بایگانی برچسب: داستان ضرب المثل

ریشه و داستان ضرب المثل «هاج و واج»

سایت بدون – هاج عربی شده کلمه هاژ است هاژ کلمه ای است که در شاهنامه آمده است هاژ در لغت به معنای شکست خورده و حالتی پس از شکست که انسان مبهوت می شود و واج هم معرب واژ است واژ به معنای سرنگون و واژگون است اصطلاح «هاج و واج» برای توصیف حالت بهت،حیرت و گیجی به کار …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «یال و کوپالی دارد»

سایت بدون – یال در لغت به معنی گردن است و به کنایه در جایگاه قدرت به کار می‌رود کوپال هم به معنای گرز است و عمود ، این هم به معنای نیرو وقدرت کاربرد است این اصطلاح به معنای آدم زورمند و خوش بنیه به کار می رود ضرب المثل های بیشتر را می توانید در لینک زیر پیدا …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «وارد گود شدن»

سایت بدون – منظور از گود، زمین زور خانه است البته در کشتی های سنتی هم محل انجام کشتی ، جایی در درون دره یا گودی بود تا مردم بتوانند از بالای تپه ها آن را تماشا کنند فرقی نمی کند در هر دو حالت برای شروع شدن مبارزه دو کشتی گیر آن ها باید وارد گود می شدند این …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «آن جا رفت که نادر رفت»

سایت بدون- نادر شاه افشار مظهر و نماد شجاعت و پیروزی در تاریخ ایران است نادر شاه در جنگ های بیشماری شرکت کرد و به کشورهای زیادی اعلام جنگ کرد و اولتیماتوم داد او همچنین با مدعیان داخلی زیادی مبارزه کرد برای نادر فرقی نداشت که به هند حمله کند یا این که باید افغان ها را از کشور بیرون …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «مادر به اسم بچه می خوره قند و کلوچه»

سایت بدون – همه وقتی بچه ای کوچک و زیبا می بینند ذوق زده می شوند و می خواهند به گونه ای او را خوشحال کنند اکثرا برای بچه چیزی مثلا خوراکی می خرند خب به طور طبیعی بچه همه این خوراکی را نمی تواند بخورد و مادر ادامه و باقیمانده اش را که معمولا بیشتر از چیزی است که …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «لقمه را به اندازه دهانت بردار»

سایت بدون – اگر لقمه بزرگتر از دهان آدم باشد، دو مشکل پیش می آید یکی آن که ممکن است در دهانش جا نشود اگر هم در دهانش جا شود، احتمال خفگی انسان می‌رود. انسان باید اندازه دهان خودش را بشناسد و به اندازه آن لقمه بگیرد این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند به کسی بگویند …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «گدای سامره»

سایت بدون – سامره یا سامرا یکی از شهرهای عراق است این شهر برای شیعیان یکی از شهرهای زیارتی مهم به حساب می آید چرا که مزار دو امام در این شهر است و شیعیان برای زیارت مقبره امام حسن عسگری و امام هادی به این شهر می آیند به مرور زمان گدایان این شهر بسیار مشهور شدند می گویند …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «کار از محکم کاری عیب نمی‌کند»

سایت بدون – اصل این ضرب المثل از داستانی از مثنوی معنوی است که مولانا در آن روایتی را از زمان حضرت پیامبر را نقل می کند می گویند که زمانی شتر حضرت رسول (ص) گم شد پیامبر از غلامی که مامور بستن شتر بود پرسید که چرا پای شتر را محکم نبستی؟ غلام گفت: من به خدا توکل کردم …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «قداره را از رو بسته»

سایت بدون- در قدیم خیلی از مردم برای محافظت از خود بر شال یک قداره می بستند مخصوصا آدم های نظامی و آدم های لات مسلک بدون قداره جایی نمی رفتند قداره چیزی مثل قمه بود از شمشیر کوچکتر بود و از چاقو بزرگتر این قداره معمولا زیر عبا مخفی بود تا با غافلگیری دشمن را اسیر کنند اما وقتی …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «فارغ است از مدح و تعریف آفتاب»

سایت بدون – اصل این ضرب المثل از مثنوی معنوی است مدح تعریف‌ست و تخریق حجاب/فارغست از شرح و تعریف آفتاب مادح خورشید مداح خودست/که دو چشمم روشن و نامُرمدست تخریق در بالا به معنای پاره کردن است این ابیات می گوید خورشید آن قدر خوب است که نیاز به تعریف کردن کسی ندارد گرمی شعله های خورشید خودش بهترین …

توضیحات بیشتر »