغت سمر دارد و سلطان محمود از زور مستی به خواب سنگینی فرو رفت و از طرفی رائیتش هم خودش را از سرما به کنار تنور رساند و برای هر دو آن شب گذشت

  9. ما بیشتر حرف می زنیم و کمتر فکر می کنیم، مقصود هر فکری نیست، تفکر در امور بنیادی و اساسی است که شیوه زندگی را متحول می کند. تفکری که گاهی یکساعتش از هفتاد سال عبادت بالاتر است.
    نکته کلیدی که عمق آن کمتر باور می شود اینه: جهان با همه خوشی ها و سختی ها می گذرد، عاقل آن است که در اندیشه فردا باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *