بایگانی برچسب: ضرب المثل پارسی

ریشه و داستان ضرب المثل «خفت کردن»

سایت بدون – خفت گره ای است که در آن طناب را به طور مستقیم دور چیزی می پیچند یا می بندند خفت کردن با این توضیح به دو معنی به کار می رود یکی به این معنی که دستان خود را مثل گره دور گلوی کسی ببندی و دیگری هم به معنای در کمین شکار نشستن است از این …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «تیکه انداختن»

سایت بدون – در قدیم وقتی پارچه کافی برای دوختن یک لباس موجود نبود یا لباسی پاره می شد به آن تیکه می انداختند، تیکه پارچه ای غیر همرنگ یا غیر هم جنس بود که در کار استفاده می شد این تیکه به چشم می آمد و نزد دیگران اسباب تمسخر کردن بود یعنی این که وقتی کسی لباسش تکه …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «قرطاس بازی»

سایت بدون – قرطاس از پاپیروس می آید و به معنای کاغذی است که بر روی آن نامه می نویسند قرطاس بازی در واقع به معنای کاغذ بازی و کار اداری بیهوده است اما در کل برای هر نوع سرکار گذاشتن دیگران به کار می رود ضرب المثل های بیشتر را می توانید در لینک زیر پیدا کنید مجموعه ای …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « مگر ماست در دهان داری؟»

سایت بدون – کسی را در نظر بگیرید مقدار زیادی ماست در دهان دارد در همین حین کسی سئوالی از او می پرسد او اگر دهانش را باز کند و جواب بدهد ماست بیرون می ریزد و آبرویش می رود و اگر جواب منفی بدهد مجبور است توضیح بدهد چرا مخالف است برای همین با یک تکان دادن سر می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «تا خرخره فرو رفتن»

سایت بدون – خرخره در میان گردن انسان وجود دارد آدم اگر تا خرخره در چیزی فرو رود تا غرق شدن فاصله کمی دارد فرقی نمی کند آدم در آب فر رود یا گل وقتی ان چیز به خرخره برسد فقط به اندازه یک سر فرصت برای نجات وجود دارد و گرنه کار تموم است این ضرب المثل در مورد …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «مثل لبو سرخ شدن»

سایت بدون – لبو از چغندر پخته حاصل می شود چغندر در گذشته می گذاشتند تا خوب بپزد وقتی خوب پخته شد، به قرمزی پررنگی می رسد که گویی از قرمز تر وجود دارد از طرف دیگر انسان هنگام خجالت کشیدن، صورتش گرم و سرخ می شود این ضرب المثل درباره کسی به کار می رود که شرمسار یا خجالت …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «چوبش را خوردیم»

سایت بدون – چوب خوردن یکی از تنبیه های مرسوم در زمان قاجاریه بود اگر کسی جرمی مرتکب می شد یا حتی کاری می کرد که به مذاق پادشاه، عوامل حکومتی، خان ها و… خوش نمی آمد او را با چوب می زدند به همین دلیل چوب خوردن معادل مجازات شدن یا توان دادن است و معمولا در مورد پاداش …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «باسمه ای»

سایت بدون – باسمه ای یا باصمه ای در مقابل قلمی به کار می رود کار هنری که با قلم انجام می شود منحصر به فرد و اصیل است فرد روی آن وقت گذاشته است و دقت فراوانی در تولید آن به کار برده است در مقابل کار باسمه ای که کار چاپی است اگر چه می تواند ظاهری فریبنده …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «شیشه عمرش دست من است»

سایت بدون – در افسانه های ایرانی، شیشه ای به نام شیشه ی عمر دارند و از آن به دقت نگه دار ی می کنند. هر گاه این شیشه به دست انسان بیفتند، مالک عمر و زندگی دیو می شود، زیرا با شکستن شیشه دیو نیز خواهد مرد.به عنوان مثال رستم در هفت خوان وقتی می خواهد به جنگ دیو …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «مثل موم در دستش نرم است»

سایت بدون – برخی اعتقاد دارند که این ضرب المثل به داوود پیامبر برمی گردد داوود پیامبر صنعت گر بود و از آهن زره می ساخت اما آن قدر قدرت بدنی اش بالا بود که نیاز نداشت که برای شکل دادن به آهن، آن را ذوب کند او آهن را همین طور با دستانش نرم کرد انگار موم در دست …

توضیحات بیشتر »