رهایی از کابوس مرگ پس از ۴ سال

سایت بدون –   مرد جوان که به خاطر پس گرفتن طلب ۴۲۸ میلیون تومانی‌اش مرتکب قتل و پس از محاکمه به قصاص محکوم شده بود بعد از ۱۰ جلسه صلح و سازش، موفق به جلب رضایت خانواده مقتول شد.

۲۸ اسفند سال ۹۶، خبر تیراندازی مرگبار در یکی از خیابان‌های حوالی چهارراه گلوبندک تهران به بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد.
 با شروع تحقیقات و در بررسی‌های اولیه از صحنه جنایت، مأموران با جسد مرد ۶۰ ساله‌ای مواجه شدند که با شلیک دو گلوله از پا درآمده بود. در تحقیقات میدانی یکی از مغازه‌داران سرنخ کشف این جنایت را به پلیس داد و گفت: کسی را که شلیک کرد، می‌شناسم او دلار فروش است و معمولاً در این حوالی اقدام به فروش دلار می‌کند.
بدهی ۴۲۸ میلیونی
با شناسایی هویت متهم فراری، تحقیقات برای دستگیری او ادامه یافت تا اینکه اردیبهشت سال ۹۷ و حدود دو ماه بعد از جنایت، حمید در ساختمانی نیمه‌کاره در محدوده ولنجک بازداشت شد. مرد جوان در تحقیقات به جرم خود اعتراف کرد و گفت: من اختلافی با مقتول نداشتم، مشکل من با پژمان خواهرزاده او بود. مدتی قبل با مردی بازاری آشنا شدم و او پسرش را که در کار خرید و فروش دلار بود به من معرفی کرد. با پژمان معاملات دلار را آغاز کردم و از آنجا که پولی نداشتم، به ناچار گوسفندان و طلاهای همسرم را فروختم و در این کار سرمایه‌گذاری کردم. بعد از مدتی و در آخرین معامله‌ای که دی ماه ۹۶ با پژمان داشتم، ۴۲۸ میلیون تومان به او دادم و قرار شد فردای آن روز پول را به من برگرداند. اما به جای پولم یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان به‌عنوان سود به من داد و از من خواست فردای آن روز سراغش بروم. البته من کاری برایم پیش آمد و ۸ روز بعد که سراغ پژمان رفتم متوجه شدم او فرار کرده است.
متهم ادامه داد: مدام سراغ خانواده‌اش می‌رفتم تا ردی از او به‌دست آورم، اما آنها می‌گفتند پول را به پژمان دادی از خودش بگیر. حتی یک بار مرا به پارکینگی برده و به زور مجبورم کردند برگه‌ای که در آن نوشته بودند من همه بدهی‌ام را پس گرفته‌ام امضا کنم، من هم به ناچار این کار را کردم اما آنها فقط ۹۰ میلیون تومان به من دادند. در تمام این مدت دنبال پژمان بودم و حتی شب‌ها در پارک می‌خوابیدم تا ردی از او به‌دست بیاورم اما بی‌فایده بود. تا اینکه یک ماه قبل از این حادثه دوستان پژمان مردی را به من نشان دادند و گفتند این مرد دایی‌ پژمان است و از محل زندگی خواهرزاده‌اش خبر دارد. من هم سراغ مرد میانسال رفتم و با او آشنا شدم و گفتم خواهرزاده‌ات پول مرا نمی‌دهد اما او نیز مدعی بود که از پژمان بی‌خبر است. اما واقعیت را نمی‌گفت، چرا که مدتی بعد به حساب من ۲۰ میلیون تومان واریز کرد که مطمئنم به درخواست پژمان این کار را کرده بود. روز حادثه دوباره او را دیدم و در مورد پژمان پرسیدم، او اظهار بی‌اطلاعی کرد که من عصبانی شدم و زمانی که وارد خیابان شد تا سوار موتورش شود به او تیراندازی کردم. پس از جنایت هم فرار کردم تا اینکه توسط پلیس دستگیر شدم.
بخشش اولیای دم
با اعتراف مرد جوان، پرونده او تکمیل و برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. باتوجه به درخواست اولیای دم برای قصاص، اعترافات متهم، شواهد و مدارک موجود در پرونده و بازسازی صحنه جرم، قضات دادگاه کیفری حکم بر قصاص صادر کردند.
با تأیید این حکم از سوی قضات دیوانعالی کشور، پرونده مرد جوان برای اجرای حکم به شعبه چهارم دادیاری اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد. با تلاش دادیار امین کرمانی‌نژاد و برگزاری ۱۰ جلسه صلح و سازش، خانواده مقتول سرانجام راضی شدند به شرط دریافت دیه از قصاص متهم گذشت کنند. بدین ترتیب پرونده حمید برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم بزودی به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع خواهد شد.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند»

سایت بدون – ضرب‌المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند» نمادی از وضعیت‌هایی است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *