سایت بدون – پسر شرور که با خودروهای سرقتی و همدستی دو زندانی فراری به شکار دختران و زنان مسافر میرفت و آنها را قربانی سرقتهای خشن خود میکرد در حالی دستگیر شده که یکی از شاکیها مدعی است از سوی این باند مورد تعرض نیز قرار گرفته است.
صبح دیروز در محوطه ساختمان فرماندهی انتظامی تهران بزرگ هیاهوی عجیبی بر پا بود؛ ۱۰ زن و یک مرد جوان برای شناسایی مرد تبهکاری آمده بودند که آنها را با خودرو به بهانه مسافرکشی ربوده و مورد سرقت و شکنجه قرار داده بود.
«سوار ماشین که شدم دیدم نه قفل دارد و نه بالابر شیشه »این را یکی از زنان شاکی میگوید و ادامه میدهد: وقتی سوار ماشین آنها شدم فکر کردم مسافرکشی میکنند اما وقتی از من خواستند که به خانوادهام زنگ بزنم و ۱۰ میلیون تومان پول بخواهم تازه فهمیدم در دام سه شیطان افتادهام. ترسیدم و برای اینکه خانوادهام وحشت نکنند به صاحب کارم زنگ زدم.
مادر این دختر گفت: ۱۲ و نیم ظهر بود که صاحب کار دخترم با من تماس گرفت و گفت او را دزدیدند. این سه نفر دستبند و انگشتر وگردنبند دخترم را سرقت کردند کتکش زدند. چاقو زیر گردنش گذاشتند و گفتند هر چه پول داری به ما بده.
آنها دخترم را اوایل شهریور در پل مدیریت سوار خودروشان کرده بودند. تمام دستهایش خونی و زخمی بود. دخترم آسیب روحی شدیدی دیده است. به قدری این ماجرا تلخ بود که من با این سن و سال دیگر جرأت نمیکنم سوار ماشین مسافرکشی بشوم.
دختر جوان دوباره شروع به صحبت میکند: پل مدیریت به سمت میدان کاج سوار شدم. لهجه خاصی داشتند. هنوز رد کتکهایشان روی بدنم هست. دو ساعت و نیم داخل خودروشان بودم میخواستند مرا به سولهای در شمال ببرند. التماسشان کردم به من آب بدهند وقتی در کنار خیابان نگه داشتند و راننده پیاده شد برای یک لحظه تمام نیروام را جمع کردم و به در لگد زدم. در باز شد و توانستم فرار کنم.
دختر جوان دیگری میگوید: بلوار دریا سوار ماشین شدم، تنها شانسی که آوردم یک گردنبند داشتم که دادم وگفتم دست از سرم بردارید. سه نفر بودند دیگر از آن زمان به بعد میترسم سوار تاکسی شوم.
دختر جوان دیگری که او نیز شاکی است میگوید: از پل مدیریت سوار شدم زنجیر طلا و گوشیام را سرقت کردند. اما کتکم میزدند. کمتر از ۸ دقیقه داخل ماشین بودم.
یک مرد در میان ۱۱ شاکی به چشم میخورد. مرد جوانی که او نیز در دام مردان خشن گرفتار شده و از ترس دیگر جرأت ندارد سوار خودروهای مسافربر عبوری شود. سرهنگ ضرغام آذین، رئیس کلانتری ۱۳۴ شهرک غرب میگوید: اعضای این باند با خودروهایی که سرقت میکردند به شکار زنان و دختران میرفتند. قفل و دستگیره خودرو را تخریب میکردند، تا طعمه نتواند فرار کند. او ادامه میدهد: اعضای این باند سه نفر هستند، راننده و یک سرنشین جلو و نفر سوم به عنوان مسافر روی صندلی عقب مینشست برای اینکه مسافران تصور کنند که او مسافر است خودش را به خواب میزد. آنها به غیر از سرقت در بعضی موارد، مسافرانشان را مورد آزار و اذیت قرار میدادند. دو نفر از این متهمان سابقه زندان به خاطر آزار و اذیت دارند البته از زندان فرار کردهاند و در حال حاضر تلاش برای دستگیری آنها ادامه دارد.
رئیس کلانتری شهرک غرب میگوید: مردی به پلیس مراجعه کرد و گفت ماشینش را به زور سرقت کردهاند. این فرد بشدت آسیب دیده بود و زخمی شده بود. در چنین مواردی طرح مهار اجرا میشود و عوامل تجسس کلانتری حین گشت متوجه خودروی سرقتی شدند این در حالی بود که سارقان یک زن جوان را به عنوان طعمه سوار خودروشان کرده بودند. آنها با دیدن خودروی گشت با همان مسافرشان اقدام به فرار کردند در حین فرار با خودروی لکسوسی تصادف کرده و در نهایت با تلاش مأموران پلیس، یکی از متهمان دستگیر شد.
گفتوگو با متهم ۱۷ ساله
جرمت چیست؟
میگویند مسافران را مورد آزار و اذیت قرار میدادیم اما این کار را نکردم.
اما ۱۱ شاکی تو را شناسایی کردهاند؟
من فقط در ۳ مورد شرکت داشتم که اعتراف کردم.
شیوه و شگردتان چطور بود؟
دوستانم ماشین میآوردند و مرا هم با خودشان میبردند. میگفتند بیا باهم برویم زورگیری و من هم میرفتم. در خیابانهای غرب تهران پرسه میزدیم و با دیدن زنان مسافر از آنها سرقت میکردیم.
خودروها را از کجا میآوردید؟
پرایدهایی که برای این کار استفاده میکردیم همه سرقتی بودند.
با همدستانت چطور آشنا شدی؟
هم ولایتی هستیم. من سالها قبل به تهران آمدم و آنها هم خیلی وقت است ساکن تهران هستند اما هر سه از یک شهرستان هستیم آنها یک سال از من بزرگترند.
در این مدت چقدر گیرت آمد؟
تقریباً ۴ میلیون تومان.
اگر یکی با خانوادهات همین کار را کند چه میگویی؟
پشیمانم. هیچ جوابی ندارم بدهم. من نادانی کردم. به خاطر فقر و بیپولی و بیکاری این کار را کردم.
سابقه داری؟
من سابقهای ندارم، اولین بار است این کار را کردهام.
چه مدت است این کار را انجام میدهی؟
دو هفتهای میشود.
مطلب پیشنهادی
حتما باید خواند/مادام بواری؛ فاجعه ای در انتظار است
سایت بدون – مادام بواری (Madame Bovary) رمانی نوشتهی گوستاو فلوبر، نویسنده برجستهی فرانسوی، است …