مژده به علاقه مندان به فوق لیسانسه ها/ بازگشت سروش صحت با حبیب و مسعود و مازیار

سایت بدون –  سه سال پیش، وقتی نخستین خبرها از ساخت مجموعه تلویزیونی تازه سروش صحت با نام «لیسانسه‌ها» در رسانه‌ها شنیده شد، همه منتظر تماشای یک سریال جذاب و متنوع
بودند.
صحت که در ســال‌های اخیــــر کـــارگردانی مجموعه‌هایی چون «چارخونه»، «ساختمان پزشکان» و «پژمان» را در کارنامه‌اش ثبت کرده بود، در آخرین مجموعه تلویزیونی‌اش پیش از لیسانسه‌ها «شمعدونی» را ساخت؛ مجموعه‌ای که هم موافقان و هم مخالفان جدی داشت. عده‌ای داستان خانوادگی این مجموعه و روابط میان اعضای آن را نقدی هوشمندانه و درست می‌دانستند و به عده‌ای هم برخورده بود که چرا احترام در میان اعضای این خانواده رعایت نمی‌شود و برای مثال فرزند کوچک‌تر قصه که از پدر و مادری نیمه‌متمول و تحصیلکرده هم هست، تربیت درستی
ندارد!
به هر روی صحت به فاصله کوتاهی بعد از ساخت شمعدونی این بار  سراغ داستانی اجتماعی‌تر در لیسانسه‌ها رفت؛ قصه‌ای که بر محوریت سه شخصیت اصلی آن که سه جوان بودند روایت می‌شد و دغدغه‌های امروز نسل جوان چون مشکل مسکن، ازدواج، پیدا کردن شغل مناسب، مهاجرت و … را به شکل طنز به روایت می‌کند. البته انتقاداتی هم از جنس نقدهایی که به آثار قبلی صحت وارد بود به این دو قسمت لیسانسه‌ها هم وارد شد.
لیسانسه‌ها حالا به فصل سوم و احتمالا پایانی‌اش رسیده و این روزها در حال تولید است.


محل  پارک
قرارمان پارک شقایق در منطقه سعادت‌آباد تهران است. ساعت حوالی ۱۱ صبح یکی از روزهای میانی هفته است و قشر شاغل جامعه عمدتا سر کار و در حال فعالیت هستند و کوچه و خیابان خلوت است. معلوم نیست هوا امسال چه تابستانی برایمان در سر دارد، اما بهار آن فعلا پرباران است. هوا ابری است و تنها گروهی که در این ساعت در پارک دیده می‌شوند، مردان میانسال و بازنشسته و زنان خانه‌دار و مادران جوانی هستند که دست فرزندانشان را گرفته‌اند و برای قدم زدن در این هوای لطیف بهاری به پارک آمده‌اند. با این حال محیط همیشگی پارک محل، این بار تفاوتی برایشان دارد؛ تفاوت در شلوغی بخشی از پارک و ماشین‌های مختلف و دو کامیون حمل وسایل است که همراه با تعدادی میز و صندلی پلاستیکی، بخشی از خیابان بن‌بست منتهی به پارک را به تسخیر خود درآورده‌اند و خبر از روزی متفاوت می‌دهند.
وقتی به محوطه سرسبز پارک می‌رسیم، حوض معروف لیسانسه‌ها جلب توجه می‌کند. حوضی که مخاطبانی که فصل‌های قبلی مجموعه را دیده‌اند، آن را خوب به یاد دارند! در فصل‌های قبلی مجموعه هر بار که هرکدام از شخصیت‌ها از زندگی‌شان خسته و ناامید می‌شدند، به درونش می‌پریدند و با خودشان خلوتی فلسفی می‌کردند. جالب این‌که
این بار هم  دو نفر از بازیگران فرعی مجموعه در آن در حال اندیشیدن هستند!
 داستان جوانان
حبیب، مسعود و مازیار (به ترتیب با بازی هوتن شکیبا، امیرحسین رستمی و امیر کاظمی) سه جوان اصلی قصه هستند که داستان لیسانسه‌ها بر مبنای زندگی آنها به پیش می‌رود. جوانانی که مثل بسیاری از جوانان امروز جامعه، مدرک تحصیلی‌شان لیسانس است و بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه، هرکدامشان به نوعی درگیر زندگی روزمره و در تلاش برای ساختن آینده‌شان شده‌اند. حبیب یک مهندس است که به تنهایی در خانه‌ای در تهران زندگی می‌کند و سودای ازدواج با هر فرد مونثی را در سر دارد (!)، مسعود مدتی است با دختری به نام ترانه (با بازی متین ستوده) نامزد شده، اما کار درستی ندارد و ناتوان از خرید و حتی اجاره‌کردن خانه‌ای برای شروع زندگی مشترکش است و مازیار هم که خانواده‌ای از هم پاشیده دارد و از ابتدا در فکر مهاجرت و رفتن از کشور است، در ادامه متوجه می‌شود که دچار بیماری است. لیسانسه‌ها داستان طنز کشمکش‌های این چند جوان، رفاقت‌ها و دعواها و تعامل‌شان با محیط افراد و دیگر شخصیت‌های داستان است.
در فصل‌های گذشته عزت‌ا… مهرآوران و تبسم هاشمی در نقش پدر و مادر حبیب، عرفان برزین در نقش حمید برادر تیزهوش حبیب، افشین سنگ‌چاپ و مریم سرمدی در نقش پدر و مادر مسعود، کاظم سیاحی و پریسا مقتدی در نقش پدر و مادر مازیار، بیژن بنفشه‌خواه در نقش محمد مهاجر پدر ترانه و سیاوش چراغی‌پور در نقش آقای امیری صاحبخانه حبیب نقش‌آفرینی می‌کردند. بهنام تشکر در نقش جناب سرهنگ و رویا میرعلمی و اردشیر کاظمی خواهر و پدر هم دیگر شخصیت‌هایی بودند که در بخش‌هایی مسیر زندگی‌شان با حبیب و دیگران گره خورد و به ویژه در فصل دوم با ابراز علاقه پدر ترانه به خواهر جناب سرهنگ، حضور این خانواده را در قصه جدی‌تر کرد.
 شرح صحنه
امروز گویا هوای اول اردیبهشت سرِ راه‌آمدن با گروه تولید این مجموعه را ندارد. پیش از این‌که به صحنه برسیم، گروه یکی دو پلان مربوط به این سکانس مجموعه را در هوایی نیمه‌ابری فیلمبرداری کرده‌اند و حالا علی‌رغم این‌که باد شدید و سردی می‌وزد، حسابی آفتاب شده و راکورد صحنه را بر هم زده است. منظره، از دور شبیه به تصویری سورئال شده و گروه همه رو به آسمان سر بلند کرده‌اند و منتظر هستند تا ابر دوباره خورشید را بپوشاند. امیرحسین رستمی ژاکتی روی لباسش پوشیده و به خود می‌لرزد و در این میان از همه سخت‌تر، کار دو بازیگر فرعی مجموعه است که تا کمر در حوض آب نشسته‌اند و با هر وزش باد از نو سردشان می‌شود. هر بار هم که می‌خواهند از حوض بیرون بیایند و خود را گرم کنند، هوا دوباره برای لحظاتی ابری می‌شود و بنابراین گروه تماما در حالت آماده‌باش ضبط هستند و نمی‌توانند از جای خود تکان بخورند.
بعد از دو سه بار رفت و آمد خورشید و ابر، بالاخره آسمان برای دقایقی آرام می‌گیرد و کار ضبط با سرعت شروع می‌شود. در این صحنه حبیب و مسعود دور حوض نشسته‌اند و می‌خواهند دقایقی با هم خلوت و درددل کنند، اما حضور افرادی در حوض، گروه سالمندانی که روی نیمکت پارک نشسته‌اند، ورزشکاری که کنارشان می‌نشیند و ورزش می‌کند و بعد مازیار، این خلوت را به هم می‌زند. در میانه ادای دیالوگ‌ها و تمرین‌ها، صحت چندباری کات می‌دهد، دیالوگ‌ها را ویرایش می‌کند و حتی شوخی‌هایی را در جهت کمدی‌تر کردن موقعیت صحنه به متن می‌افزاید. بالاخره صحت رضایت می‌دهد و صحنه بعد از چند بار ضبط به پایان می‌رسد.
 از زبان کارگردان
ساخت فصل‌های دوم و سوم از مجموعه‌های تلویزیونی پرمخاطب، اتفاقی است که گرچه در سراسر دنیا رواج دارد و برای کمپانی‌ها و شبکه‌های مختلف سود و درآمدزایی می‌کند، با این حال این تجربه در رسانه ملی و کشورمان در اکثر موارد چندان رضایت‌بخش نبوده و فصل‌های بعدی مجموعه‌های پرمخاطب نتوانسته‌اند کیفیت سری قبل‌شان را تکرار کنند. علی‌رغم این قضیه توانسته از این قاعده مستثنی بماند و حتی در فصل دوم خود، به لحاظ جنس کمدی‌ها و فانتزی فضا جلوتر برود.صحت با اشاره به دغدغه‌های ساخت سری سوم مجموعه با نام فوق لیسانسه‌ها به جام‌جم می‌گوید: فیلمبرداری فوق‌لیسانسه‌ها تازه چند روز است که شروع شده و فعلا داریم قسمت‌های نخست مجموعه را به صورت پراکنده ضبط می‌کنیم. در خصوص نگرانی‌ها و دغدغه‌هایی که ذکر کردید، من در شروع هرکدام از کارهایم این دغدغه‌ها و نگرانی‌ها را دارم و طبیعتا این نگرانی‌ها در فصل جدید یک مجموعه بیشتر هم می‌شود. خب توقع‌ها هم بالاتر رفته است؛ اما می‌گویم فوق لیسانسه‌ها در ادامه لیسانسه‌های ۱ و ۲ است.
صحت که این مجموعه را در همکاری با ایمان صفایی به طور مشترک می‌نویسد، می‌گوید: هنوز فیلمنامه را به طور کامل ننوشته‌ایم؛ اما قصه در ذهنمان است و در حال نگارش آن هستیم.
این کارگردان تاکید می‌کند: قصه به لحاظ ماهیت و رویکرد تفاوت چندانی با فصل‌های قبلی‌اش ندارد. آدم‌ها همان‌ها هستند، اما اتفاقات تازه‌ای برایشان می‌افتد و دوستی و مشکلات زندگی‌شان را در این فصل هم می‌بینیم. ضمن این‌که برخی نقدهای اجتماعی و نگاهی به زندگی جوانان و زندگی‌های خانوادگی‌شان هم داریم.
لیسانسه‌ها گرچه در دو فصل پیشینش سعی کرده بود به لحاظ شوخی‌ها و نقدهای اجتماعی به روز و همراه با جامعه باشد، اما در طول چند ماه اخیر وضع تغییرات اجتماعی، اقتصادی و … پرشتاب‌تر شده و در این شرایط مجموعه‌ای که قرار است چند ماه بعد به روی آنتن برود، شاید نتواند به روز بودنش را حفظ کند؛ با این حال صحت می‌گوید: ما سعی می‌کنیم دغدغه‌های جدید را تا جایی که می‌توانیم به مجموعه بیفزاییم. تیم بازیگران تقریبا همان ترتیب ثابت است، فقط یکی دو نفر را در کنارمان نداریم و در کنار آن، سعی می‌کنیم از بازیگران دیگر هم در نقش‌های تازه استفاده کنیم.
 یک درام تلخ در دل طنز
امیر کاظمی که در گوشه‌ای از فضای بیرون پارک نشسته و مشغول تمرین است، فعلا در این صحنه بازی ندارد. شخصیت مازیار که او در این مجموعه طنز ایفا می‌کند، شخصیتی است که از قضا به هیچ عنوان طنز نیست و تلخی‌های مختص خود را دارد. مازیار، جوانی است که خانواده‌ای طلاق گرفته و از هم پاشیده دارد، پدرش، رحیم با اعتیاد دست به گریبان است و خودش هم در فصل پیش مجموعه متوجه شده بیماری سرطان دارد. با این حال تمام تلاشی که در نگارش این شخصیت و ایفای آن از سوی کاظمی شده، این است که شخصیت خیلی تلخ به چشم نیاید و به ویژه با نوع خاص ادای دیالوگ‌های این بازیگر، شیرینی خاصی پیدا کرده است.
بازیگر مجموعه‌هایی چون وضعیت سفید و لیسانسه‌ها توضیح می‌دهد: در این مجموعه دغدغه اصلی همه ما، حفظ کیفیت شخصیت حبیب است؛ چون به هر حال او طنازی‌های بیشتری دارد و بیشتر از بقیه دیده می‌شود و با توجه به موقعیتی هم که هوتن شکیبا پیدا کرده (کسب سیمرغ بهترین بازیگر مرد جشنواره) نگاه بیشتری روی او است. به همین دلیل نگرانی چندانی درباره نقش خودم ندارم و در متن هم شخصیتم تا اینجا درست پیش رفته است.
او در رابطه با محتوای درام نقش خود ادامه می‌دهد: به نظر می‌رسد در این فصل وضع مازیار بهتر شده است. پدرش در پایان فصل قبل اعتیادش را ترک کرد و امیدوارم برنگردد! (می‌خندد) در کل نه من و نه حتی آقای صحت تاکیدی بر شیرین‌تر کردن این شخصیت نداریم و همان روند معمول زندگی‌اش را به تصویر می‌کشیم. فقط در این فصل با توجه به این‌که مازیار مشغول خواندن فوق‌لیسانس و در شرف ازدواج است، شرایط تازه‌ای پیدا کرده است.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «گاف دادن»

سایت بدون – اصل کلمه گاف از زبان فرانسه است و به معنای حرف ناپسند …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *