سام ستارزاده
بالاخره شماره ۱۷ تیم ملی کشورمان به آرزوی دیرینهاش رسید. او کوچهپسکوچههای بوشهر را پشت سر گذاشت، در شهرهای مختلف ایران چشمها را به بازی خود خیره کرد، به آن سوی مرزها رفت و از دروازههای قاره سبز عبور کرد. او، مهدی طارمی، فصل بعد را در پرتغال حضور خواهد داشت و تلاش خواهد کرد ریو آوه را به لیگ اروپا برساند. طارمی که چندی پیش ۲۷سالگی خود را جشن گرفت باید سالهای تلخ و شیرین گذشته خود را کنار بگذارد و از نو شروع به جنگیدن کند. او به مبارزههای پیشرو نیازدارد اگر میخواهد نام خود را در تاریخ فوتبال ایران جاودانه سازد.
دو فصل آقای گل بودن در فوتبال حرفهای دشوار است؛ بهویژه در فوتبال ایران. کار سختتر این است که با وجود رسیدن به این دستاورد، کاری کنی که هواداران تیمت روزبهروز به تو حس نفرت بیشتری پیدا کنند. مهدی طارمی شایسته تحسین است؛ نه بهخاطر اینکه هردوی این کارها را بهخوبی انجام داده، بلکه به این دلیل که پس از این دو کار مبارزه جدیدی را شروع کرد؛ برای بازپسگرفتن آنچه از دست داد، برای حفظ آنچه برایش باقی ماند و حتی برای بهدستآوردن آنچه در گذشته هیچگاه به چنگ نیاورده بود. بیشک در این سالها داشتن این روحیه جنگندگی، او را از بسیاری از مهاجمان همنسل خود متمایز کرده است.
کمتر از ۲۴ماه قبل مهدی لطمه سختی به محبوبیت خود زد. در محرومیت نقلوانتقالاتی سنگینی که نصیب پرسپولیس شد، نقش شماره یک را بازی کرد. برای کسی مهم نبود که به قول خودش هوایی شد و با ریزاسپور قرارداد حرفهای امضا کرد. این نیز مهم نبود که تحت تاثیر توصیههای نابهجای مشاوران باشگاه و اطرافیانش تصمیمی اشتباه گرفت و خودش نیز با ۴ماه محرومیت تاوان آن تصمیم را داد. وقتی ارتش سرخ را در باتلاقی که خود بهوجود آورده بود رها کرد و راه قطر را در پیش گرفت، دیواری کوتاهتر از او نبود؛ حتی اگر بر همگان ثابت میشد که او را بهاجبار فروختند تا از درآمد حاصل از انتقالش بهره ببرند. او سیبل شد و تیر خشم و طعنه هواداران باشگاه سابقش را به جان خرید.
مهدی در قطر بهخوبی یاد گرفته است که اصل مبارزهای که در پیش دارد مشت خوردن و سر پا ماندن است. لحظات پر از فرازونشیب وی در پرسپولیس، در الغرافه نیز تکرارشد. گاهی توپهایی را گل میکرد که تماشاگران رساندن آنها به قفس توری رقیب را کار یک شعبدهباز میپنداشتند، گاهی نیز موقعیتهایی را از دست میداد که گزارشگران را به سر دادن فریاد «غریبا عجیبا» وامیداشت. ولی در مجموع خود مهدی متوجه بود که انتظارات طرفداران الغرافه را برآورده نکرده است. آنها میخواستند مهدی برای تیمشان مانند بغداد بونجاح السد، یوسف العربی الدحیل و یا حداقل رشید تیبرکانین السیلیه باشد، در حالی که آمار گلزنی مهدی از این سه مهاجم مرگبار بهندرت پایینتر بود.
حال مهدی به تیم هفتم پرتغال پیوسته است. دستمزد بالای وی (سالی حدود ۷۰۰هزار یورو) گواهی است بر آنکه سران باشگاه پرتغالی به تواناییهای وی ایمان قوی دارند. مهدی برای اثبات بیش از پیش خود به فوتبال ایران فرصت فوقالعادهای دارد. او یکبار بخت بازخرید محبوبیت ازدسترفته خود را از دست داد؛ زمانی که آخرین موقعیت تیم ملی در جامجهانی را به تور کناری دروازه روی پاتریسیو کوبید و یوزپلنگان را از صدرنشینی رویایی و تاریخی در گروه مرگ بازداشت. اکنون دوباره داستان مهدی به پرتغال گره خورده است. اینبار او باید درست هدفگیری کند؛ این شاید آخرین تیر مهدی آقای گل باشد.
برچسببدون سایت بدون مهدی طارمی
مطلب پیشنهادی
ریشه و داستان ضرب المثل «گربه تنبل را موش طبابت میکند»
سایت بدون – ضربالمثل «گربه تنبل را موش طبابت میکند» نمادی از وضعیتهایی است که …