مردی که با گروگانش به عراق فرار کرد

سایت بدون – دو مرد در ارتباط با ربوده شدن مرد جوانی در تهران، درحالی بازداشت شدند که هنوز خبری از سرنوشت گروگان در دست نیست. پلیس رد طراح گروگانگیری را در کشور عراق یافته و در تلاش است با همکاری پلیس بین‌الملل او را دستگیر کند تا سرنوشت گروگان  مشخص شود.
چندی پیش خانواده‌ای با حضور نزد عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران شکایت کردند که پسر
۴۰‌ساله‌شان  که در زمینه خرید و فروش لوازم برقی فعالیت داشته، برای فروش جاروبرقی به فردی، از خانه بیرون رفته و ناپدید شده است. تلفن همراهش  خاموش شده و دو روز است به خانه بازنگشته و می‌ترسند بلایی سرش آمده باشد.
در ادامه پرونده برای رسیدگی به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران فرستاده شد و در جریان تحقیقات، دو هفته پیش رد مرد مشتری که مرد ۴۰ ساله آخرین بار با او قرار داشته، شناسایی و او بازداشت شد. این مرد در تحقیقات گفت: از محل کارم اخراج شده و بی‌پول بودم. یک روز دوستم فرهاد به دیدنم آمد و گفت او و دوستش بهرام از مردی پول کلانی طلب دارند، اما او ناپدید شده و می‌خواهند   برادرش را با خودشان ببرند تا مرد بدهکار بترسد و بدهی‌هایش را بدهد. ده میلیون تومان به من دادند و طبق نقشه آنها  به بهانه خرید جاروبرقی با آن مرد حرف زدم. او را به محل قرار کشاندم، بعد دو همدستم آمدند و با تهدید چاقو مرد ۴۰ ساله را داخل پژو انداخته و فرار کردند. دیگر از آنها خبر ندارم.
 بنابراین فرضیه آدم‌ربایی قوت گرفت و دو آدم‌ربا تحت تعقیب پلیس قرار گرفتند تا این‌که چند روز پیش رد فرهاد در یکی از شهرهای غربی کشور به دست آمد و وی بازداشت شد. متهم بعد از رو‌به‌رو شدن با مرد اجیرشده اعتراف کرد و گفت: من و همدست فراری‌ام بهرام،  با برادر مرد ۴۰ ساله معامله کاری داشتیم که او بعد از چند ماه پولمان را پس نداد و متواری شد. ما موفق به یافتن وی نشدیم و تصمیم گرفتیم برادر مرد بدهکار را ربوده و با این ترفند پولمان را زنده کنیم. به یک مرد آشنا پول دادیم تا به بهانه خرید وسایل برقی با آن مرد قرار بگذارد که قبول کرد.
 وی افزود: مرد ۴۰ ساله را سر قرار کشاندیم و بعد از سرقت اموال همراهش، با تهدید چاقو او را در خودرو انداخته و به گروگان گرفتیم. در میانه راه دهانش را با پارچه و دستان و پایش را با چسب نواری بستیم. گروگان را از تهران به غرب کشور بردیم. تا زمانی که من با  بهرام بودم، گروگان زنده بود. وقتی به حوالی شهر رسیدیم، بهرام مرا پیاده  کرد و گروگان را با خودش برد و دیگر آنها را ندیدم.
 ماموران وقتی برای دستگیری بهرام به غرب کشور رفتند، پی بردند او از روستای مرزی به عراق گریخته است. این در حالی بود که ردی از زنده بودن یا قتل گروگان به دست نیامد.
با توجه به حساسیت موضوع، پرونده در دستور کار کارآگاهان عملیات ویژه  ناجا قرار گرفت تا با تحقیقات از متهمان پرونده، سرنوشت گروگان مشخص شود. قرار شد هماهنگی‌های لازم با پلیس بین‌الملل انجام شود تا بتوانند سرکرده باند آدم‌ربایی که به عراق گریخته را بازداشت کنند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «آخ نگفتن»

سایت بدون – آخ کمترین واکنش انسان به درد و رنج است آخ گفتن خیلی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *