اباذری ابتدا با اشاره به اجرا شدن برنامهای تحت عنوان «نئولیبرالیسم» در ایرانِ بعد از سال ۶۸، گفت: حاصل این برنامه، همین ایران فعلی ماست. هیچ دولتی سرکار نیامده مگر این گروه از اقتصاددانان نئولیبرال در نوشتن برنامههایش دخالت نداشته باشند. جوری مطرح میکنند که انگار این برنامه صرفاً اقتصادی است. درحالی که این برنامه اصلاً اقتصادی نیست و یک نوع «دین» است. در فرهنگ هم دخالت کردهاند. الان فرهنگ ایرانی یعنی «گیشه فرهنگ ایران». ۸۳درصد آموزش ما خصوصی شده است. فوتبال و ورزش هم بازاری شده است. خیلیها فکر میکنند برنامه ۹۰ یک برنامه انتقادی است اما این برنامه بازارآزادی است و در جهت هدف مقدس خصوصیسازی باشگاهها حرکت میکند.
او در ادامه با بیان اینکه نحوه نگرش و برنامه نئولیبرال یک «سوژه» میسازد، گفت: سوژه مردم و دولتمردان و حاکمان را هم میسازد. تاچر گفته بود هدف ما تغییر روح افراد است. این سوژه در همه ما وجود دارد. ما بازار آزادی میاندیشیم. نسل جدید احساس میکند این جهان، جهان طبیعی است. مفهوم طبیعت ثانویه در جامعهشناسی اشاره به همین دارد. به همین دلیل است که ما هیچ اتوپیا و آینده دیگری متصور نیستیم.
او افزود: آقایان نئولیبرال ممکن است بگویند که نگذاشتند ما کارمان را بکنیم اما در واقع آنها هر کاری که میخواستند کردند. خصوصیسازی، آزادسازی قیمت، موقتیسازی کار، سرکوب کارگران، سرکوب دانشجویان، سرکوب معلمان و … .
یا آقای قالیبافی که این شهر را به مدت ۱۴ سال بر اصول نئولیبرالی میچرخاند، میداند که در انتخابات ریاست جمهوری نباید بگوید چهار درصد و ۹۶ درصد. یا نمیدانی چی اجرا کردی یا میدانی داری دروغ میگویی…
*میدانید تقریبا شدت نئولیبرالسازی در ایران بیشتر در دوره آقای احمدینژاد بود. ساده بگویم، سوژه نئولیبرال یک سوژه خوشگذرانِ لذتطلب منفعتطلب نفعجوی فردگرایی است که باید در یک رقابت وحشیانه خود را نجات دهد.ملت ما از نظر سوژه رقابتی است، کجای خودشان را دیگر عمل نمیکنند. رقابت کنی زیبا شوی، الان زن ۶۰ساله باید با دختر ۱۸ساله رقابت کند تا شوهر خود را نگه دارد… .
اباذری در بخش دوم سخنانش نفس نئولیبرال را تشریح کرد و گفت: قبل از اینکه این نفس بیاید، پروتستانتیسم و تفسیر «وبر» از آن بود. کاتولیکها میگفتند کلیسا و روحانیون حق شفاعت دارند و بهشت را میفروختند، اما پروتستانها میگفتند کلیسا نمیتواند شفاعت کند، برای اینکه خداوند از قبل سرنوشت هر کسی را مقدر کرده است. بنابراین اصلاً از قبل افراد یا جهنمی هستند یا بهشتی و کلیسا نمیتواند تعیین کند. به همراه این لوتر و بعد کالون یک چیز دیگری آوردند که کار روزمره شما، تکلیف دینی شماست. اخلاقی که در غرب آمد و این ثروت عظیم را آفرید، اخلاق پروتستان بود. چرا غربیها اینقدر کار میکنند؟ چرا ما کار نمیکنیم؟ چرا حافظ میگوید «به هرزه بیمی و معشوق عمر میگذرد/ بطالتم بس از امروز کار خواهم کرد»؟ حتی موقعی مرحوم بازرگان آمد راجع به عرفان حرف زد و گفت عرفان نمیگذارد ما کار کنیم. تلقی او از غربیها این بود که آنها دارند کار میکنند. آن عاملی که باعث میشود نژاد زرد کار کند، آیین کنفسیوس است که آن هم اصلاً راجع به آن دنیا هیچی ندارد. همهاش راجع به این دنیا و وظایف شما در این دنیاست. بنابراین نژاد زرد خیلی راحت میتواند با تکنیک کنار بیاید. برخلاف ما و آمریکای لاتین که نمیتوانیم کنار بیاییم.
او درباره وضعیت سیاستهای نئولیبرال در جهان گفت: شما الان نمیدانید در اسپانیا، در آندلس، همین دو هفته پیش چه شکلی یک حزب فاشیست تمام رأیها را آورد. در آمریکا رأی میآورند. استیو بنن یعنی کسی که ترامپ را رییسجمهوری کرد، رفت برزیل و آن فاشیست را سرکار آورد. وعده نئولیبرالها را شما در فرانسه هم دارید. این جلیقهزردها و بقیه که آمدند بیرون؛ اینها همان کسانی هستند که در ایران آمدند بیرون، در مصر آمدند بیرون. اینها همه قربانیان سیاستهای نئولیبرالی هستند. در فرانسه به همان دلیلی آمدهاند بیرون که در هفتتپه بیرون آمدند. اینها فرقی با هم ندارند و شما اگر چنانچه مسأله را حل نکنید، بدیهی است که فاشیست دم در ایستاده و منتظر است و زمینهاش هم در ایران فراهم است.
اباذری درباره پیوند سیاستهای نئولیبرال با سازش با آمریکا گفت: میگویند فقط آن کسی رشد میکند که مثل کره یا ترکیه مبدل به نور چشم آمریکا شود. اینها دائماً صحبت از سرمایهگذاری خارجی میکنند که راه نجات است. در مجله «دنیای تجارت» صحبت از یک خانم معدنداری کرده بود که میگفت ۳۰درصد معادن ایران را نروژ خریداری کرده است. این یعنی «پخششدن در داخل یک سرمایه جهانی».
او گفت: نقلقولی از دکتر روزخوش ارائه میکنم. ایشان میگوید: «یکی از مناقشههای دامنهدار بر سر متنی درگرفت به نام مبانی نظری و مستندات برنامه چهارم. متنی که در حکم چارچوب نظری برنامه تلقی میشد» مبانی نظری و مستندات برنامه چهارم توسعه، انتشارات سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور. میگوید این تدوین شد اما زمانی که آقای احمدینژاد آمد، تدوینکنندگان این متن را متهم کرد به اینکه اینها آرمانها و ارزشهای انقلاب را به سخره گرفتند و مروج غربگرایی هستند. باز حرف من به آقای احمدینژاد این است که چرا پس برنامه نئولیبرالی را خودت مجدداً با شدت و حدت ادامه دادی؟ اگر این برنامه، برنامه غربگرایی است. تقریباً شدیدترین نئولیبرالسازی در ایران در دوره آقای احمدینژاد است.
اباذری درباره سوژه نئولیبرال گفت: سوژه نئولیبرال یک سوژه خوشگذران، لذتطلب، منفعتطلب، نفعجوی فردگراست که باید در یک رقابت وحشیانه، خودش را نجات بدهد. دولتمردان ما مدام میگویند اقتصاد ما رقابتی نیست! ملت ما از نظر سوژه الان «رقابتی» است. شما بروید و ببینید کجا رقابتی نشده است. میدانید ریشهاش کجاست؟ در همین حرص به زیبا شدن. میگویند مگر بد است که زیبا شوی؟ نه خیلی خوب است. همین که باید رقابت کنی زیبا بشوی. یک زن ۶۰ ساله باید با یک دختر ۱۸ ساله رقابت کند تا بتواند شوهرش را نگهدارد.
سه کتاب راجع به انقلاب جنسی در ۲۰سال اخیر نوشته شده است که انقلاب جنسی در ایران بهگونهای رخ داده که در آمریکا اصلاً شما نمیتوانید اینهمه آزادی جنسی و اینهمه آزادی دراگ و اینهمه آزادی مشروب و اینهمه افرادی که خوشگذرانند، یعنی پول دارند را پیدا کنید. این سوژه همین سوژه «هدونیست» است که نمیتواند آلترناتیو دیگری را تصور کند.
او با اشاره به اینکه جریان چپ در وضعیت فعلی وجود ندارد گفت: فرانسیس فوکویاما همین فیلسوفی است موقعی که شوروی فروپاشید آن کتاب مشهور را نوشت و گفت: «لیبرال دموکراسی دیگر پیروز شد و پایان تاریخ است و تمام شد.» سه هفته پیش مصاحبه کرده و میگوید که «چپ ارگانایزد» Organized left باید بیاید، نه بهخاطر اینکه من چپ هستم یا دلم میخواهد قدرت را بگیرد، بلکه به این خاطر که به این کثافت فعلی خاتمه دهد و یک الگوی فشاری شود تا بلکه مردم چیزی گیرشان بیاید. یعنی چپ ارگانایزد هیچجا وجود ندارد.
اباذری در پایان گفت: یکی آمد و به من گفت که «رضاشاه کبیر موقعی که دانشگاه را میساختند، اشک میریختند.» گفتم که چرا؟ گفت «که من دارم این دانشگاه را میسازم اما کسانی که اینجا درس میخوانند با فرزندان من بد تا خواهند کرد.» به او گفتم که ببین! رژیم حاضر آنقدر دانشگاه ساخته که اصلاً دیگر شما لازم نیست که کنکور بدهید. گفت نه فرق میکند. گفتم چه فرقی میکند؟ گفت آن یک چیز دیگری بود. گفتم همین موبایل را ببین. گفت موبایل به این رژیم چه مربوط است؟ گفتم راهآهن به رضاشاه چه مربوط است؟!
اباذری تأکید کرد که من با کل ماجرای خصوصیسازی مخالفم و گفت: فرقی بین خصوصیسازی و خصولتیها نیست. چون هر دو یک مکانیسم است. جدا کردن خصوصی و خصولتی کاری که نئولیبرالها میکنند و میخواهند بگویند ما بخش خصوصی نداریم و باید به آن سمت برویم.
او در پایان گفت: ماجرا ساده است. تمام بازار آزادیها منتظر این هستند که گردن بنهند و سرمایهگذاری خارجی بیاید. اما مردم که چنین فکری نمیکنند. مردم فکر میکنند که باید در صلح زندگی کنیم و بعد از آن هم باید برگردیم و به علاج درد این ملت برسیم. علاج درد کارگر، معلم و … .