ساخت مجسمه‌های بدفرم از سردار سلیمانی مایه ابراز تاسف است/درست بسازید

سایت بدون -چند روزی است حرف و حدیث‌ها پیرامون مجسمه‌ها و تندیس‌هایی که از شهید سردار سلیمانی ساخته شده، در رسانه‌ها و فضای مجازی داغ شده و حتی مدیران هنری برخی نهادهای کشور نیز به این اتفاق واکنش نشان داده‌اند. آخرین نمونه از این دست واکنش‌ها را سید‌مجتبی حسینی، معاون امور هنری وزارت ارشاد نشان داده و با انتشار یادداشتی، این مجسمه‌ها را مایه شرمساری دانسته‌ است.


ماجرای مجسمه‌های سردار سلیمانی را باید برون‌ریز چند دهه بی‌توجهی به شاخه مهم مجسمه‌سازی دانست. اتفاقی که هر از گاهی از گوشه و کنار اخبار درباره ساخته شدن تندیسی بدفرم از شخصیت‌ها و چهره‌ها سرک می‌کشید و جنجالی می‌شد و باز به محاق می‌رفت. اردیبشهت سال گذشته وقتی از سردیس مرحوم جمشید مشایخی در منطقه یک تهران رونمایی شد، در رسانه‌ها جنجال‌های زیادی به راه افتاد که نهایتاً به بازگرداندن سردیس به کارگاه سازنده و اصلاح آن منجر شد.

شهدای آتش‌نشان دوباره قربانی می‌شوند
حدود هشت‌ماه پیش از آن هم به‌دنبال واقعه تلخ آتش‌سوزی پلاسکو و شهادت چند نفر از آتش‌نشانان، مجسمه‌هایی از شهدای آتش‌نشان در منطقه‌ای در غرب تهران ساخته و به نمایش گذاشته شد که واکنش‌هایی را در پی داشت. سخنگوی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهر همان زمان اظهار کرد که در گفت‌وگو و هماهنگی با مسوولان سازمان زیباسازی شهرداری تهران، بناست که این مجسمه اصلاح و مجدداً رنگ‌آمیزی شود و همین اتفاق نیز افتاد. قریب به یک دهه پیش‌تر نیز ربوده شدن چند مجسمه از میادین شهر تهران نیز خبرساز شده بود.

زخمی که سرباز کرد
این موارد شاید برای کارشناسان و مطلعان این حوزه کافی بود تا بدانند جایی از کار می‌لنگد. جایی که بیشتر باید در حوزه‌های قانون‌گذاری، سیاست‌گذاری و آموزش و توسعه مهارت‌ها و دانش هنری مجسمه‌سازی آن را جست‌وجو کرد و به سرعت در رفع این خلاها کوشید. اما این اتفاق نیفتاد و دوباره و دوباره اشتباهاتی از این دست رخ داد. حالا اما ساخته شدن مجسمه‌های بدشکل از سردار سلیمانی که بیشتر به هجو می‌مانند تا یادمانی از بزرگترین سردار ایران، همه را به تلاطم انداخته و به فکر فرو برده که کجای راه را اشتباه رفتیم. از این حیث شاید به خون شهید بزرگوارمان برای این شاخه هنری در کشور هم مایه برکت و پیشرفت باشد.

احساس شرمساری به جای قدردانی
حالا معاون هنری وزارت ارشاد هم در یادداشتی به این اتفاق واکنش نشان داده و از کمبودهای چندین ساله در توجه به این حوزه که منجر به این اتفاق شده، نوشته و ساخته شدن این مجسمه‌ها را اسفبار توصیف کرده است. «قریب سالی می‌گذرد از پرواز علمدار دوران، از قهرمانِ ملی و مردستان فروتن همروزگارمان شهید حاج قاسم سلیمانی، در این یک سال گویا می‌خواهیم بخشی از کاستی‌های گذشته را جبران کرده و قدرشناسی خود را از این شهید بزرگوار نشان دهیم. پاره‌ای از این قدرشناسی‌ها در قالب ساخت تندیس یادمان نمود می‌یابد. در شهرهای مختلف یکی پس از دیگری از تندیس‌هایی رونمایی می‌شود که بیش از احساس قدردانی، حس شرمساری را در مخاطب برمی‌انگیزد. تندیس‌هایی که گاه بهانه تاختن دشمن و عیب جویی منکران می‌شود.»
نسبت به اهمیت هنر تغافل کردیم
حسینی در ادامه این یادداشت چنین اتفاقاتی را محصول عدم اهتمام به پیگیری ماجراهایی نظیر ربوده شدن برخی مجسمه‌های مشهور و دنبال نکردن قصورها و تقصیرها در این زمینه دانسته و در شرح تغافل نسبت به اهمیت هنر مجسمه‌سازی و صاحبان این هنر می‌نویسد: «تغافل به معنای آنکه به قدر نیاز و ضرورت به آموزش مجسمه‌سازی نپرداخته‌ایم نه در دانشگاه‌ها و نه در آموزشگاه‌ها، تغافل به معنای آنکه دشواری این هنر را به شهدِ تشویق و تبلیغ شیرین نکرده‌ایم. تغافل به معنای آنکه اگر مجسمه‌های ارزشمندی در سطح شهر به یغما رفت و ربوده شد سختی‌اش را سهل گرفتیم و کمر نبستیم به یافتن قصور و مقصر و به حساس کردن جامعه و بیدار کردن معدود مسوولانی که هنر را تجمل می‌پندارند و گمان می‌کنند جهان بی‌هنر نیز امکان استمرار دارد! تغافل به معنای آنکه برنخاستیم به ساخت دیگرباره همان مواریثی که از مقابل دیدگان ناپدید شد. تغافل به معنای آنکه نپذیرفتیم چنین ثروتی و چنان ضرورتی نیاز به قوه عاقله‌ای دارد که درباره آن بیندیشد و بر آن سیاستی بگذارد و بر روند و رشد یا-زبان قلم لال-کاسته شدن سطح کیفی آن نظارتی در خور داشته باشد.»

وقت تصمیم و تدبیر نرسیده است؟
شاید این اظهارات را بتوان نوعی اعتراف به کم‌کاری‌ها و کاهلی‌ها در مسیر سیاست‌گذاری و پیگیری قلمداد کرد. کم‌کاری‌هایی که اگرچه یک پای مهم و اصلی آن، خود وزارت ارشاد محسوب می‌شود اما دیگرانی نظیر مسوولان شهری، رسانه‌ها، و نهادهای آموزش‌دهنده و سیاست‌گذار را هم شامل می‌شود. حسینی در پایان تاکید کرده است: «هفته دفاع مقدس، وقت مناسبی است که به تذکار بیندیشیم. آیا وقت آن نیست که به مجسمه‌سازی و تندیس‌پردازی برای معرفی چهره‌های شاخص و افتخارات کشورمان، کشور پهناورمان که شهر و شهرستان و روستا کم ندارد، به‌طور خاص توجه کنیم. وقت آن نیست که آموزش هنر را دست‌کم در این عرصه جدی بگیریم و به جای افزودن شمار دانشگاه‌ها به کیفیت آموزش هنر مشغول شویم. وقت آن نیست که بپذیریم هر دستگاه تخصصی دارد و شناخت و هدفی و اگر قرار باشد در هنر تصمیم و تدبیری اتخاذ شود باید به نمایندگان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روی آورد؟»

گزک، دست دشمن ندهید
اما به قول یکی از کاربران توییتر، «دومینوی ساخت مجسمه و سردیس‌های حاج قاسمی سلیمانی تمامی ندارد!» این کاربر تصویری از رونمایی از سردیس سردار سلیمانی را در مراسمی در شیراز که پریروز برگزار شد، منتشر کرده و ابراز تأسف کرده   است. یکی دیگر از کاربران تصاویر چند نمونه از مجسمه‌ها را کنار یکدیگر قرار داده و نوشته است: «من دیگه نمیدونم به چه زبونی باید گفت: دوست عزیز، بزرگوار، دیگه لازم نیست برای سردار سلیمانی مجسمه و سردیس و تندیس و… بسازید! واقعاً سردیس ساختن بلد نیستی، نساختنش هم بلد نیستی؟» برخی از این مجسمه‌ها دستاویزی برای صفحات معاند کشور از جمله صفحه «اسرائیل به فارسی» قرار گرفته تا به توهین و تمسخر ملت ایران بپردازند. برخی دیگر از کاربران نیز این مجسمه‌ها را پروژه‌ای هدایت‌شده در جهت تخریب شخصیت سردار دانسته‌اند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «گاف دادن»

سایت بدون – اصل کلمه گاف از زبان فرانسه است و به معنای حرف ناپسند …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *