سایت بدون – مشهد اردهال را با سهراب سپهری میشناختم. سالهایی که در کاشان دانشجو بودم، بارها به این روستا سفر کرده بودم تا به دیدار سهراب و آرامگاهش در صحن امامزاده سلطان مشهد اردهال بروم. اما آخرین بار برای تماشای مراسمی آیینی و مذهبی به آنجا رفتم. شاید از نظر بسیاری، معروفترین جاذبه مشهد اردهال آرامگاه سهراب سپهری باشد، اما مشهد اردهال خود را با یک آیین مذهبی جالب و پرشور به جهانیان معرفی کرده و نامش از هفت سال پیش در فهرست جهانی یونسکو نشسته است؛ آیینی به نام قالیشویان که اساسش، قالی مقدسی است که بیش از ۱۳۰۰ سال است طی مراسمی ویژه و با حضور هزاران شرکت کننده بومی و غیربومی از سراسر کشور، در نهر کنار روستا شسته شده و دوباره به امامزاده برمی گردد. این آیین، کهن ترین و یکی از معدود آیینهای مذهبی کشورمان است که طبق تقویم خورشیدی و دومین جمعه مهرماه هر سال برگزار میشود. با حساب ما یعنی همین فردا و این یعنی شما هم اگر دوست دارید در این مراسم پرشور و جذاب شرکت کنید، وقت دارید خودتان را به کاشان و روستای خاوه اردهال و آستان مقدس امامزاده سلطان علی بن محمد باقر (ع) برسانید چند روز زودتر از مراسم به مشهد اردهال رسیدیم. دلم میخواست کمی در روستا بچرخم و حال و هوای شهری را که آیینی هزار ساله دارد و آوازه اش به گوش جهانیان هم رسیده، ببینم.
در میان پرسهزدنهایم با پیرمردان و پیرزنان بسیار برخورد کردم. پای صحبت قدیمیهای شهر نشستم… خیلیها برایم از خون روی قالی که با هیچ آبی از بین نمیرود، حرف زدند. عدهای هم گفتند، مشهد اردهال را به نام مشهد قالی میشناسند.
جمعه جار
مردم سیاهپوش هستند و بر سردر خانهها
پارچه سیاه آویزان شده. آفتاب رو به غروب است که صدای طبل به گوشم میرسد.
به سمت صدا حرکت میکنم. مطمئنم صداها به مراسم قالیشویی مربوط است. با
نزدیک شدن به صدا مردمی را میبینم که بر طبل میکوبند و یک نفر با صدای
بلند درست به شیوه قدیم اطلاعیه مراسم قالیشویی روز جمعه را میخواند.
انگار وارد دهه ۳۰ و۴۰ شمسی شدهام. زمانی که مراسم مهم را به این شکل به
مردم شهر اعلام میکردند. عدهای در این میان نذری پخش میکنند و برخی برای
گروه اسپند دود کردهاند.
با گروه حرکت میکنم. از فردی که کنارم حرکت
میکند نام مراسم را میپرسم. برایم توضیح میدهد که مراسمِ جار است. مراسم
به شیوه گذشتگان برگزار میشود و از چند روز قبل از جمعه قالی، در روستاها
و شهرهای کاشان این صدا شنیده میشود. مردم به این شیوه از جمعه قالی آگاه
میشوند و خود را برای جمعه آماده میکنند. البته این اطلاعرسانی به طور
رسمیتر و گستردهترش، اولین جمعه ماه مهر در میان کل مردم کاشان انجام
میشود و برای همین به جمعهای که گذشت، جمعه جار میگویند.
قالیشویی در جمعه قالی
صبح
روز مراسم با همسفرم راهی امامزاده میشویم. امامزاده در این ساعت از روز
آنقدر شلوغ است که از همان اول با همسفرم خداحافظی میکنم و راهی قسمتی از
امامزاده میشوم که بتوانم مراسم را بهتر ببینم. مراسم بهطور کامل توسط
مردم فین انجام میشود. مردم فین اعتقاد دارند که نیاکان آنها جسد بیجان
حضرت را در میان قالی به رودخانه برده و غسل دادهاند، بنابراین حال نیز
آنها باید به احترام نیاکان خود، مراسم را انجام دهند. کسی جز مردم فین حق
دست زدن و شستن قالی را ندارد.
در میان انبوه جمعیت عزادار
با جهانی
شدن این مراسم، مسافران و گردشگران زیادی از سراسر ایران و جهان برای دیدن
این مراسم به مشهد اردهال سفر میکنند. امروز هم در حیاط جا برای ایستادن
وجود ندارد. رفته رفته تعداد افراد حاضر در مراسم بیشتر میشود و دیگر
ایستادن هم کار راحتی نیست. آرام آرام جوانانی با چوبدستی در میان جمعیت
دیده میشوند. چوبدستیها نمادی از جنگ با قاتلان حضرت است که مردم فین
برای حمایت از وی با خود به همراه آورده بودند. مردم مشهد اردهال به
استقبال عزاداران چوب به دست میروند. مراسم استقبال همراه با نوحهخوانی
در حیاط امامزاده ادامه پیدا میکند. عدهای از عزاداران که به گفته مردم
محلی نماینده مردم فین هستند، داخل صحن امامزاده میشوند. در ابتدا از طرف
مردم فین هدیهای به بارگاه امامزاده داده میشود. البته اینها را من
نمیبینم، زیرا انبوه جمعیت عزادار و تماشاچی چنین اجازهای به من نمیدهد،
اما مردم محلی آنچه را در حال رخ دادن است، یکی یکی برایم شرح میدهند.
قالی به پرواز در میآید
بعد
از دادن هدیه، صدای خواندن قرآن در صحن و حیاط امامزاده پخش میشود. صدای
قرآن نشان از شروع رسمی مراسم است. بعد از خواندن قرآن فردی که من فقط صدای
او را میشنوم ذکر مصیبتی برای امامزاده شهید میکند و بعد نوحهخوانی
شروع میشود. صدای یا حسین عزاداران از داخل صحن به گوش میرسد.
فردی در
کنار گوشم میگوید قالی را گرفتند. یکی از قالیهای امامزاده که گویی جزو
قدیمیترین قالیهای امامزاده نیز هست با پارچه سبز پوشیده و لوله شده است.
قالی از صحن خارج میشود. عزاداران قالی را به سمت رودخانه میبرند. صدای
یا حسین عزاداران در حیاط پخش میشود. فضا به شدت احساسی است و تمامی
افرادی که در حیاط امامزاده حضور دارند، اشک در چشمان شان جمع میشود. صدای
ولوله و یاحسین عزاداران نشان از احترام آنها به حضرت سلطانعلی است. قالی
انگار به مانند قالی سلیمان در آسمان پرواز میکند. عدهای در جلو، قالی
به دوشان شروع به سینهزنی میکنند.
حالا نوبت علم و کتلهاست
علم و
کتلهایی که در گوشه حیاط به دیوار تکیه داده شده بودند توسط عزاداران بلند
میشوند و در جلوی دسته حرکت میکنند. به دور علم نیز پارچه سبز پیچیده
شده است. عزاداران با صدای یا حسین پیشاپیش قالی به دوشان حرکت میکنند.
قالیچه به رودخانه برده و در آنجا با نوحهخوانی و سینهزنی شسته میشود.
شستن قالی نمادین است. بعد از شستن قالی، عزاداران دوباره قالی را به دوش
گرفته و به حیاط امامزاده برمیگردند.قالی از دوش عزاداران فین به متولیان
امامزاده تحویل داده میشود. در حین این مراسم مداح شعرهای مذهبی میخواند.
بار دیگر تابوت پشمینه امامزاده شسته و تحویل امامزاده میگردد.
وقتی قالی هم
مقدس میشود
مراسم
با صدای اذان ظهر به پایان میرسد. در تمام مراحل مراسم، حسی معنوی و
عجیبی مرا فراگرفته بود؛ در نگاه اول قالی نقش مهمی در مراسم داشت، اما
حضورم در روزهای قبل از مراسم به من فهماند که این قالی تنها به علت حضور
امامزاده برای مردم مشهد اردهال و فین مهم است. قالیای که در آن زمان به
عنوان تابوت برای حضرت عمل کرد، امروزه با گذشت سالهای زیاد در میان مردم
این منطقه مقدس است.
و شام غریبانی
به قدمت تاریخ
بعد از اتمام
مراسم در حیاط امامزاده نماز جماعت برگزار میشود. افرادی که تنها برای
دیدن قالیشویی به مشهد اردهال سفر کردهاند، آرام آرام شهر را ترک میکنند.
اما روستا هنوز عزادار است و هنگام غروب، مراسم دیگری شروع میشود و من در
حال عکاسی و صحبت با مردم، منتظر این شروع دوباره بودم. مردم بار دیگر در
امامزاده گرد هم میآیند و بعد از خواندن نماز مغرب و عشا، شام غریبان حضرت
را با شکوه تمام برگزار میکنند. در گوشه گوشه صحن و حیاط امامزاده نور
شمع به چشم میخورد. عدهای در حین روشن کردن شمع اشک میریزند و برخی در
میان عزاداران نذری پخش میکنند. بعد از ذکر مصیبت و نوحهخوانی شام غریبان
سلطان اردهال هم به پایان میرسد.