سایت بدون – در زمان های قدیم در شب های طولانی زمستانی خانواده ها دور هم جمع می شدند و معولا داستان های مختلف را برای هم می خواندند، یکی از داستان ها داستان مشهور لیلی و مجنون است که به عشق میان دو جوان عرب ، لیلی دختری زیبا از قبیله عامریان بود و مجنون پسری زیبا از دیار عرب . نام اصلی او قیس بود.
لیلی و مجنون، دختر و پسری نابالغ در مکتبخانه به یکدیگر دل میبندند. خواستگاری خانواده پسر به نتیجه نمیرسد؛ و حتی به جنگ قبیلهای میانجامد. جنگی که مجنون در آن طرف دشمن (طایفه عروس) را میگیرد. لیلی را به مرد مالداری به شوهر میدهند؛ ولی بیماری لیلی باعث ناکامی شوهر میشود و لیلی دوشیزه میماند. شوهر از شدت ناراحتی لیلی دق میکند و میمیرد. لیلی به ذکر حق میپردازد و دلش به نور الهی و فره ایزدی روشن میشود و به مقام والای معنوی میرسد. سرانجام در آخرین دیدار بر سر گور لیلی، او از مجنون دستگیری کرده و آن نور ایزدی در دل مجنون جای میگیرد
این داستان پر از غصه و پر سوز و گداز است . در این میان ممکن کسی خیلی باید حواسش پرت باشد که جای لیلی و مجنون را اشتباه بگیرد
این ضرب المثل کنایه از بی توجهی و حواس پرتی است.
لیلی زن بودمجنون مرد
بابای من وقتی روضه گوش میده اینجوریه نمی پرسه لیلی زن بود یامرد میپرسه لیلی ومجنون کجای قصه بود😁
لیلی دختری زیبا از قبیله عامریان بود و مجنون پسری زیبا از دیار عرب
اگر عکس نقاشی شده واقعیشان را در اینترنت سرچ کنید و ببینید . از زیبایی شان تعجب میکنید