پروژه بزرگ دیوید بکام چگونه به ثمر نشست؟/۷ سال سخت آقای شماره ۷

سایت بدون – در سال‌های اخیر افرادی اعتقاد داشتند که دنیای فوتبال به «دیوید بکهام» بیش از اندازه و فراتر از لیاقتش توجه کرده است. برخی می‌گفتند که او اصلاً سرعت بالایی نداشته، برخی معتقد بودند دیوید جز ارسال پاس کار دیگری بلد نبوده، گروهی حتی از این می‌گفتند که بکهام توانایی دریبل مدافعین حریف را نداشته و برخلاف ادعاها پای چپش بسیار معمولی بوده. به طور خلاصه بسیاری بر این باور بودند که بکهام بیشتر از یک فوتبالیست، همواره یک سلبریتی بوده.
بگذارید حقیقت را بی‌آلایش و بی‌پرده بگوییم؛ بله او یک سلبریتی است، او چهره‌ای مشهور و صاحبنام است، کسی‌ است که نمی‌توانید چشم از زیبایی‌هایش بردارید. زیبایی‌هایی که البته نه فقط در ظاهرش، بلکه در تک‌تک قدم‌هایش در مستطیل سبز نیز مشهود بوده. بله؛ دیوید رهبر جریان برندینگ شخصی و تاثیرگذاری فرهنگی بوده و این موفقیت را به لطف درخشش در جهانِ توپِ گرد به دست آورده است.
افرادی که در تغییرات فرهنگی پیشگام هستند، همواره در معرض انتقادات قرار دارند اما بکهام انتقادات را نادیده گرفته و به هیچ‌کدام از نکات منفی توجهی نکرده است. او حالا یکی از معدود بازیکنان و ورزشکاران بازنشسته‌ای است که بدون نیاز به حضور در برنامه‌های تلویزیونی، می‌تواند با حتی طرز نگاه کردنش نیز توجهات را به خود جلب کند.
اما هیچ‌کدام از آنها نمی‌تواند استعدادِ نابِ دیوید در فوتبال را به حاشیه ببرد. ستاره‌ای که بدون توجه به انتقاداتِ کور به فعالیت خود ادامه داد و جزو معدود افرادی قرار گرفت که در چهار لیگ از پنج لیگ معتبر اروپایی به قهرمانی رسیده. او در فهرست توپ طلا و بهترین بازیکن سال فیفا هم به مقام دومی دست یافت. بکهام بازوبند کاپیتانی تیم ملی انگلیس را نیز بر بازو بست و نفر سوم فهرست دارندگان بیشترین بازی با پیراهن تیم انگلیس لقب گرفت.
او را متخصص ضربات ایستگاهی می‌دانستند و باید به صراحت بگوییم توجهی که به او خارج از میدان می‌شد، بعضاً فداکاری‌هایش در میدان مسابقه را مخفی می‌کرد! او یکی از دلایل و فاکتورهای کلیدی در روند پیشرفت هم‌تیمی‌هایش بود؛ او توپ را به نقطه‌ای می‌فرستاد که آنها می‌خواستند و هم‌تیمی‌هایش را در موقعیت‌هایی قرار می‌داد که به موفقیت بوسه بزنند. او موفقیت‌های هم‌تیمی‌هایش را موفقیت خود می‌دانست و همواره در تلاش بود تا مهارت‌هایش را تقویت کند و دروازه‌های بهشت و خوشبختی را به روی هم‌تیمی‌هایش بگشاید.
تصور افرادی که معتقدند به دیوید بیش از لیاقتش توجه شده تنها به این دلیل است که آنها نه فوتبال را می‌شناسند و نه حتی دنیای این ورزش را درک کرده‌اند.
حالا دیوید دست به اقدامی بزرگتر زده و برای نخستین بار در لیگ حرفه‌ای آمریکا با تیمِ خود پا به میدان گذاشته است. بکهام زمانی که در سال ۲۰۰۷ برای انتقال به «MLS» با باشگاه «لس‌آنجلس گلکسی» قرارداد بست، ‌بندی با این مضمون در قراردادش قرار داد ‌که در پایان دوران بازی‌اش می‌تواند یک باشگاه با مبلغ ۲۵ میلیون دلار با کمک گلکسی بخرد.
در آن دوران پرداخت چنین مبلغی برای خرید باشگاه‌های حاضر در لیگ حرفه‌ای آمریکا بسیار معقول بود؛ همان سال برای تورنتو ۱۰ میلیون دلار و برای فیلادلفیا در سال ۲۰۱۰، فقط ۳۰ میلیون دلار پرداخت شد. بکهام در این خصوص می‌گوید: «وقتی به آمریکا آمدم از من برای انتقال به چنین لیگی انتقاد شد اما نکته‌ای درباره این لیگ توجه من را جلب کرد. در ابتدا می‌خواستم به عنوان بازیکن موفق شوم اما تعهد دادم تا به رشد این ورزش در این کشور کمک کنم. می‌دانستم این امر میسر خواهد شد.»
حق با دیوید بود؛ میزان تماشاگران، رده‌بندی لیگ و اسپانسرها بر اساس پیش‌بینی‌های ستاره انگلیسی پیشرفت کردند و حالا ارزش باشگاه‌ها هم به طرز قابل توجهی بالا رفته، به طوری که برای خرید «نشویل» – دیگر تیم جدید این فصل MLS‌– مبلغی در حدود ۱۵۰ میلیون دلار پرداخت شده است.
بکهام در سال ۲۰۱۳ و چند ماه پس از بازنشستگی از تصمیمش برای ایجاد باشگاهی در میامی گفت: «من تصور می‌کنم ظرف دو سال روی پای خود خواهیم ایستاد و در ورزشگاه خودمان بازی خواهیم کرد.»
اما این‌بار پیش‌بینی دیوید درست از آب درنیامد. بکهام در این پروسه فهمید که استفاده از نامش به تنهایی منجر به امضای قراردادهای نهایی نخواهد شد. او در این خصوص با خنده گفت: «من مسلما اهل میامی نیستم! حتی اهل این کشور نیز نیستم. اینکه من یک زمین را خریداری کنم و سپس امیدوار باشم سیاستمداران تنها با اکتفا به نام من با پروژه‌هایمان موافقت می‌کنند اشتباه است. البته در ابتدا ذهنیت دیگری داشتم اما در ادامه فهمیدم که طرز فکرم اشتباه بوده و حالا می‌دانم در خصوص هر مسأله باید چگونه رفتار کنم.»
به همین دلیل بود که وقتی پیشنهاد شراکت با «خورخه» و «خوزه» به او ارائه شد؛ درنگ نکرد و آن را پذیرفت: «این شراکتی رویایی برای ما بود. احترامی که خانواده آنها در میامی داشتند همه چیز را راحت کرد. این لحظه برای ما نقطه عطف بود.»
در داخلِ هتل مانداریان اورینتال در مرکز منهتن، «دیوید بکهام» چند روز تا تحقق رویای هفت‌ساله‌اش فاصله داشت؛ باشگاه فوتبال «اینترناسیونال میامی» که به «اینتر میامی» شهرت یافته، سرانجام در یکقدمی حضور در لیگ حرفه‌ای آمریکا (MLS) بود و اسطوره فراموش ‌نشدنی فوتبال انگلیس در کنار شریک تجاری‌اش «خورخه ماس» سر از پا نمی‌شناخت. آدرنالین موجود در بدنش قبل از اینکه لیگ به صورت حرفه‌ای آغاز شود، ترشح کرده و وجودش را به تسخیر خود درآورده بود. بکهام به شریکش آهسته می‌گوید: «هیجان‌زده‌ام، واقعاً هیجان‌زده هستم. چیزی به اولین بازی‌مان نمانده. بیشتر از این نمی‌توانم مفتخر و غرق در شادی باشم.»
هیچ‌کس بهتر از دیوید نمی‌داند که در این راه طولانی با چه موانع سخت و عجیبی مواجه شده، مشکلاتی که برخی اوقات او را به این نتیجه رسانده بود که پروژه رویایی‌اش هیچ‌گاه به موفقیت نخواهد رسید. او در بازدید اخیرش از مجموعه تمرینی باشگاه گفت: «شما می‌دانید، ده ماه پیش ما اینجا ایستاده بودیم و علف‌هایی که از زمین سر برآورده بود را تماشا می‌کردیم. هیچ‌کس در آن زمان خوشبین نبود که باشگاه در این بازه به چنین جایگاهی برسد. حالا مردم شهر از تماشای این موفقیت هیجان‌زده هستند، درست عین تک‌تک اعضای باشگاه.
