معرفی کتاب/ مارش رادتسکی؛ داستان زوال یک خاندان


سایت بدون – یوزف روت، نویسنده اهل اتریش و متولد‌ سال ١٨٩۴ بود که ‌سال١٩٣٩ درگذشت. او صبح روز سی‌ام ژانویه سال ١٩٣٣ ‏درست پیش از اعلام خبر صدراعظمی هیتلر با قطار راهی پاریس شد و از آن به بعد بخش اعظم زندگی‌اش در سفرهای کاری به ‏عنوان خبرنگار و پاورقی‌نویس گذشت. «مارش رادتسکی» مشهورترین اثر یوزف روت و نیز آخرین رمانی است که او پیش از ‏مهاجرت به پاریس و دربه‌دری‌های بعدی نوشت. این رمان داستان سقوط و زوال خانواده‌ تروتا است؛ خانواده‌ای نیمه‌نظامی-‏نیمه‌کارمند که در حکومت فرانتس یوزف اول اوج می‌گیرند و به سوی زوال خود پیش می‌روند؛ داستان تاریک سه نسل از یک ‏خاندان که به مرگی بی‌صدا ختم می‌شود. همچنین داستان زوال خاندان‌ هاپسبورگ نیز هست؛ خاندانی که از قرن یازدهم بر ‏قسمت‌هایی از اروپا حکومت کرده بودند و یکی از موفق‌ترین و تأثیرگذارترین خاندان‌های پادشاهی در اروپا به شمار می‌آمدند. ‏ضمن اینکه ماجرای زوال انسانی نیز است که از اوج شرافت خانوادگی تا حضیض قمار و خیانت و بدهکاری پیش می‌رود؛ ‏درامی روانشناسانه در تاریک‌ترین و سردترین حالت ممکن. خواندن رمان همراه با زوال یک شخص و یک خانواده و یک ‏خاندان، مدام پرتنش‌تر می‌شود. «مارش رادتسکی» درواقع پر است از زوال‌ها، سیاهی‌ها، نابکاری‌ها، القاب بی‌معنای سیاسی، ‏دست‌وپازدن‌های بی‌نتیجه و توصیف‌های بی‌انتها و سنگین. یوزف روت تمام توان خود را در این رمان گذاشته و چنان فضایی به ‏وجود آورده که خواننده تا مدت‌ها از آن رها نخواهد شد. ‏

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «کله اش بوی قرمه سبزی می دهد»

سایت بدون – درباره این ضرب المثل دو ریشه ذکر شده است در ریشه اول …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *