مائده کاشیان – یکی از ویژگیهای سریال «همگناه» که این روزها در نمایش خانگی در حال توزیع است و موفق شده توجه مخاطبان را هم جلب کند، اتفاقات غیرقابل پیشبینی و رازهای مربوط به هرکدام از شخصیتهای قصه است. یکی از این رازها مربوط به شخصیت «لیلا» با بازی هنگامه قاضیانی و زنده یا مرده بودن این کاراکتر است که حسابی میان مخاطبان بحثبرانگیز بوده و تعلیق جذابی را درباره این کاراکتر به وجود آورده است.
ارتباط مخاطب با قصه «لیلا»
هریک از شخصیتهای سریال «همگناه»، قصه خاص خودشان را دارند و متناسب با جذابیت و تاثیر قصه در سریال، مورد توجه مخاطب قرار گرفتهاند. یکی از شخصیتهای داستان که تماشاگر به خوبی درگیر او شده و ذهنش را مشغول کرده، شخصیت «لیلا» است. در ابتدای سریال طبق آن چه در قصه دیدیم، متوجه شدیم که «پرویز» به «فریبرز» میگوید که همسرش مرده، اما میبینیم که «لیلا» زنده است و قرار شده این موضوع از «فریبرز» مخفی بماند. در ادامه، داستان طوری پیش میرود که شک و تردیدی درباره زنده بودن این شخصیت به ذهن مخاطب راه پیدا میکند. برای مثال «لیلا» روسری و لباس خاکستری به تن دارد و مخاطب همیشه او را با همین لباس میبیند، چهرهاش برخلاف سختیهایی که کشیده، شکسته نیست یا هیچ کدام از شخصیتهای دیگر جز «پیمان» با او ارتباط و سکانس مشترکی ندارند و حتی برادرش «پرویز» هم از او سراغی نمیگیرد. «لیلا» بدون این که درباره بعضی موضوعات با «پیمان» صحبت کند، از ماجرا باخبر است، چیزی نمیخورد، گاهی انگار ناگهانی سروکلهاش پیدا میشود و درباره کار «پیمان» که جعل اسکانس است، هیچ سوالی نمی کند. داستان «لیلا» طوری طراحی شده که وقتی همه اینها برای کشف شخصیت «لیلا» مانند تکههای پازل کنار یکدیگر قرار میگیرند، این شک که احتمالا «لیلا» مرده و «پیمان» که قرص هم مصرف میکند در تخیلاتش او را در کنار خود میبیند، در ذهن مخاطب تقویت میشود.
تعلیق جذاب در داستان
البته در کنار مواردی که گفتیم، اتفاقات دیگری هم رخ داده که مخاطب به روایت اصلی قصه یعنی همان زنده بودن «لیلا» اعتماد میکند، بنابراین داستان اجازه نمیدهد مخاطب دست نویسنده را بخواند و در این مورد به قطعیت برسد. مثلا «لیلا» شخصیتی گوشهگیر و افسرده معرفی میشود تا بسیاری از اتفاقات مانند ارتباط نداشتن او با دیگران و برادرش توجیه شود یا در قسمت هشتم دیدیم که «پیمان» به «سارا» میگوید، «لیلا» زنده است و چون افسردگی دارد و مدتی هم در آسایشگاه روانی بستری بوده، نمیتواند «سارا» را ببیند یا وارد زندگی «فریبرز» شود. علاوه بر این، در یکی از قسمتها دیدیم که «لیلا» میگوید قسم خورده با دخترش «پریا» صحبت نکند و او را نبیند. همین که تماشاگر نمیتواند درباره فرضیه مرده یا زنده بودن «لیلا» به قطعیت کافی برسد، تعلیق جذابی درباره او ایجاد کرده و باعث شده تماشاگر با دقت قصه «لیلا» را پیگیری کند تا حقیقت ماجرا برایش روشن شود.
بازی خوب هنگامه قاضیانی
علاوه بر اتفاقاتی که در متن داستان طراحی شده تا مخاطب گاهی تصور کند «لیلا» زنده است و گاهی حدس بزند که مرده، بازی هنگامه قاضیانی هم کمک خوبی به متمایز شدن این شخصیت از دیگر کاراکترهای داستان کرده است. در بخشهایی از قصه، این طرز نگاه خیره «لیلا»، حرکات، راه رفتن و آرامش خاصی که او دارد باعث میشود مخاطب احساس کند شاید «لیلا» مرده و تنها یک خیال است یا از افسردگی رنج میبرد. هنگامه قاضیانی موفق شده با بازی خوب خود در نقش این شخصیت پر رمز و راز، احساس شک درباره زیست و موجودیت «لیلا» را به مخاطب القا کند تا علاوه بر دیالوگها یا اتفاقاتی که در متن داستان وجود دارد، او نیز به سهم خود ذهن مخاطب را به چالش بکشد.
برچسببدون سایت بدون سریال هم گناه هنگامه قاضیانی
مطلب پیشنهادی
حتما باید خواند/ کمدی انسانی؛ پروژه جاه طلبانه آقای بالزاک
“کمدی انسانی” (La Comédie Humaine) مجموعهای عظیم از رمانها و داستانهای کوتاه است که توسط …