بکهام سپس به ماس اشاره می‌کند و رو به خبرنگاران می‌گوید: «فردی که شرایط را تغییر داد، همین شخص است. او کسی بود که همه چیز را برای من تغییر داد. این ماجراجویی بود که من همیشه می‌دانستم که ارزشش را دارد، من هرگز آن را کنار نگذاشتم، زیرا می‌دانستم که در نهایت به وقوع خواهد پیوست. نمی‌دانستم چه زمانی و صادقانه بگویم انتظار نداشتم که هفت سال زمان ببرد اما می‌دانستم که ارزشش را خواهد داشت. موانع بسیاری سد راهمان بود؛ از صحبت با سیاستمداران تا پیدا کردن بهترین مکان برای ا حداث مجموعه تمرینی، جذب بازیکنان جدید، جذب مربی و حتی اینکه نشانه ما چگونه در مجموعه تمرینی به چشم بخورد اما این مرد تمام روند ماجرا را دستخوش تغییر و تحول کرد.»
دیوید درباره مشکلاتِ موجود در خصوص یافتن مکان مناسب اصلاً مبالغه نمی‌کرد؛ چندین درخواست احداث ورزشگاه از سوی مسئولان با پاسخ منفی مواجه شد و رویای باشگاه برای داشتن یک ورزشگاه مدرن در کنار خلیج ملریس هنوز نهایی نشده و به یک پیروزی سیاسی دیگر نیاز دارد‌. در این مسأله هیچ امری آسان نبوده و شرایط همواره دشوارترین حالت ممکن را به آنها عرضه کرده است.
در حال حاضر باشگاه یک ورزشگاه دارد؛ استادیوم «Fort Lauderdale» اما خورخه و ستاره انگلیسی باور دارند این ورزشگاه، تنها یک خانه موقت برای آنها است و اینتر میامی به زودی راهی خانه مدرن و شگفت‌انگیز خود خواهند شد: «وقتی هواداران‌مان مجموعه ما را در روز ۱۴ مارس، ‌دیدار نخست خانگی اینتر میامی برابر لس‌آنجلس گلکسی دیدند، متوجه می‌شوند که ما چگونه کارها را متفاوت پیش می‌بریم. می‌خواهیم با داشتن بهترین امکانات در آمریکا پیشگام باشیم. راه میامی را معرفی خواهیم کرد، می‌خواهیم جهان را با میامی آشنا کنیم. ماجراجویی ما از هم‌اکنون آغاز شده است.
در کنار مشکلات مکانی، دردسرهای انتخاب نام باشگاه نیز یک داستان عجیب دیگر دارد؛ باشگاه ایتالیایی «اینتر میلان» سال ۲۰۱۴ با ثبت تجاری نام خود در سازمان «نام‌ها و جوازهای تجاری آمریکا» حق انحصاری استفاده از نام تجاری «اینتر» و امتیازات حقوقی و بازرگانی مرتبط با آن را در تمامی نقاط دنیا از جمله آمریکای شمالی از آن خود کرده و از این‌رو وکلای باشگاه اینتر از دو سال پیش برای احقاق حقوق تجاری خود دست به کار شدند. وکلای «MLS» و اینتر میامی در اولین واکنش به شکایت باشگاه اینتر، مدعی شدند باشگاه‌های فراوانی در سراسر دنیا در بخشی از نام خود از نام اینتر استفاده می‌کنند و از این‌رو بهره‌مندی یک باشگاه تازه ‌تأسیس آمریکایی از نام اینتر، نفی‌کننده حقوق تجاری طرف ایتالیایی نیست. البته این ادعا مورد پذیرش قاضی پرونده قرار نگرفت و به این ترتیب اولین مرحله از نبرد حقوقی دو باشگاه «اینتر میلان» و «اینتر میامی» به سود طرف ایتالیایی خاتمه یافت. با این وجود مسأله حقوقی در این خصوص همچنان در جریان است و باید دید در نهایت طرف آمریکایی مجبور به تغییر نام خواهد شد یا خیر. می‌بینید؟ هیچ چیزی به آسانی مهیا نمی‌شود و هیچ موفقیتی بدون زحمت به دست نمی‌آید! شاید حتی تمام این تلاش‌ها –‌حداقل در خصوص انتخاب نام – راه به جایی نبرد.
علیرغم تمام این مسائل، بکهام و ماس در مأموریت خود برای زنده ساختن فوتبال در میامی ثابت‌قدم هستند. میامی یک شهر فوتبالدوست است که این مدت در حاشیه بود و تمام این سال‌ها انتظار چنین لحظه‌ای را می‌کشید.
«کریستین سارافیوره» یکی از اعضای اصلی گروه هواداری «‌۱۸۹۶‌Vice City » لحظه‌ای که باشگاه اولین قدم‌های خود برای حضور در «MLS» برداشت را موبه‌مو در خاطر دارد؛ در بازی ستارگانِ فصل گذشته در اورلاندو، «وایس سیتی» در کنار «The Siege» و «Siuthern Legion» -‌دو گروه دیگر رسمی هواداری‌- در ورزشگاه «اکسپلوریا» حاضر شدند تا خودشان را به لیگ معرفی کنند.
سارافیوره در این خصوص می‌گوید: «تقریبا اولین مرتبه بود که همگی کنار هم بودیم. ما هنوز در حال رشد و توسعه قرار داشتیم و هیچ‌کس نام اینتر میامی را نشنیده بود. ما حتی شعارهای خود را تمرین نکرده بودیم اما تصمیم گرفتیم کنار هم بایستیم و از ته قلبمان شعار بدهیم. ما یک پرچم از اینتر میامی را باز کردیم و از همان لحظه احساس کردیم سایر تماشاگران داخل ورزشگاه از خود سؤال می‌کردند این‌ها چه کار می‌کنند؟ هدفشان چیست؟ هدف ما مشخص بود؛ ما چیزی جز افتخار برای اینتر میامی نمی‌خواستیم و نمی‌خواهیم.»
در واقع تماشاگران نمی‌دانستند که آن لحظه برای «اینتر میامی» نمادی از یک معرفی رسمی بوده، نمادی از یک حضور. حرکتی که باعث شد همگی احساس کنند به «MLS» تعلق دارند. این چیزی‌ است که سارافیوره در خصوص آن لحظه به زبان آورده: «فکر می‌کنم در آن لحظه بود که لیگ متوجه ما شد! صادقانه بگویم آن لحظه به ما امیدِ ادامه حیات را داد.»
سوار بر ماشین زمان می‌شویم و هفت ماه را به سرعت رد می‌کنیم، هواداران اینتر میامی حالا تنها به امید اتکا ندارند و تنها خودشان برای خود جشن نمی‌گیرند. حالا حتی شمار اعضای گروه «وایس سیتی» از چهل نفر به ۱۵۰ هوادارِ عاشق رسیده است. هوادارانی که به شدت مورد توجه بازیکنان تیم قرار گرفته‌اند و حتی «نیکو فیگال» مدافع آرژانتینی تیم چندی پیش در حاشیه اردوی پیش‌فصل به کنار آنها روبه‌روی هتل محل اقامت «اینتر میامی» رفت و با آنها به زدن ساز و شادی پرداخت.
حالا اضطراب، اشتیاق و سرخوشی به این نقطه آمریکا رسیده؛ به شهر میامی، شهری با فرهنگ غنی فوتبال و با جامعه‌ای مملو از افراد بین‌المللی خصوصاً مردمی اهلِ آمریکای لاتین. افرادی که انتظارات چند ساله‌شان دیگر به پایان رسید و تیم‌شان رسماً در لیگ حرفه‌ای آمریکا کارش را آغاز کرد. اکنون هواداران مشتاق این تیم همانند سارافیوره که متولد آرژانتین است، این فرصت را دارند که هر هفته به تماشای بازی تیم محبوب‌شان بنشینند و از اینکه نماینده‌ای در لیگ «MLS» دارند به خود ببالند.
سارافیوره درباره شرایط جدید شهر می‌گوید: «شهر میامی به انجام کارهای گروهی شهرت دارد و اکنون ما می‌خواهیم این تفکر را به تیم فوتبال شهرمان نیز تزریق کنیم. می‌خواهیم نشان دهیم هواداران میامی چه تفاوتی با سایرین دارند. ما هر شنبه به ورزشگاه می‌رویم تا به تماشای بازی تیم خود بنشینیم و کاری کنیم مردم جهان صدای عشق ما را بشنوند. عشق به شهر، عشق به حضور در کنار هم. نتیجه مسابقه هر چه باشد در این ماجرا و این عشق تغییر ایجاد نخواهد کرد. این برگ برنده ما خواهد بود و مطمئن باشید بسیاری از تیم‌ها به این ثروتِ ما –‌عشق هواداران به تیم بدون در نظر گرفتنِ نتایج‌- غبطه خواهند خورد.»
علیرغم جشن و شادی، هنوز کارهای بسیاری برای انجام باقی مانده است. اگر می‌توانستید از «پل مک‌دوناف» مدیر ورزشی باشگاه بپرسید که شرایط سال پیش چگونه بوده؛ او قطعاً به شما از این می‌گفت که چگونه در تمام ایام هفته آرزو داشته یک روز به هفت روزِ هفته اضافه شود: «هیچ روزی به آسانی نگذشت. می‌خواستیم زمان متوقف شود تا به کارها برسیم. ۲۴ ساعت در روز برای ما بسیار کم بود. تمام اوقات مشغول بودیم و بارها فراموش کردیم حتی زمان بازگشت به خانه فرا رسیده. خانواده‌های ما سختی بسیاری کشیدند و دَم نزدند چرا که همه آنها عاشق تیم بودند و می‌دانستند ما برای آینده آنها تلاش می‌کنیم. برای آینده شهر، آینده مردم. برای بجا گذاشتن یک عشقِ جاویدان و ادای دین به تک‌تک خاطراتِ خوشی که این شهر برای ما رقم زده.»
مجموعه تمرینی بزرگ باشگاه در منطقه «فورت لائودِرداله» که از تمام تیم‌های باشگاه میزبانی می‌کند، یکی از مواردی‌ است که مک‌دوناف به آن می‌بالد و یکی از لحظات مورد علاقه‌اش به زمان‌هایی مربوط می‌شود که ماس برای ملاقات با او پا به این مجموعه می‌گذارد: «من همواره زمانی که خورخه برای ملاقات ماهانه به سراغمان می‌آید احساس خوبی پیدا می‌کنم. او می‌آید و در تمام لحظات از حضور در مجموعه هیجان‌زده است. من از این امر احساس خوبی پیدا می‌کنم که پول او را به درستی هزینه کرده‌ام. فراموش نکنید که پول بسیار زیادی خرج کردم و اکنون همه می‌بینند که حتی یک سنت آن بی‌دلیل هزینه نشده است.»
بیشترین بخش سرمایه در ساخت مجموعه تمرینی و ورزشگاهِ ۱۸ هزار نفره باشگاه صرف شده است؛ شاید این استادیوم همانند ورزشگاه «مرسدس بنز» در آتلانتا بزرگ نباشد اما به عقیده مک‌دوناف می‌تواند سنگری کوچک ولی بسیار مستحکم برای تیم باشد‌: «این حقیقت که توانستیم طی ۹ ماه آن را آماده کنیم، خارق‌العاده است. زیبایی آن نیز قابل وصف نیست. البته همه می‌دانیم خانه ما جزو ورزشگاه‌های مدرن به حساب نمی‌آید اما قطعاً کسی نمی‌تواند زیبایی آن را کتمان کند. مهم‌ترین نکته برای من این است که در یک ورزشگاه که برای بیس‌بال نیست بازی می‌کنیم.»
البته هنوز یکی از اصلی‌ترین وظایف مک‌دوناف یعنی جذب یک بازیکن شاخص برای تیم انجام نشده و شاید باید تا تابستان پیش‌رو برای تحققش صبر کنیم. از طرفی مصدومیت «ژولیان کارانزا» مهاجم ۱۹ ساله آرژانتینی‌شان، حساب و کتاب خط حمله‌شان را برهم زده است و همین امر نگرانی‌های پل را بعد از ۲ شکست در لیگ بیش از پیش کرده: «پیش از شروع رقابت‌ها درباره پست شماره ۹ نگرانی‌های زیادی داشتم و حالا می‌بینم که بیجا نبوده. مصدومیت کارانزا شرایط را تغییر داده و ما را کمی ضعیف ساخته است. از داشتن مهره‌های کافی در دیگر نقاط زمین رضایت دارم ولی بدون ژولیان کار سخت است. اگر او را داشتیم همه چیز کامل بود. برخی فکر می‌کنند من برای جذب یک مهاجم جدید تا تابستان منتظر می‌مانم اما قطعاً چنین کاری نخواهم کرد. می‌خواهم به سرعت دست به کار شوم. اگر خواهان موفقیت در این لیگ هستید، باید بازیکنی نظیر ژوزف مارتینز داشته باشید که در هر فصل ۲۵ گل می‌زند.»
«راجر مارتینز» مهاجم تیم «کلاب آمریکا» یکی از اهداف «اینتر میامی» به حساب می‌آید و طبق گزارش‌ها این باشگاه علاقه‌اش به مهاجم کلمبیایی بیشتر شده است. البته مارتینز به تازگی تعهد خود به باشگاه مکزیکی را بیان کرده ولی در فوتبال هیچ چیز قطعی نیست. دیگر گزینه اینتر میامی «سباستین دیروسی» مهاجم ۲۴ ساله آرژانتینی تیم «زنیت» روسیه است. مک‌دوناف در این خصوص اعتراف کرد که به جذب او بسیار نزدیک شده بوده اما در نهایت زنیت با فروش مهاجم خود مخالفت کرده: «ناکامی در جذب دیروسی برای من درد داشت! به نظر من جذب او برای لیگ بسیار خوب بود ولی در نهایت این انتقال شکل نگرفت.»
یکی دیگر از گزینه‌ها «رادولفو پیزارو» مهاجم ۲۶ ساله مکزیکی باشگاه مونتری بود که سرانجام به «اینتر میامی» پیوست. مک‌دوناف ابتدا جذب او را غیرممکن می‌دانست اما در نهایت توانست پیزارو را به میامی بیاورد. پل البته ابتدا با «خراردو مارتینو» همکار پیشینش در «آتلانتا یونایتد» -که اکنون سرمربی مکزیک است- تماس گرفت و سپس همه چیز به طرز معجزه‌آسایی خوب پیش رفت: «می‌خواستم نظر مارتینو را در این خصوص بدانم زیرا او پیزارو را به خوبی می‌شناسد. او به من گفت که پیزارو استثنایی است! حقیقت این است که جذب او برای ما بسیار خوب بود. رادولفو ابتدا در لیست ما قرار نداشت ولی وقتی متوجه شدیم او به لیگ آمریکا علاقه دارد، به سرعت برای جذبش دست به کار شدیم.»
از میان تمام مکزیکی‌های حاضر در لیگ حرفه‌ای آمریکا، پیزارو بازیکنی ا‌ست که با کارنامه‌ای درخشان در دوران اوج خود به این لیگ آمده، ستاره‌ای که ذهنیت برنده دارد و جالب اینکه او نیز در تصمیم‌گیری خود نظر «تاتا مارتینو» را جویا شده است: «همیشه با تاتا صحبت می‌کنم و درباره این انتقال هم با او همکلام شدم. نظر او درباره لیگ را خواستم و او گفت تقریباً همسطح با مکزیک است و همین مسأله به من آسودگی خاطر داد تا راهی آمریکا شوم. هدف مشخص من در آمریکا کمک کردن به میامی برای رسیدن به پیروزی و در نهایت جلب کردن توجه تیم‌های اروپایی است. این فرصتی برای پیشرفت من به حساب می‌آید. فرصتی برای تقویت فوتبالم، برای دیده شدن، برای مورد توجه تیم‌های بزرگ قرار گرفتن. من خواهان فتح عناوین با اینتر میامی هستم، دوست دارم با مکزیک نیز راهی رقابت‌های جام‌جهانی شوم و ببینیم در آینده چه خواهد شد. من اکنون روی تیم فعلی‌ام تمرکز دارم.»
او برای خود زمانی برای مدت حضور در اینتر میامی تعیین نکرده، باشگاه اما می‌خواهد بیشترین بازده را از خرید ۱۲ میلیون دلاری خود ببرد. خریدی که البته چندان آسان هم نبوده؛ باشگاه مونتری در ابتدا علاقه‌ای به فروش پیزارو نداشت. زمانی که رادولفو در روز ۱۳ فوریه به فرودگاه میامی رسید، با هواداران و رسانه‌ها صحبت کرد و از این گفت که تماس ویدئویی با «دیوید بکهام» او را متقاعد به پیوستن به اینتر میامی کرده است. چند هفته بعد از پیزارو درباره جزئیاتِ مکالمه‌اش با بکهام پرسیدند اما رادولفو محتاطانه رفتار کرد و در پاسخ تنها گفت که انتخاب شدن توسط شخصی مانند بکهام برای او یک افتخار بزرگ است: «او به من گفت که اگر اینجا بیایی خوشحال خواهم شد. از این گفت که برای آنها بازیکنی مهم خواهم بود. این حقیقت که شخصی با کارنامه بکهام به شما زنگ بزند و احساسِ خاص بودن به شما تزریق شود، غیر قابل انکار است. در آن زمان احساس کردم بسیار با ارزش هستم که دیوید با ما همکلام شده است.»
البته اعلام رسمی جذب پیزارو با کمی تأخیر انجام شد زیرا مدارک مهاجرت باید نهایی می‌شد. با این حال او آماده تمرین با تیم جدیدش بود و در دیدار دوستانه برابر فیلادلفیا به میدان رفت و گلزنی هم کرد ولی از آنجایی که انتقالش رسمی نشده بود، رسانه باشگاه نام او را ذکر نکرد! حالا رادولفو عضوی کلیدی از تیم است و می‌خواهد برای تیمش بدرخشد و به لیگ نشان دهد که میامی از راه رسیده است: «من عاشق میامی هستم. شهری لاتین است. احساس می‌کنم در خانه هستم و فوتبال در شهر احساس می‌شود. این برای هواداران و حمایت آنها از ما در طول مسیر مهم است.»
