درباره «مَنک» آخرین فیلم دیوید فینچر/ شورشِ بی‌دلیلِ همشهری


سایت بدون – دیوید فینچر از آن دست فیلمسازانی است که آدم دلش می‌خواهد دست‌کم سالی یک فیلم روی پرده داشته باشند. اما فینچر سخت‌گیر و گزیده‌کار است و از آنها نیست که برای پول یا موقعیت سراغ هر پروژه‌ای برود. او در سال‌های اخیر مشغول سریال‌هایی مانند خانه پوشالی و شکارچی ذهن بود و حالا شش سال پس از فیلم دختر گمشده (۲۰۱۴) با فیلم منک مشتاقان سینما را خوشحال کرده است. منک فیلمی است که فینچر در اوج پختگی و کمال‌گرایی همیشگی ساخته است. فیلم یکی از پدیده‌های سینما در این سال عجیب کرونایی است و در جوایز اسکار حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و در گلدون گلوب خودش را ثابت کرد.
داستان چیست
فیلم به زندگی هرمن جی. منکه‌ویتس فیلمنامه‌نویس مشهور دوران استودیوها می‌پردازد در زمانی که به سفارش اورسن ولز مشغول نوشتن فیلمنامه «همشهری کِین» است. ماجرا از سال ۱۹۴۰ آغاز می‌شود و از طریق فلاش‌بک‌ها به اوایل دهه ۱۹۳۰ و شروع کار منکه‌ویتس در هالیوود هم برمی‌گردیم. کمپانی «آر کی او» به اورسن ولز اختیار تام می‌دهد که اولین فیلم بلندش را بسازد. ولز هم منکه‌ویتس را استخدام می‌کند که در مدت کوتاهی (۳ ماه) در آزادی کامل بهترین فیلمنامه‌اش را بنویسد. در یک تصادف رانندگی، پای منکه‌ویتس می‌شکند برای همین با یک منشی و یک پرستار به ویلایی در کالیفرنیا فرستاده می‌شود تا فیلمنامه‌ را سر موعد تمام کند. هرمن فیلمنامه را برای منشی دیکته می‌کند. شخصیت اصلی فیلمنامه، شباهت زیادی به ویلیام رندالف هرست، غول رسانه‌ای هالیوود آن سال‌ها دارد. جوزف، برادر منکه‌ویتس نگران است که قدرت هرست باعث دردسر هرمن شود. به ۱۹۳۰ می‌رویم،‌ جایی که هرمن از لوکیشن یکی از فیلم‌های کمپانی مترو گلدوین مِیر دیدن می‌کند. مارین دیویس، بازیگر نقش اول فیلم،‌ هرمن را به هرست معرفی می‌کند. در فلاش‌بک دیگری، به سال ۱۹۳۳ می‌رویم. جشن تولد لویی بی. مِیرکه منکه‌ویتس و همسرش در آن شرکت می‌کنند و با مهمانان درباره ظهور هیتلر در آلمان و انتخابات فرمانداری ایالت کالیفرنیا بحث می‌کنند. هرمن در نهایت فیلمنامه را تمام می‌کند و همشهری کین برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی می‌شود…
 چرا باید دید
اول از همه اینکه یک دیوید فینچر که بیشتر نداریم! اگر هرچه فینچر می‌سازد را نبینید پس می‌خواهید چه ببینید!؟ اگر فیلمسازی فقط یکی از فیلم‌های هفت، بازی یا باشگاه مبارزه را ساخته باشد کافی است که طرفدار پر و پاقرصش شوید. جک فینچر، پدر دیوید سال‌ها روی این فیلمنامه کار کرده بود. فیلمنامه در سال ۱۹۹۰ تمام شد. در ۱۹۹۷ سعی کردند آن را بسازند اما عملی نشد. فینچر با اریک راث (فیلمنامه‌نویس فارست گامپ) روی همان فیلمنامه قدیمی پدرش کار کردند و بالاخره آن را به سرانجام رساندند. فیلم در رده فیلم‌هایی قرار می‌گیرد که راجع به سینما و نظام فیلمسازی در هالیوود هستند. فیلم‌هایی که درباره قدرت‌های پشت پرده و فساد در هالیوود افشاگری می‌کنند مثل جاده مالهالند (دیوید لینچ) ، بازیگر (رابرت آلتمن) یا اقتباس (اسپایک جونز). جالب اینجاست که فیلم را نتفلیکس تهیه کرده است. فیلمی تماماً سیاه و سفید راجع به دوران سینمای کلاسیک بدون ابرقهرمان و صحنه‌های اکشن ممکن است برای تماشاگران سهل پسند امروزی جذابیتی نداشته باشد. اما فیلم برای دوستداران جدی سینما، کسی که سینمای کلاسیک را دیده باشد و با نظام استودیویی آشنا باشد و همچنین مورخان و منتقدان بدون شک جذاب است. بازی تا حدی اغراق‌شده‌ گری اولدمن در نقش منکه‌ویتس از نقاط قوت فیلم است. در چهره پف‌کرده او پوزخندی هست که گویی مناسبات پوچ پول و قدرت و سیاست در نظام استودیویی را به سخره می‌گیرد. او شوخ‌طبع و بذله‌گوست و وقتی سرش گرم می‌شود چیزی جلودارش نیست و ممکن است هر حرفی بزند. او روشنفکر سوسیالیستی است که طرفدار عدالت است و مثل همه نویسندگان آرمانخواه بر سر اصولش می‌ماند و هزینه شورش خود را می‌پردازد. فیلم سؤالات اساسی را به ذهن می‌آورد. اینکه تا چه حد باید زندگی شخصی هنرمند را از اثرش جدا بدانیم؟ واقعاً  سهم ارسن ولز در فیلمنامه همشهری کین چقدر بوده است؟ اگرچه فینچر نبوغ ولز را تخطئه نمی‌کند، اما در کل طرف منکه‌ویتس را می‌گیرد و نشان می‌دهد ولز در نوشتن فیلمنامه نهایی چندان نقشی نداشته است. فیلم تأکید می‌کند زندگی شخصی و مسیر حرفه‌ای منکه‌ویتس در هالیوود تا حد زیادی در شکل‌گیری داستان و شخصیت‌های همشهری کین مؤثر بوده‌ است.
نقد و نظر تلگرافی
اوج هنر فینچر را می‌توانیم در منک ببینیم. او از آثار معمولی خود (مانند شبکه اجتماعی) فاصله می‌گیرد و حد نهایی کمال‌گرایی و سینمای مورد علاقه‌اش را نشان‌مان می‌دهد. میزانسن‌های دقیق، توجه به همه جزئیات بصری کادر و حاشیه صوتی فیلم کلاس درسی برای فیلمسازان جوان است.  مضمون مشترک آثار او اینجا هم هست: فردی با ویرانی خود به جامعه مصرفی و سرمایه‌سالار نهیب می‌زند (هفت، باشگاه مبارزه) منک هم در تنها فیلمنامه‌ای که آزادانه می‌نویسد، هیولای قدرت و سرمایه را در هالیوود رسوا می‌کند و خودش را نیز به فنا می‌دهد. فیلم بازنمایی همشهری کین هم هست. روایت غیرخطی و گسسته و در نوسان بین حال و گذشته، فیلمبرداری سیاه و سفید و استفاده از نور سخت به سبک سینمای کلاسیک، و صدای مونو و آنالوگ و موسیقی همراه با نویز که آشکارا حالتی آرشیوی و مستندگونه به فیلم داده است. فیلم تصویر رویایی از دوران طلایی هالیوود را می‌شکند و نشان می‌دهد هالیوود جایی است که فردیت و خلاقیت نابغه‌ها تنها به خدمت سیستم گرفته می‌شود. فیلم را می‌شود به کل تاریخ هالیوود و مناسبات امروزی هم تعمیم داد. دونالد ترامپ و روپرت مرداک ما به ازای امروزی همان غول‌های رسانه‌ای هستند و مناسبات قدرت و سرمایه‌داری و تأثیر رسانه‌های فراگیر بر اذهان مردم جهان چندان تغییری نکرده است.

سید حسام فروزان/ روزنامه ایران

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «کارکردن خر و خوردن یابو»

سایت بدون – ضرب‌المثل «کار کردن خر و خوردن یابو» به وضعیتی اشاره دارد که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *