سایت بدون – پرونده مردی که متهم به قتل یک زن و حبس دو دختر در خانه اش است با کشف سرنخ های تازه وارد مرحله تازه ای از تحقیقات شد.
بهدنبال کشف جسد ناشناس دختر جوان داخل کیسهای نایلونی در واحد شماره ۶ ساختمانی در خیابان خرمشهر خیابان قزوین و رهایی دو دختر ۲۰ و ۲۱ ساله از اسارتگاه مرد شیطان صفت تحقیقات به دستور بازپرس محمد وهابی آغاز شد.
در ادامه تحقیقاتی که روز گذشته در دادسرای امور جنایی پایتخت صورت گرفت، سعید (متهم) در حالی که منکر اتهام قتل است سعی داشت با داستانسراییهای مختلف مسیر تحقیقات را تغییر دهد، وی در ادامه تحقیقات مدعی شد: من جنایتی مرتکب نشدهام، فتانه و شراره دل به من بسته بودند شراره به مقتول حسادت میکرد و برای همین او را کشت. وی که با دیدن خبرنگاران در دادسرا شروع به تهدید و توهین به آنها کرده بود وقتی با تذکر بازپرس پرونده رو به رو شد گفت: من از زنها متنفرم نمیتوانم علت این خشم و نفرت را بگویم اما همین موارد باعث شده تا نسبت به خبرنگاران خانم هم حس خوبی نداشته باشم.
مسافر ترکیه
شراره، دختر جوانی که ۸ ماه داخل کمد نگهداری میشد، در تحقیقات گفت: من فرزند ناخواسته پدر و مادرم بودم. پدرم بارها سعی کرده بود من قبل از به دنیا آمدن سقط شوم همین کارها باعث شد که من با پای فلج به دنیا بیایم. بیسواد هستم و قبل از اینکه در دام سعید بیفتم، پولهایم را جمع کردم و تصمیم گرفتم به ترکیه بروم. از اسلامشهر راهی تهران شدم اما از شانس بد زمانی رسیدم که ساعت کاری بانکها تمام شده بود و نتوانستم پولی از حسابم برداشت کنم و مجبور شدم که شب را در تهران بمانم. اما جایی برای ماندن نداشتم و در اطراف راهآهن سرگردان بودم که سعید را دیدم و او گفت میتواند برای آن شب به من جا بدهد. من هم راهی خانه سعید شدم و ۸ ماه در خانه او محبوس شدم. در تمام این مدت در کمد محبوس بودم و او اجازه نمیداد حتی به دستشویی بروم. چون اعتیاد به مواد مخدر داشتم، سعید برایم شیشه تهیه میکرد و در شبانه روز یک وعده غذا به من میداد.
فیلمهای جنجالی
قربانی دوم این پرونده فتانه است، دختری همسن و سال شراره با این تفاوت که او رکورد دار حبس در خانه مخوف است. ۳ سال زندگی در خانهای که جزهراس و ترس در آن چیزی وجود نداشت. فتانه بشدت از سعید میترسد و وهم این را دارد که اگر او آزاد شود؛ هرجایی باشد او را پیدا کند و بکشد.فتانه گفت: دیپلم که گرفتم پدرم اجازه نداد ادامه تحصیل بدهم و مرا کتک میزد که کار کنم تا بتوانم هزینه مواد مخدر او را تهیه کنم. آخرین بار هم مرا از خانه بیرون انداخت. من سرگردان مانده بودم که کجا بروم، به خودم که آمدم دیدم در میدان راهآهن هستم و چند دقیقه بعد سعید به سراغم آمد و گفت جایی برای ماندن دارد. با سعید همراه شدم و هرگز نمیدانستم که چه سرنوشت شومی در انتظارم است.او ادامه داد: وقتی وارد خانه سعید شدم، او مرا حبس کرد و برای اینکه ما به فرار فکر نکنیم؛ از ما فیلم گرفت. فیلمهای سیاه و فیلمهایی که ما را مجبور کرده بود به مقدسات و اشخاص مطرح کشور توهین کنیم. میگفت اگر فرار کنید فیلمها را به پلیس میدهم و بهخاطر اهانتی که مرتکب شدهاید به اعدام محکوم میشوید. یک روز صدای سعید که از خواهرش پیچ گوشتی میخواست را شنیدیم و صدای فریادهای دختر جوان را که کمک میخواست . بعد از آن صدای مقتول برای همیشه قطع شد و دو یا سه ماهی جسدش داخل حمام نگهداری میشد، اما بعد از آن جسد به داخل اتاق انتقال داده شد و سعید مدام عود روشن میکرد تا بوی تعفن جسد بیرون نرود. خواهر سعید هم همان شب با ما دستگیر شد. فتانه به بازپرس گفت: دلم نمیخواهد به خانه پدرم برگردم چون سرنوشت خوبی در انتظارم نیست، اگر میشود مرا به بهزیستی تحویل دهید.
بررسی صحت روانی متهم
به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران، سعید برای بررسی صحت روانی به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات برای رازگشایی از جنایات احتمالی او ادامه دارد. این در حالی است که طبق اظهارات پلیس مشخص شد در یک ماه گذشته جسد دو زن جوان دیگر نیز در همان محدوده کشف شده است و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت هنگام بازرسی از خانه متهم، کارت شناسایی زن جوانی را بهدست آوردهاند و به دستور بازپرس جنایی، کارت شناسایی و اجساد کشف شده مورد بررسی قرار خواهند گرفت تا مشخص شود که آنان قربانیان متهم دستگیر شده هستند یا خیر.
مطلب پیشنهادی
ریشه و داستان ضرب المثل «مادر را دل سوزد، دایه را دامن»
سایت بدون- این ضربالمثل یکی از پرمعناترین و عمیقترین تعابیر در ادبیات فارسی است که …