ریشه و داستان ضرب المثل «حسود هرگز نیاسود»

سایت بدون – داستانی وجود دارد که می گوید مردی از این که همسایه اش به شدت نزد خلیفه محبوب است حسادت می کرد

یک روز همسایه اش را دعوت کرد، غذایی پخت و درون آن کلی سیر ریخت

وقتی غذا تمام شد به همسایه اش گفت که درون غذا سیر بود، امروز که پیش خلیفه می روی جلوی دهانت را بگیر تا اذیتش نکند

از طرفی دیگر به خلیفه هم گفت: این مرد همسایه من به من گفته دهان خلیفه بو می دهد

همسایه که پیش خلیفه رفت، دستش مقابل دهانش بود

به خلیفه بر خورد ، روی کاغذی نوشت: سر حامل را ببرید و او را به جایی به بهانه ماموریت فرستاد

دو همسایه در بیرون کاخ خلیفه همدیگر را دیدند

مرد حسود از همسایه اش پرسید: چه شد؟

او گفت: هیچی خلیفه مرا برای ماموریتی فرستاد

مرد حسود برای این که خودش را پیش خلیفه عزیز کند گفت تو دهانت بو می دهد

بده من نامه را ببرم

نامه را گرفت و برد و سرش بر سر حسادتش رفت

اصل این ضرب المثل از یک جمله حضرت علی (ع) است که می گوید«الحَسودُ لا یَسود؛ یعنی آدم حسود سیادت و برتری نمی یابد»

هر چندضرب المثل معنای دقیق جمله حضرت امیر نیست

ولی این ضرب المثل می خواهد بگوید که هر کسی که حسادت در وجودش ریشه دارد، به هر جایگاهی برسد از این که دیگران دارند ناراحت است و هیچ گاه احساس آرامش نمی کند

ضرب المثل های بیشتر را می توانید در لینک زیر پیدا کنید

مجموعه ای بی نظیر از ضرب المثل‌های فارسی همراه با داستان و کاربرد

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *