بایگانی برچسب: ضرب المثل

ریشه و داستان ضرب المثل «تیری به تاریکی زدن»

سایت بدون – تصورکنید که در یک جنگل به هنگام شب خوابیده اید. صدایی از بیرون می آید ، هوا تاریک است ، چشم چشم را نمی بیند . شما دست به تیرو کمان یا حتی اسلحه می برید اما تاریکی هوا باعث می شود که نتوانید هدف گیری دقیق داشته باشید . برای این کار چه می کنید، برای …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « چند مرده حلاجی»

سایت بدون – در ادبیات عامه ایرانی چند مرده حلاجی یعنی نشان بده که چقدر توانایی انجام این کار را داری یا این که این کاره هستی یا نه ؟ اما برای این ضرب المثل دو ریشه ذکر شده ، یکی ریشه لغوی آن است که از حلاج به معنی پنبه زن می آید ، پنبه زن ها دوره گرد …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «رخش باید تا تن رستم کشد»

سایت بدون – در شاهنامه آمده است وقتی که رستم برای جنگاوری آماده می شد نیازمند اسبی بود هیچ اسبی اما برای او پیدا نمی شد چون که هیچ اسبی نمی توانست حتی دست رستم را تحمل کند چه برسد به این که هیکل تنومندش را تا این که خبر رسید اسب هایی از کابل آمده اند که در میان …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «نعره هیچ شیری، خانه چوبی را خراب نمی‌کند»

سایت بدون – این ضرب المثل یک بخش مستتر و مخفی هم دارد که خودش یک ضرب المثل مستقل است و آن این است که خانه چوبی دشمنی دارد به نام موریانه که آرام و بی سروصدا خانه را خراب می کند شما موقعیتی را تصور کنید که یک شیر شرزه و وحشی دارد بیرون خانه نعره می کشد تا …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « آفتابی شدن »

سایت بدون – در سرزمین خشک ایران آب همواره نقش تعیین کننده ای در فرهنگ عامه داشته ، ضرب المثل هایی وجود دارند که شاید در ظاهر ارتباطی با آب ندارند اما در واقع از اصطلاحات مربوط به آن سرچشمه می گیرند یکی از آن ها آفتابی شدن است . بحث آفتابی‌شدن، هم در واقع به همین حفر قنات بر …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل« بز آوردن »

سایت بدون – برای این که بدانیم بزآوردن چیست اول باید یک بازی قدیمی را بشناسیم. در جامعه دامدار اسباب بازی هم از باقیمانده حیوانات است . قاب بازی یک بازی قدیمی است که به وسیله قاب انجام می‌شده‌است، قاب یا قاپ، استخوان مچ پای گوسفند است که آن را بجول، بژول و بچول هم گفته‌اند. چون این استخوان شبیه …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل« دست کسی را در حنا گذاشتن»

سایت بدون – زمان قدیم چون مثل حالا نبود که گوشه هر خانه حمامی باشد و مردم هر روز خمام بروند ، قدیم حمام رفتن آدابی داشت و زمان بر بود .یکی از زمان بر ترین زمان های این استحمام حنا گذاشتن بود، حنا را هم بر سر می گذاشتند و هم بر دست و پا… از حنا برای زیبایی …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «حرف را به کرسی نشاندن»

سایت بدون – کرسی معنی صندلی دارد اما در فارسی هر جای نشستنی را کرسی نمی گویند، کرسی جایگاه خاصی برای نشستن است ، مثل صندلی شاهان و بزرگان …یا حتی آن صندلی که عروس و داماد روی آن می نشستند. در قدیم در زمان عروسی بر سر مهریه و شیر بها جنگ و جدل زیادی می شد و هر …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « چوب در آستین کردن»

سایت بدون – در زمان های قدیم برای تنبیه قدیم با توجه به روحیه حاکم و میزان جرمی که انجام گرفته مجازات های متفاوتی را در نظر می گرفتند ، بعضی را می کشتند، دار می زدند، سر می بریدند و …بغضی را قتل عضو می کردند، بعضی را شلاق و تازیانه می زدند یک مدل تنبیه هم بود که …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « کلاهش پشم ندارد»

سایت بدون – قزاق ها که به ایران آمدند ، نوعی کلاه روی سر صاحب منصبان آن ها بود که خز و پشم داشت.این کلاه فقط بر سر افسران بود و سربازان از کلاه های ساده تری استفاده می کردند،وقتی تشکیلات شهربانی ، ژاندارمری و پلیس ایران تشکیل شد ، این رویه تقریبا منتقل شد، برای همین نحوه ارزیابی درجه …

توضیحات بیشتر »