برای بکهام، صحبت‌های پیزارو نشانه مأموریت باشگاه است. بحث بکهام تنها جذب ستارگان فوتبال، حل مشکلات قانونی و یا ساخت ورزشگاه نیست؛ بلکه او به دنبال احیای فوتبال در این منطقه لاتین است، اینکه استعدادهای جوان یک منطقه را پیدا کند و بستری برای رشد آنها فراهم سازد. این تنها یکی از دلایلی است که بعد از رسیدن لحظه موعود و حضور «اینتر میامی» در «MLS»، مردم سرتاسر جنوب فلوریدا جشن گرفتند.
مک‌دوناف نیز نسبت به جاه‌طلبی‌های باشگاه واقع‌بین است و فکر می‌کند در لیگی که هفت تیم از هر کنفرانس راهی پلی‌آف می‌شوند، رسیدن به این مرحله دور از دسترس نیست. او باور دارد که ترکیب فعلی تیم می‌تواند در جام آزاد آمریکا هم نمایش خوبی داشته باشد و راهی لیگ قهرمانان کونکاکاف شود! بله؛ شاید پل نسبت به شرایط کمی فاکتورِ خوشبینی را چاشنی تفکراتش کرده باشد اما در عین حال خوب می‌داند که لازمه موفقیت، بهره‌مندی از یک ترکیب خوب و سپس جا افتادن «دیگو آلونسو» سرمربی تیم در لیگ آمریکا است. مک‌دوناف در گذشته به اورلاندو و آتلانتا کمک کرده تا جایگاهِ خود را در لیگ حرفه‌ای آمریکا بیابند اما بی‌شک «اینتر میامی» سخت‌ترین آزمون و چالش او خواهد بود.
آلونسو؛ سرمربی اروگوئه‌ای ۴۴ ساله باشگاه سابقه هدایت تیم‌هایی همچون پاچوکا و مونتری را در کارنامه‌اش می‌بیند و نخستین چهره‌ای است که با دو تیم مختلف فاتح لیگ قهرمانان کونکاکاف شده‌. او در این خصوص می‌گوید: «پس از ترک مونتری به دنبال یک پروژه بلندپروازانه بودم. من در پاچوکا و مونتری به قهرمانی‌هایی رسیده بودم و به چیزی جز حفظ این روند نمی‌اندیشیدم. پس از جلسه‌ای ویژه با مک‌دوناف توانستم پروژه اینتر میامی را با چشم خود ببینم و صادقانه بگویم عاشق آن شدم و خودم را متعلق به آن دانستم. وقتی برای اولین بار به اینجا آمدم و نخستین مصاحبه را با پل داشتم، با هم درباره تیم صحبت کردیم و او یک ایده مشخص داشت. ایده‌اش با دیدگاه من نسبت به فوتبال همسو بود و به همین دلیل با هم به توافق رسیدیم. ضمن اینکه دیوید بکهام کسی نیست که شما به او پاسخ منفی بدهید. او فوتبال را می‌فهمد، از جنس فوتبال است، بخشی از تاریخ پرافتخار آن است.»
آلونسو عملکرد مک‌دوناف در آتلانتا را نیز دیده بود و متوجه شد رابطه خوب او با «تاتا مارتینو» بخش مهمی از موفقیت تیم‌اش بوده. دیگو به این نتیجه رسید که می‌تواند چنین رابطه خوبی را با او در میامی شکل دهد. البته یک مشکل مهم در این خصوص توجهات را به خود جلب می‌کرد؛ انتخاب مربی بسیار دیرهنگام صورت گرفت و بازیکنان تیم پیش از معرفی سرمربی، جذب شده بودند.
اولین علاقه‌ از سوی باشگاه اینتر میامی به آلونسو در اواخر ماه نوامبر شکل گرفت و اعلام رسمی انتصاب او در روز سی دسامبر یعنی درست چند هفته پیش از شروع پیش‌فصل بود. این اتفاق باعث شد تا تیم به اتفاقات سرعت ببخشد و از دو ماه پایانی به عنوان فرصتی برای آموزش اینکه چگونه کنار هم باشند استفاده کند.
آلونسو به ساخت شخصیت تیمش داخل و خارج از زمین علاقه دارد: «مهم‌تر از سبک بازی تیم و شکل ما درون میدان، روحیه و ذهنیت است. میان اینکه یک شخص چگونه می‌خواهد بازی کند و چه ذهنیتی باید داشته باشد، اولویت‌هایی وجود دارد و باید ذهنیت و شکل بازی کنار هم به جلو بروند. برای رقابت در سطح نخست، باید هر دقیقه رقابت کنید، هر حرکت را پیروز شوید تا در پایان به موفقیت برسید. فکر می‌کنم مهم‌ترین ویژگی باید تلاش برای جنگیدن در هر مسابقه و سپس پیروزی باشد.»
آلونسو خوهان صبوری از هواداران است و احساس می‌کند آنها پس از اینکه تیم در لیگ جا بیفتد، می‌توانند درک بهتری از هویت تیم داشته باشند. حمایت هواداران تاکنون برای آنها بسیار سودمند بوده. وقتی مربی اهل آمریکای لاتین باشید و در باشگاهی با هویتی آمریکای لاتین کار کنید و در شهری با هویت آمریکای لاتین قدم بزنید، قطعاً احساس اتحاد خواهید کرد. حتی اگر با دو شکست لیگ را شروع کنید. آلونسو احساسش را چنین به زبان می‌آورد: «بودن در چنین شرایطی، میان تلفیقی از افراد لاتین و غیر لاتین، انگیزه‌بخش است. بسیار خوشحال هستیم. استقبال مردم فوق‌العاده بود. هرگاه با هواداری در خیابان ملاقات می‌کنیم، احساس خوبی داریم و جو شهر بسیار عالی است. می‌دانیم در هر دیدار که به میدان می‌رویم مسئولیت خطیری داریم و در مسابقات خانگی انگیزه مضاعفی خواهیم داشت. باید هر مسابقه را به هواداران خود تقدیم کنیم.»
حالا می‌توانیم به صراحت بگوییم که برای آلونسو قبول پروژه اینتر میامی، یک فرصت بزرگ برای سرمربی‌ای جوان بوده تا یک کار خاص در زندگی حرفه‌ای خود رقم بزند. در واقع یکی از بزرگ‌ترین تصمیماتی که دیگو در دوران حرفه‌ای خود گرفته، قبول هدایت اینتر میامی است، تصمیمی که می‌تواند نام او را به عنوان یک برنده بزرگ به تاریخ سنجاق و جایی مهم برای او در میان بزرگان دست‌وپا کند.
دیوید حالا در خصوص آینده و تابلوی رویایی خود در این باشگاه می‌گوید: «فکر نمی‌کنم لحظه‌ای غرورآمیزتر از زمانی که بازیکنی محلی از آکادمی ما پیشرفت کند و به تیم اصلی راه یابد برای ما وجود داشته باشد. این هدف ما خواهد بود. می‌خواهیم جوانان و کودکان شهر فرصت بازی در سطح بالا را داشته باشند.» بکهام و شرکای او چالش‌های سختی را پشت سر گذاشتند تا تیمی از جنوب فلوریدا را به لیگ حرفه‌ای آمریکا برسانند و برای آنها بسیار خوب بود که در نخستین دیدار برابر یکی از تیم‌های بزرگ لیگ به میدان رفتند. هر چند بازی را واگذار کردند اما این شکست در مقابل یکی از اصلی‌ترین مدعیان قهرمانی این فصل فقط با یک گل رقم خورد، مقابل تیمی که فصل گذشته چندین رکورد عجیب را جابه‌جا کرد. تیمی که ترکیبش را تقریباً حفظ کرده و به دنبال موفقیت در فصل جدید لیگ حرفه‌ای آمریکا است. تیمی که «کارلوس ولا» با ارزش‌ترین بازیکن فصل گذشته MLS را به عنوان ستاره‌ای بزرگ در ترکیب خود می‌بیند و موفق شده فصل گذشته تفاضل گل ۴۸+ را از خود به جای بگذارد و عنوان بهترین خط حمله تاریخ در جدول لیگ را به دست آورد. شکست با تنها یک گل مقابل چنین تیمی، به طور قطع نمی‌تواند عملکردی بد محسوب شود.
بازی بکهام جواب داده و حالا میامی یکی از تیم‌هایی ا‌ست که بسیار درباره آن صحبت می‌شود، آنهم در شرایطی که فقط در ۲ دیدار رسمی به میدان رفته و هر دو دیدار را نیز باخته است اما در کمال تعجب هیچ چیز در خصوص آنها منفی نیست. این نیز یکی از سیاست‌های حساب ‌شده دیوید است. او حالا می‌گوید: «گاهی اوقات بهترین‌ها در زندگی، سخت‌ترین‌ها هستند. همیشه سعی کرده‌ام که بلند‌مدت بیندیشم. می‌خواهم بچه‌هایم روزی بگویند که پدر ما به ساخت این باشگاه کمک کرده است.»

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «آخ نگفتن»

سایت بدون – آخ کمترین واکنش انسان به درد و رنج است آخ گفتن خیلی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *