
سایت بدون – ضربالمثل «به قندیل یخ آتش در نگیرد» از جمله مثلهای زیبا و پرمفهوم فارسی است که ریشه در ادبیات کلاسیک بهویژه در شعر نظامی گنجوی دارد. در ادامه، شرح مفصل این ضربالمثل شامل ریشه، معنی، کاربردها و جایگاه آن در ادب فارسی ارائه میشود:
🔹 معنی ظاهری و لغوی
- قندیل یخ: به توده یخی گفته میشود که مانند لامپ یا فانوس از سقف یا شاخهها آویزان میشود (مانند قندیلهای یخزده در زمستان).
- آتش گرفتن: شعلهور شدن با آتش، که در اینجا نماد اثرگذاری و دگرگونی است.
پس معنای ظاهری ضربالمثل این است که قندیل یخ، چیزی نیست که با آتش روشن شود یا بسوزد. چون جنسش از آبی است که آتش را خاموش میکند، نه شعلهور شود.
🔹 معنای استعاری و مفهوم اخلاقی
این ضربالمثل در مفهوم استعاری خود بیان میکند:
در دل و جان سرد و بیاحساس، مهر و عشق و گرمای انساندوستی اثر نمیگذارد.
یا به بیانی دیگر:
کوشش در جهت اثرگذاری بر افراد بیاحساس، سنگدل یا خودخواه، بیفایده است.
🔹 ریشه در شعر نظامی گنجوی
نظامی گنجوی در منظومههای خود بارها از مضامین استعاری عمیق بهره گرفته است. این ضربالمثل نیز ریشه در ابیات او دارد. نمونهای از این مفهوم در اشعارش آمده است:
به قندیل یخ آتش افروختن
بود کوششی بیثمر، سوختن
(این بیت در نسخههای گوناگون به صورتهای مختلف ضبط شده است، اما مضمون اصلی یکی است.)
🔹 کاربرد در گفتار عمومی
این مثل را معمولاً در موقعیتهایی بهکار میبرند که:
- فردی نسبت به محبت یا نصیحت بیتفاوت است، مثلاً:
- «هزار بار براش خوبی کردم، ولی فایده نداشت… به قندیل یخ آتش در نمیگیره.»
- تلاش برای تغییر افراد ناصالح یا بیاحساس بینتیجه مانده، مثل:
- «هر چقدر هم براش زحمت بکشی، تأثیری نداره. به قندیل یخ آتش در نمیگیره.»
- بیثمر بودن محبت یا خیرخواهی در برابر ناسپاسی:
- «اونقدر سنگدل شده که به قندیل یخ آتش در نمیگیره.»
🔹 مثلهای مشابه در فارسی
- «سنگ را اگر در آب بگذاری صد سال، نرم نمیشود.»
- «از سنگ، آب نمیچکه.»
- «آهن سرد کوبیدن است.»
🔹 جمعبندی
ضربالمثل «به قندیل یخ آتش در نگیرد» یک هشدار یا توصیف است برای موقعیتی که در آن امیدی به تغییر، گرمی، عشق یا تأثیر در دل سرد یا سنگدل وجود ندارد. ریشهی آن در ادبیات غنی فارسی، بهویژه در آثار نظامی گنجوی است، و امروزه نیز همچنان در زبان گفتار و نوشتار فارسی، جایگاه کاربردی خود را حفظ کرده است.