فرحناز دهقی
خبرنگار
سایت بدون -ضرباهنگ آخرین پرده تراژدی پرسوز و گداز ناپدید شدن و قتل جمال خاشقجی بشدت تند شده و هر ساعت گزارش رسانهها از این معما با خبر یا واکنشی تازه به روزرسانی میشود. در میان سلسله واکنشها، سناتور لیندسی گراهام از حزب جمهوریخواه که همیشه صدای حمایتیاش از عربستان سعودی در کنگره شنیده میشود، روز سهشنبه در نهایت استیصال گفت که محمد بن سلمان، شاهزاده آل سعود، «باید کنار برود» و قسم خورد تا زمانی که او همچنان در قدرت است، هرگز پایش را به اقلیم پادشاهی آل سعود نخواهد گذاشت.
به گزارش سیانبیسی، گراهام در مصاحبه با فاکسنیوز، شبکه تلویزیونی محبوب رئیسجمهوری امریکا، گفت: «عربستان سعودی! اگر گوشات با من است، گزینههای خوبی هستند که میتوانی از میانشان جایگزینی برای محمد بن سلمان انتخاب کنی، اما او حیثیت کشور شما و خودش را لکهدار کرده است. در عربستان سعودی بدون اطلاع ولیعهد هیچ اتفاقی نمیافتد. من جدیترین حامی آنها در سنا بودهام. اما این مرد ویرانگر است. او دستور قتل یک نفر در کنسولگری استانبول را صادر کرده و انتظار دارد آن را نادیده بگیریم. احساس میکنم از من سوءاستفاده شده است. بن سلمان هرگز نمیتواند رهبری در سطح جهان باشد؛ زیرا او بسیار زیانآور است».
به دنبال گراهام، بسیاری از اعضای کنگره از اقدام بن سلمان علیه این روزنامهنگار منتقد به سختی انتقاد کردهاند. اما دونالد ترامپ پس از گفتوگوی تلفنی با پادشاه آل سعود آشکارا موضعی به مراتب نرمتر گرفت و حتی گفت احتمال کشته شدن خاشقجی به دست «عوامل خودسر» بالاست. اما گراهام با رد این ادعا گفت، موضوع به قاتلان خودسر مرتبط نیست، بلکه کشته شدن او به دست «ولیعهد خودسر» صورت گرفته است. همچنین او افزود با وجودی که ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی است همه قدرت در دست ولیعهد آن کشور است و با تحریم شدید عربستان موافق است. در همین رابطه، خبرگزاری رویترز به نقل از روزنامه سبق گزارش داد که کنسول عربستان در استانبول از کار معلق شده و مورد بازجویی قرار میگیرد تا معمای کشته شدن خاشقجی هرچه زودتر آشکار شود.
دکستر فیلکینز تحلیلگر مجله نیویورکر و یکی از دوستان نزدیک خاشقجی در یادداشتی با محوریت احتمال کنار رفتن بن سلمان از تخت پادشاهی، نوشته است: به نظر میرسد خاشقجی به چنان وضعی کشته شده که هیچ کدام از ما قادر نیستیم آن را برای خود تصور کنیم. من با او شش روز قبل از ناپدید شدنش صحبت کردم. جمال در ایمیلی برایم از وضعیت موجود عربستان و رسانهها نوشته بود: «امیدوارم ماجرا برایت جالب باشد. مقامهای سعودی، عدالت و حقانیت را به بازی گرفتهاند، و جهان سرگرم جشن گرفتن اصلاحات محمد بن سلمان است!» مسأله این است که بسیاری از مقامهای واشنگتن و مطبوعات امریکایی چشم بر روی ماهیت حقیقی بن سلمان بسته بودند. هنگامی که او اوایل امسال به امریکا آمد، در سیلیکون ولی و والاستریت و هالیوود برایش فرش قرمز پهن کردند، انگار که گورباچف یا گاندی وارد این کشور شده است. حمایت کاخ سفید از او با رهبری جارد کوشنر طی این یک سالجاری بوده است؛ حتی پس از آنکه او رقبای خود را از جمله محمد بن نایف از مسیرش کنار زد.
باج ۱۰۰ میلیون دلاری
ادامه این حمایتها را روز سهشنبه در تصاویر منتشر شده از دیدار مایک پمپئو وزیر خارجه امریکا با محمد بن سلمان که در آنها به خوش و بش مشغول بودند و تمام مدت لبخند روی لبانشان بود، مشاهده کردیم. این تصاویر باعث برانگیخته شدن انتقادها شد. رمی برندسون روزنامهنگار واشنگتنپست با انتشار این تصاویر در شبکههای اجتماعی خود نوشت: «هیچ کس باورش نمیشود پمپئو به دیدار مردی رفته که دستور تکهتکه کردن روزنامهنگاری را صادر کرده است؛ این دیدار چرا اینقدر دوستانه است؟» روز بعد انتشار خبری در نیویورکتایمز گره از لبخندهای دیدار دو سیاستمدار گشود. این روزنامه امریکایی در گزارش روز گذشته خود نوشت، به محض آنکه هواپیمای شخصی پمپئو در فرودگاه ریاض به زمین نشست، ۱۰۰ میلیون دلار به حساب امریکا به بهانه «کمک به سربازان امریکایی که در سوریه حضور دارند» واریز شد.
اگرچه وعده اعطای این هدیه ارزشمند از تابستان به دولت امریکا داده شده بود، اما پرداخت آن در شرایطی که مخمصه خاشقجی با سماجت گریبان بن سلمان را گرفته است، میتواند حامل پیام معناداری باشد. پیش از این هم برخی تحلیلگران اعلام کرده بودند، ممکن است شاهزاده آل سعود با پرداخت پول بتواند در راه سرازیری سقوط خود، دستاندازهایی ایجاد کند.
این هدیه سخاوتمندانه هم میتواند خیال بن سلمان را از نرمتر کردن مواضع سیاستمداران امریکایی علیه خود آسوده کند و هم باعث رضایت خاطر رئیسجمهوری امریکا شود که بارها از هزینههای امریکا در خارج از مرزها انتقاد کرده و گفته باید شرکایش را مجبور کند، پول بیشتری بپردازند. بن سلمان که از ابتدای روی کار آمدنش به عنوان ولیعهد آل سعود، تمام تلاشش را برای هموار کردن مسیر نشستن بر روی تخت پادشاهی به کار گرفته بود، با بخشیدن این هدیه در تلاش است همچنان، صرفنظر از ابعاد تازهترین جنایتش، حمایت امریکا از مواضع خود را به همراه داشته باشد. فیلکینز اعتقاد دارد تلاشهای بن سلمان برای قبضه قدرت، بلافاصله پس از روی کار آمدنش آغاز شد.
او در یادداشت خود نوشته است: حقیقت این است که شخصیت خشن و بیثبات بن سلمان اندکی پس از قدرت گرفتنش آشکار شد. در خیابانهای سعودی، به بن سلمان میگویند ابو رصاصه (پدر گلوله). گروگانگیری سعد حریری نخستوزیر لبنان در دسامبر سال ۲۰۱۷ که بعدتر مشخص شد ۱۱ ساعت به صندلیاش بسته و به صورتش سیلی زده شده بوده؛ محاصره قطر و جلوگیری از ورود مواد غذایی به این کشور در همکاری با محمد بن زاید ولیعهد امارات متحده عربی که همدلی زیادی با بن سلمان دارد؛ به راه انداختن جنگ در یمن و نابودی هزاران نفر از جمله اقدامات زورگویانه ولیعهد آل سعود است.
همه جانشینان در بند
اما آنچه در این میان بشدت در رسانههای جهان واکنش به راه انداخت، این بود که ولیعهد عربستان صدها نفر از اعضای خانواده سلطنتی را در هتل پنج ستارهای زندانی کرد و تا امضای برگه انتقال اموالشان به او را امضا نکردند، آنها را آزاد نکرد. ولیدبن طلال که سهامدار بسیاری از شرکتهای بزرگ امریکایی از جمله شرکت فیلمسازی قرن بیستویکم است، نیز از جمله زندانیان بود. به گزارش نیویورکتایمز ۱۷ نفر از شاهزادههای زندانی، پس از آزاد شدن راهی بیمارستان شدند. اکنون چه چیز باعث شده بار دیگر توجه ما به کارهای او جلب شود؟ قتل روزنامهنگار واشنگتنپست که نشان میدهد بن سلمان برای رسیدن به هدفش حتی از قطعهقطعه کردن یک روزنامهنگار هم نمیگذرد. اما با وخیمتر شدن بحران قتل خاشقجی و شنیدن صداهایی از میان سیاستمداران امریکایی زمزمههای کنار زدن او از قدرت شنیده میشود. این شائبه پس از بازگشت خالد بن سلمان برادر کوچکتر ولیعهد که سفیر ریاض در واشنگتن است، تقویت شد. حتی روزنامه تایم در یادداشتی در این باره نوشته است: اگر ملک سلمان تصمیم بگیرد ولیعهد را قربانی کند احتمالاً ترجیح خواهد داد که این پست همچنان متعلق به این خانواده باشد و همین مسأله باعث شده خالد بن سلمان جایگزین احتمالی باشد. متعب بن عبدالله بن عبدالعزیز وزیر گارد ملی عربستان که پس از روی کار آمدن بن سلمان از این مقام برکنار شد، محمد بن نایف که به فرمان ملک سلمان از مقام ولیعهدی برکنار و بن سلمان جای او را گرفت، شاهزاده ترکی که فرماندار سابق ریاض بود اما در جریان مبارزه با فساد بن سلمان ناچار به کنارهگیری شد؛ میتوانند رقبای بالقوه محمد بن سلمان باشند. اکنون پرسشی که رهبران آل سعود با آن روبهرو هستند این است که آیا بن سلمان میتواند رؤیایش را عملی کند و بر روی کرسی پادشاهی بنشیند یا خیر. در یک نگاه، به نظر بعید میرسد که پسر مورد علاقه ملک سلمان خود از قدرت دست بشوید یا پادشاه او را کنار بگذارد. البته حتی اگر ملک سلمان هم بخواهد چنین چیزی اتفاق بیفتد، در قحطی رجال سیاست عربستان چه گزینهای برای این مقام وجود دارد؟ اکنون تمام رقبای بن سلمان یا در زندان به سر میبرند یا از ترس جرأت فکر کردن به آن را ندارند.