در دام کتاب های زرد روان شناسی نیفتیم!

 در کتاب‌فروشی‌ها، اپلیکیشن‌های کتاب‌خوانی و فضای مجازی، کتاب‌های «روان‌شناسی» مخاطبان زیادی دارند اما بسیاری از آن‌ها معیارهای لازم را برای قرارگیری در دسته «روان‌شناسی» ندارند. این کتاب‌ها با عناوینی بسیار امیدبخش، به ما نوید تغییر و تحول فوری در زندگی روانی، اجتماعی، مالی و ارتباطی می‌دهند و با دست‌گذاشتن بر آرزوها، ترجیحات و ترس‌های ما و ساده‌سازی غیرمنطقی مفاهیم روان‌شناختی، ما را به‌ امید دستیابی فوری به اهداف بزرگ‌مان به‌ دام می‌اندازند. متأسفانه این کتاب‌ها نه‌تنها کمکی به بهبود زندگی و بهزیستی روانی ما نمی‌کنند، بلکه با ایجاد باورها و انتظارات غیرمنطقی، درنهایت ما را با سرخوردگی مواجه می‌کنند. همچنین با ایجاد دیدگاهی غیرمنطقی درباره علم روان‌شناسی، جایگاه روان‌شناس و اهمیت مراجعه به روان‌شناس را به‌طور ضمنی زیرسؤال می‌برند: وقتی با یک کتاب قرار است زندگی‌ام متحول شود، چرا به مشاور و  روان‌شناس مراجعه کنم؟ با توجه به این‌که این موضوع در بلندمدت برای عموم مردم و جامعه تبعات بسیاری دارد، ضروری است در انتخاب کتاب‌های روان‌شناسی، حواس‌مان به نکات زیر باشد.
عنوان کتاب| اگرچه برخی از کتاب‌های علمی روان‌شناسی هم سعی می‌کنند برای جلب توجه مخاطب از عناوین جذاب استفاده کنند اما این موضوع درباره کتاب‌های زرد بیشتر صدق می‌کند. عناوین کتاب‌های زرد معمولا از وجود یک رمزوراز برای تحول زندگی خبر می‌دهند، بر تغییرات بزرگ و فوری تأکید می‌کنند، از واژگانی بسیار امیدبخش و مطمئن استفاده می‌کنند و عمدتا به‌جای بهبود ویژگی‌های درون‌روانی، تحول اوضاع زندگی بیرونی همچون کسب ثروت و عشق را نوید می‌دهند. بهتر است کتاب‌های دارای این نوع عناوین، با دقت بیشتری بررسی شوند.
 نویسنده کتاب| بیشتر کتاب‌های زرد، ترجمه هستند و متأسفانه این باور غلط در ذهن ما وجود دارد که وقتی نویسنده یک کتاب، فردی خارجی است، پس حتما متخصص است و کارش را خوب بلد است! ممکن است هرگز به ذهن‌مان نرسیده‌باشد که بسیاری از نویسندگان کتاب‌های زرد، هیچ‌گونه تحصیلات دانشگاهی در رشته روان‌شناسی ندارند. البته ممکن است برخی از آن‌ها روان‌شناس باشند یا یکی از مقاطع تحصیلی خود را در این زمینه گذرانده‌باشند اما از فضای علمی روان‌شناسی فاصله گرفته و به تألیف این نوع کتاب‌ها پرداخته‌‌باشند. بنابراین بهترین راه این است که با جست‌وجوی نام نویسنده کتاب، سوابق تحصیلی، سایر کتاب‌های تألیفی و به ویژه جایگاه علمی فعلی او (مثلا استاد دانشگاه، روان درمانگر در مراکز رسمی و معتبر) را بررسی کنید.
 پیش گفتار و مقدمه| در ابتدای هرکتاب، نویسنده مواردی همچون سیر رسیدن خود به ایده نوشتن کتاب، سوابق خود درراستای موضوع کتاب، مبانی علمی موجود در ارتباط با موضوع و دلایل اهمیت مطالعه کتاب را توضیح می‌دهد. اگر این توضیحات مبتنی‌بر دلایلی شهودی هستند –مثل؛ به من الهام شد، ناگهان به ذهنم رسید، در رویا دیدم، خاطره‌ای به یادم آمد- و به‌جای اصطلاحات و عناوین علمی بر مفاهیم کلی، مبهم، بسیار ساده و بدون اشاره به نظریات، مدل‌ها یا نظریه‌پردازان حیطه روان‌شناسی استوار هستند، احتمالا پای کتاب زرد درمیان است.
 محتوای کتاب| بسیاری از کتاب‌های زرد مبتنی بر خاطرات، تجارب و باورهای شخصی نویسنده هستند. این کتاب‌ها از هرگونه اشاره به پژوهش‌ها، مقالات و مطالعات علمی و آزمایشگاهی و نظریات روان‌شناختی خالی هستند. نویسندگان این کتاب‌ها با استناد به تجارب خود، مخاطبان سخنرانی‌های‌شان، نزدیکان، همکاران و حتی عموم مردم و بدون ذکر هیچ‌گونه شواهد علمی معتبر، سعی در اثبات ایده‌های خود دارند. راهکارهای ذهنی و آزمون‌نشده را پیشنهاد می‌دهند و با ارائه انبوهی از وعده‌ها و امیدها، درنهایت شما را در دستیابی به یک دستورالعمل اجرایی و امکان‌پذیر ناکام می‌گذارند. اگر هیچ‌کدام از گام‌های قبل را طی نکردید و درجریان مطالعه کتاب با این موارد مواجه شدید، بهتر است درباره خواندن ادامه آن کتاب تجدید نظر کنید.

نویسنده : انسیه برزویی| روان‌شناس بالینی

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «غلط انداز»

سایت بدون – غلط انداز یک اصطلاح میان شکار چیان است غلط انداز کسی است …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *