بایگانی برچسب: اصطلاح فارسی

ریشه و داستان ضرب المثل «چشمم آب نمی‌خوره»

سایت بدون – باید موقعیتی را در نظر بگیرید تشنه و بدون آب در یک بیابان برهوت به دنبال آب می گردی و تا چشم کار می کند ، هیچ چشمه آبی دیده نمی شود و به چشم نمی خورد این یعنی ناامیدی در بدترین شکل ممکن چشمم آب نمی خورد اصلاحی است برای نا امیدی برای انجام کاری یا …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «دست از پا درازتر بازگشتن»

سایت بدون – دستان به طور معمول از پاها کوتاه تر هستند به ویژه آن که وقتی در دستان چیزی باشد و پر باشد اما آدمی که دستش خالی است و حالش خوب نیست ، دستانش آویزان است به شکلی که با اغراق می گویند که از پاهایش دراز تر شده است این ضرب المثل برای شکست، ناکامی و دستان …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «لنگ در هوا»

سایت بدون – آدم که پایش بر روی زمین ، مطمئن و با اتکا است تعادل دارد و خطر زمین خوردنش بسیار کم است اما انسانی که پایش روی زمین نیست تعادلش را از دست می دهد و نمی داند بالاخره زمین می افتد یا نه؟ لنگ در هوا ، به هر موقعیت نامطمئن و موقتی و پایدار گفته می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «دندان روی جگر گذاشتن»

سایت بدون – در زمان های قدیم که هنوز داروی بیهوشی پیدا نشده بود وقتی می خواستند عمل جراحی حتی آن عمل های ابتدایی درد بسیار زیادی در بیمار ایجاد می شد به گونه ای که دیگر تحمل برای بیمار امکان پذیر نبود معمولا در این حالت میان دهان بیمار می گذاشتند بعضی از پزشکان بین دندان های بیمار پارچه …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «با حلوا حلواکردن دهن شیرین نمی شود»

سایت بدون – شما اگر هزار بار هم کلمه «حلوا» را بر زبان بیاورید دهنتان شیرین نمی شود اما اگر به اندازه یک سر سوزن از حلوا در درون دهان خود بگذارید شیرینی را احساس می کنید این ضرب المثل می خواهد بگوید که با حرف زدن و خیلی حرف زدن هیچ اتفاقی نمی افتد، باید کار را شروع کرد …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «دبه کردن»

سایت بدون- دبه یک بیماری است که ما به نام باد فتق می شناسیم وقتی کسی که می خواهد کاری را انجام ندهد این بیماری را بهانه می کند این اصطلاح برای کسی به کار می رود که می خواهد زیر قول یا قراردادش بزند و بخواهد از زیر تعهدی شانه خالی کند ضرب المثل های بیشتر را می توانید …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «بادمجان دور قاب چین»

سایت بدون – این اصطلاح از زمان ناصر الدین شاه بر می گردد در آن زمان خیلی ها می خواستند به شاه نشان دهند که در جشن ها و میهمانی ها حضوری فعال دارند اما چون از آشپزی خیلی سر و رشته نداشتند و در واقع هم می خواستند نمایش شرکت در آماده سازی مراسم را بدهند وقتی ناصر الدین …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «سرش به سنگ خورد»

سایت بدون – می گویند وقتی انسان جان خودش را از دست می دهد و در درون قبر می گذارندش تا مدتی باور ندارد که مرده است و می خواهد از قبر خارج شود این داستان ادامه دارد تا زمانی که سرش به سنگ لحد می خورد و باور می کند اصولا سر به سنگ خوردن، باعث می شود که …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «هر چقدر پول بدی آش میخوری»

سایت بدون – آش هم مثل همه چیزهایی که می خریم مقیاسی برای عرضه به مشتری دارد در اکثر آش فروشی ها این مقیاس «کاسه » است حالا بعضی ها هم کیلویی می فروشند ولی شما هر چقدر که پول بدهید به همان اندازه آش در کاسه یا ظرف شما ریخته می شود این ضرب المثل به این معنا است …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «آفتاب لب بام»

سایت بدون – یک پشت بام را در نظر بگیرید آفتاب از مشرق طلوع می کند که می تواند به صورت استعاری نشان از کودکی باشد در میانه ظهر به اوج آسمان می رسد که همان جوانی است هر چه به غروب نزدیک تر شویم آفتاب انگار در آسمان از آن سوی پشت بام فرو می رود بالاخره غروب می …

توضیحات بیشتر »