چرا لذت بودن معنای شاد بودن نمی دهد/ ۴ باور غلط درباره شادی

لذت بردن همان شادی نیست و به دنبال احساس شادی رفتن لزوما منجر به شادی نمی‌شود

نویسنده : عطیه تقوی‌بجنوردی | روان‌شناس  

   

قبل از هر چیز می‌خواهم به شما بگویم که لطفا دیگر در جست‌و‌جوی شادی نباشید! احتمالا از این درخواست تعجب کردید اما از شما می‌خواهم دیگر به شیوه‌ای که تا امروز به دنبال کسب شادی بودید، ادامه ندهید. همه ما دوست داریم در زندگی مان احساس شادمانی داشته باشیم اما تعداد کمی از ما به آن می‌رسیم. به طور کلی ماهیت شادی گذراست، به صورتی موقتی تجربه‌اش خواهیم کرد و در بیشتر اوقات، تاثیرات کوتاه‌مدتی روی زندگی‌ما خواهد گذاشت. دقیقا زمانی که فکر می‌کنید دودستی و محکم شادی را به چنگ آوردید، مثل یک ماهی از دستان تان سُر می‌خورد! همین مسئله باعث می‌شود افراد ناامید بشوند و بگویند شادی به راحتی به دست نمی‌آید و … . بعدش هم بی‌خیال می‌شوند و می‌گویند که انسان باید با غم‌هایش بسازد و اخت بگیرد! اما اشکال کار کجاست؟ به دست آوردن شادی اشتباه است یا ما تعقیب کننده‌های خوبی نیستیم؟ هیچ‌کدام! شادی به دست می‌آید، اگر دیدگاه‌تان را تغییر دهید. در ادامه این مطلب، درباره باورهای نادرست در مسیر به دست آوردن شادی صحبت می‌کنیم. باورهایی که بین بسیاری از مردم رایج هستند و اصلاح‌شان، شادی را به یکی از اصلی‌ترین چاشنی‌های زندگی در هر شرایطی تبدیل خواهد کرد.    به دنبال احساس شادی رفتن لزوما منجر به شادی می‌شود بهترین راه پیدا کردن شادی جست‌و‌جوی فعالانه‌ شادی نیست.  اساسا ماهیت شادی تناقض‌آمیز است. به این معنی که با دنبال کردن راه‌هایی برای کسب شادمانی درنهایت ممکن است به آن نرسید و در بهترین حالت اگر به آن برسید، بسیار موقتی و کوتاه مدت است. در عوض، شادی وقتی ایجاد می‌شود که هدفی با درجه ارزشمندی بیشتر و علاقه‌ خالصانه را دنبال کنید. پس، شادی همیشه به دنبال یک جست‌وجوی معنا‌دار ایجاد می‌شود که احتمالا مستلزم زحمت و کار سخت است. پشتکار و مبارزه کردن برای پیروز شدن در چالش‌هایی که برای خودتان تعیین کرده‌اید، منجر به شادمانی طولانی مدت می‌شود. اما اگر هدف اصلی شما شاد بودن باشد، متاسفانه عمر آن همیشه کوتاه است. حالا مهم نیست که خانه‌دار هستید یا شاغل، دانش‌‌آموز یا کارمند یا حتی رئیس یک اداره، آن‌چه اهمیت دارد ، داشتن هدف در زندگی و تلاش برای مدیریت چالش‌هایی است که در مسیر رسیدن به هدف با آن‌ها روبه رو خواهید شد.    لذت بردن همان شادمانی است این هم یکی از باورهای اشتباه درباره شادی است. احساس لذت زودگذر است و منجر به رضایتمندی طولانی‌مدت نمی‌شود. اگرچه لذت قطعا حس خوب را به همراه دارد اما حس شادمانی که به ارمغان می‌آورد لحظه‌ای و موقت است.  وقت گذرانی با دوستان، خریدکردن یا خوردن یک غذای لذیذ   لذت بخش است اما تعیین کننده شادمانی فرد نیست. همان‌طور که گفته شد باید هدف‌های معنا داری در زندگی‌تان ایجاد کنید و با تعقیب مداوم آن‌هاست که به شادمانی می‌رسید. اگر در تعیین هدف‌ها و معنادار کردن زندگی سرگردان هستید، خوب است سوالاتی از این قبیل از خودتان بپرسید: * چه مسائل فرهنگی یا اجتماعی در اطراف تان برای شما دغدغه ایجاد کرده؟ فقر؟ تبعیض؟ آلودگی هوا؟ محیط زیست؟ برای هرکدام از این موارد چه کارهای فردی یا گروهی می‌توان انجام داد؟ * در چه مواردی مهارت ویژه‌ای دارید و می‌توانید از آن هدفمند استفاده کنید یا به دیگران آموزش دهید؟ * به ۱۰سال بعد فکر کنید. اگر آن موقع این توانایی را داشتید که به امروز برگردید، چه تصمیم‌هایی برای زندگی‌تان می‌گرفتید؟ حواس تان باشد که زمان قابل برگشت نیست و ممکن است همین فردا، حسرت امروز را بخورید که چرا فلان تصمیم را عملی نکردید و … .  داشتن سرمایه و رابطه منجر به شادمانی می‌شود شاید این موضوع به نظر کلیشه‌ای بیاید اما داشتن ثروت و روابط در مقایسه با روابط واقعی و خالصانه احساس شادمانی ایجاد نمی‌کنند. وقتی روابط را برای استفاده از منافع مادی ایجاد می‌کنیم، ممکن است در کوتاه‌مدت لذت‌بخش باشد اما حس عمیق شادمانی هرگز به دست نمی‌آید چراکه منافع کسب شده از این روابط بعد از مدتی برایمان تکراری و کم رنگ می‌شوند یا آن‌قدر درگیرش می‌شویم که شادمانی به حاشیه می‌رود و دیگر برایمان تعریفی ندارد. البته حق با شماست، داشتن مقداری از توانایی مالی برای درک شادی لازم است اما قبول کنید که انتهایی برای این نیاز وجود ندارد.   علاقه انسان به شغلش ربطی به شادی ندارد شاید شما یک جراح حاذق باشید یا یک فروشنده لباس. هیچ‌کدام از این مشاغل مادامی که با شور و علاقه شخصی‌تان همراه نباشند، تضمینی برای ایجاد حس شادمانی در شما نیست.  تحقیقات نشان داده است افرادی که به دنبال علایق خود، حرفه‌شان را انتخاب کردند به رغم مشکلات یا درآمد کمی که برایشان داشته، احساس شادمانی بیشتری در دیگر مراحل زندگی تجربه می‌کنند نسبت به کسانی که دنبال حرفه‌ای رفتند تا شاید در نهایت شادمانی را به دست بیاورند. شما به عنوان یک فرد شاغل ساعات زیادی در روز را مشغول حرفه‌تان هستید و اگر آن را با زحمتی بدون علاقه و شور انجام دهید، در درازمدت منجر به احساس فرسودگی و نارضایتی می‌شود. این مورد هم یکی از اشتباهات رایج جوانان امروزی است که در انتخاب شغل روی همه چیز حساس هستند اما کمتر به علاقه‌مندی‌شان به آن حرفه خاص فکر می‌کنند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «غلط انداز»

سایت بدون – غلط انداز یک اصطلاح میان شکار چیان است غلط انداز کسی است …

یک دیدگاه

  1. چقدر جالب بود این نوشته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *