ریشه و داستان ضرب المثل « به خاطر یک دستمال ، قیصریه را آتش زد»

سایت بدون – بازار قیصریه، بازاری که در بافت تاریخی اصفهان واقع شده است. این بازار در گذشته به نام بازار سلطانی خوانده می‌شده است و در دوران صفویه جزو بزرگترین بازارهای عصر خود بود، در زمان های قدیم در این بازار یک مغازه علاقه بندی وجود داشت ،علاقه بند کسی بود که که ابریشم می بافد و از ابریشم رشته و نوار و قیطان می سازد. تقریبا معادل همان خرازی های امروزی است.در این مغازه علاقه بندی یک شاگرد جوان کار می کرد که از دختری خوشش می آمد و می خواست از او خواستگاری کند ، یک روز دختر به مغازه آمد و از دستمال ابریشمی گران قیمت خوشش آمد ، پسر در رودربایستی ماند وچند دستمال را به دخترداد ، دختر که رفت ، پسرتازه فهمید چه خاکی برسرش ریخته و حقوق ماهش را باید برای یک دستمال بدهد، با خودش فکر کرد که چه کار باید بکند؟ به ذهنش رسید برای این که از مواخذه اوستا رها شود ، قفسه دستمال ها را آتش می زند تا اوستا متوجه کم شدن دستمال نشود،برای همین کمی آتش را در قفسه دستمال ها انداخت ، آتش به کل مغازه گرفت چون همه مغازه ابریشم و پارچه بود، آتش از این مغازه به مغازه های دیگر و بالاخره کل راسته بازار و عاقبت کل قیصریه رسید و آن را تبدیل به خاکستر کرد.

این ضرب المثل زمانی به کار می رود که کسی بخاطر مسائل کوچک، ضررها و خسارات هنگفتی ببار می آورد

مطلب پیشنهادی

حتما باید دید/ مارمولک؛ روایت راه های رسیدن به خدا

سایت بدون – فیلم مارمولک یکی از برجسته‌ترین و محبوب‌ترین آثار سینمای ایران است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *