سایت بدون – ۱۴ تیرماه، ساعت ۱۸ و ۴۰ دقیقه، روزی بود که پدر علی، فکرش را هم نمیکرد
پسرش را در آن غائله مرگبار از دست بدهد. خیابان تختی یاسوج، آن روز شاهد وقوع حادثهای دردناک برای علی شفیعی بود. پسر جوان ۲۲سالهای که دانشجوی رشته دندانپزشکی دانشگاه سوماشکوی روسیه بود و چون دانشگاهشان به خاطر شیوع کوویدـ ۱۹ تعطیل شدهبود، علی هم بلیت پرواز به ایران گرفت تا پس از بهبود وضعیت، دوباره به دانشگاهش برگردد. اما تقدیر خواب دیگری برای او دیدهبود.
روز حادثه، علی با خودروی پژوی ۴۰۵ نقرهای رنگ و برای انجام کار شخصی به خیابان تختی یاسوج رفت. در راه برگشت به خانه، تشنهاش شد. از ماشین پیاده شد تا آب معدنی یا آبمیوه تهیه کند که ناگهان صدای داد و فریاد و تیراندازی، توجه علی را به خود جلب کرد. یک خانم و مغازهدار به علیگفتند بهتر است در مغازه بماند تا وضعیت آرام شود و پسر جوان هم با اصرار آنها دقایقی در مغازه ماند.
درگیریکه آرام شد، علی به بقیه گفت بهتر است از محل دور شود. پسرجوان مثل برق و باد خودش را به خودرویش رساند تا از مهلکه فرار کند. بعد از اینکه در خورویش نشست، یکی از طرفین دعوا لوله اسلحه را به سمت علی گرفت و شلیک کرد.
۲۰ دقیقه بعد، آمبولانس آژیرکشان علی را در حالیکه در خون خود غلتیده بود، به بیمارستان رساند و پدر علی هم که با تماس تلفنی یک فرد ناشناس از ماجرا باخبر شده بود، به بالین پسرش رفت. گلوله، پهلوی سمت راست علی را بیش از ۱۰ سانتیمتر شکافتهبود. کادر درمان تلاششان را برای نجات علی آغاز کردند، اما عمر او به دنیا نبود.
پرونده قتل علی، از سوی پلیس آگاهی و دستگاههای انتظامی، قضایی و امنیتی استان کهگیلویه و بویراحمد بررسی شد و در جریان آن هشت نفر دستگیر و یک نفر هم متواری شد. در ادامه و با گذشت حدود چهارماه، پلیس به وعدهاش عمل کرد و قاتل علی را پشت میلههای زندان انداخت.
فقط قصاص
از آن روز پرالتهاب و پر حادثه، حدود چهارماه میگذرد و لحظهای نیست که پدر داغدار به مرگ پسرش فکر نکند. بعد از انتشار خبر دستگیری قاتل علی سراغ پدرش رفتیم و از روزهای بدون پسرش پرسیدیم که چگونه گذشت. پدر با صداییکه نشان از غم و رنج بزرگ او دارد، به جامجم میگوید:«زندگی دیگر برایم معنا ندارد و لذتبخش نیست. شبانهروزم در گریه خلاصه شدهاست. ثمره زندگیام را از دست دادهام و خاطراتش عذابم میدهد. مادرش هم حال و روزی بهتر از من ندارد. در این مدت منتظر دستگیری قاتل بودیم که بالاخره چند روز پیش دستگیری او را به ما اطلاع دادند.»
بسیاری از خانوادههای داغدار با قاتل صحبت میکنند، اما پدرعلی حاضر نیست با او همکلام شود:« به من گفتند میتوانم با قاتل صحبت کنم و تصمیم داشتم این کار را هم انجام دهم، اما حالم خوب نیست و با خودم فکر کردم دیدن قاتل عصبیام میکند و ممکن است با او درگیر شوم. بنابراین صلاح دیدم که فعلا او را نبینم.»
با اینکه ضارب اصلی دستگیر شدهاست، اما پدر علی میگوید یک نفر دیگر هم در این ماجرا دست داشت که جرمش کمتر از جرم قاتل اصلی نیست:«در این حادثه، یک نفر دیگر هم سلاح داشت و باعث ایجاد رعب و وحشت در منطقه شد. او کسی است که کارگردان اصلی این اتفاق تلخ بود. او قرار بود پسرعمویش را بکشد. کارگردان اصلی این ماجرای دردناک هم اکنون در زندان است، اما جرمش کمتر از ضارب اصلی و قاتل نیست.»
پدر علی هم مثل بسیاری از خانوادههایی که فرزندشان به قتل رسیدهاست، فقط قصاص میخواهد. به اعتقاد او، کارگردان این ماجرا هم باید بطور متناسب مجازات شود.
با اینکه ضارب در زندان است، اما هنوز از سوی طایفهاش کسی برای پادرمیانی به خانواده شفیعی مراجعه نکردهاست:« اصلا اجازه نمیدهم کسی پادرمیانی کند و قاتل باید به مجازات عملش برسد. درخواستم از مسؤولان انتظامی و قضایی این است که قاتل را به اشد مجازات برسانند و رسانهها نیز عواقب چنین اقداماتی را بیشتر رسانهای کنند تا کسی اینطور زندگی خانوادهای را نابود نکند و امنیت جامعه را به خطر نیندازد.»
مطلب پیشنهادی
معرفی کتاب/ جین ایر؛ روایت یک استقلال زنانه
سایت بدون – کتاب “جین ایر” (Jane Eyre) رمانی است از شارلوت برونته، نویسنده انگلیسی …