سایت بدون -پل گاسکوین، اسطوره تیم ملی فوتبال انگلیس در کتاب جدید هری هریس ژورنالیست معروف انگلیسی با عنوان «بازدید دوباره ایتالیا ۹۰ – داستان بازیکنان» از انتشارات امپایر چیزهای جدیدی از زمان حضورش در این کشور برای همراهی سهشیر در جام جهانی فاش کرده است. در این کتاب به نقل از گاسکوین درباره آن تابستان به یاد ماندنی آمده است:
وقتی کلیپهای جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا را میبینم احساسی فوقالعاده به من دست میدهد اما فوراً غمگین میشوم. آن زمان بهترین مقطع زندگی من بود. عاشقش بودم، از همان لحظهای که سوار هواپیما شدیم که به آنجا برویم، عاشقش شدم. هیچ چیز دیگری توجهام را جلب نمیکرد. من فقط میخواستم در جام جهانی باشم که این رویای هر بازیکنی است. اما یکجورهایی هم حس رفتن به تعطیلات را داشتم، مثل اینکه دارم تنیس یا پینگپنگ بازی میکنم. من هر دقیقه حضورم در آنجا را دوست داشتم. بزرگترین خاطره من از ایتالیای ۹۰ سوار شدن به هواپیما و هیجانی بود که برای سفر به آنجا داشتم. حسی که الان دارم مثل ۳۰ سال پیش نیست. زمانی که کلیپهای آن جام از تلویزیون پخش میشود، حس میکنم که انگار همین دیروز بود و بعد غم سراغم میآید و سعی میکنم دیگر به آن زمانها فکر نکنم. بله آن مقطع بهترین زمان از دوران بازیگری من بود و الان خیلی دلتنگش هستم.
دیگر هرگز نتوانستم چنین حس و حالی را تجربه کنم و به همین دلیل هم الان هر وقت کلیپهای آن جام را میبینم دلم برایش تنگ میشود. مثل یک تعطیلات بود. تنیس بازی میکردم، استخر میرفتم. قایق پدالی سوار میشدم. فوتبال نگرانم نمیکرد. برایم مهم نبود با چه تیمی روبهرو هستیم، هر کسی هرچه میخواست درباره حریف بگوید. میدانستم که ما بهتر از آنها هستیم. پر از اعتماد به نفس بودم. به تاکتیکها علاقه نداشتم، به اینکه بهترین بازیکن حریف کیست و چه کسی قرار است مرا مهار کند. تنها چیزی که برایم مهم بود بردن بازیها و ارائه بهترین عملکردم برای تیم بود. البته ساعت یک شب تنیس بازی کردن من آن هم قبل از بازی مرحله نیمه نهایی جام جهانی خیلی به مذاق سرمربی خوش نیامد. داخل زمین تنیس بودم و صدای فریادهای «گازا، گازا»ی او را میشنیدم و میدانستم که دخلم آمده است. بابی رابسون شبها برای اینکه مطمئن شود من خواب هستم پشت در اتاقم میآمد و در میزد. برای همین به هماتاقیام که کریس وادل بود گفته بودم هر وقتی که شنید کسی آن موقع شب در اتاقمان را میزند مطمئن باشد که سربابی رابسون است و از همان داخل بگوید که من خوابیدهام.
قبل از بازی آلمان رابسون به من گفت که من باید مقابل لوتار ماتئوس بهترین هافبک دنیا بازی کنم. به او گفتم، مربی اشتباه میکنی. من بهترین هافبک دنیا هستم. انگیزه زیادی داشتم که این را ثابت کنم و این کار را هم کردم. قبل از بازی رئیس یوونتوس مرا کنار کشید و گفت که میخواهد با من قرارداد ببندد. او گفت بعد از بازی میخواهد با من صحبت کند اما بعد از بازی من نرفتم.
در مورد اشکهایم هم میدانید که من بازیکن آلمان را لمس نکردم. داور هم بعد از بازی به من گفت اگر میدانست که من یک بار کارت زرد گرفتهام، دوباره به من کارت نشان نمیداد. من گریه کردم اما برخلاف چیزی که همه فکر میکنند به خاطر از دست دادن فینال نبود. گریههایم به خاطر سرافکنده کردن هواداران، همتیمیهایم و مربی بود. گریه کردم چون احساس کردم به پایان حرفهام رسیدهام و دیگر هرگز چنین فرصتی به دست نخواهم آورد و حسم هم درست بود.
اگر الان چیزی باشد که واقعاً حسرتش را بخورم الکلی شدنم است که به خاطر آن معدهام آسیب دید. من در مصرف مشروبات الکلی بیش از اندازه زیادهروی کردم و شورش را درآوردم. پله همیشه میگوید یک پله هست و همیشه هم یک پله خواهد بود. خب هرگز پل گاسکوین دیگری هم نخواهد بود. اگر باشد، باید ۹ بار در مرکز توانبخشی بستری شود.
برچسببدون پل گاسکویین جام جهانی 1990 سایت بدون
مطلب پیشنهادی
ریشه و داستان ضرب المثل«نگاه به دست ننه کن مثل ننه غربیله کن»
سایت بدون – غربیله کردن همان غربال کردن است و به به فرآیند الک کردن …