سوگیری راه حل دم دست؛ دوباره اتفاق می افتد، شک ندارم

سایت بدون – راه حل دم دست (availability heuristic) گرایش ما را توصیف می‌کند که هنگام تصمیم‌گیری درباره آینده، از اطلاعاتی که به سرعت و به‌راحتی به ذهن می‌آید استفاده کنیم

کجا این سوگیری رخ می‌دهد

تصور کنید که شما یک مدیر هستید که در حال بررسی جان یا جین، دو کارمند شرکتتان، برای یک ترفیع هستید. هر دو دارای سابقه شغلی پایداری هستند، اگرچه جین در طول مدت کار خود در بخش خود، بهترین عملکرد را داشته است. با این حال، در سال اول کار جین، او به طور تصادفی یک پروژه شرکتی را زمانی که کامپیوترش خراب شد، حذف کرد. با در نظر گرفتن این حادثه، شما تصمیم می‌گیرید جان را به جای جین ترفیع دهید.

در این سناریوی فرضی، یادآوری واضح حادثه از دست دادن آن فایل توسط جین احتمالاً بر تصمیم شما تأثیر بیشتری نسبت به آنچه که باید، گذاشته است. این ارزیابی نابرابر به دلیل راه حل دم دست است که نشان می‌دهد لحظات خاص و به یاد ماندنی تأثیر بیشتری بر تصمیمات دارند نسبت به مواردی که کمتر به یاد ماندنی هستند.

تأثیرات فردی

راه حل دم دست می‌تواند منجر به تصمیم‌گیری‌های نادرست شود، زیرا خاطراتی که به راحتی به یاد می‌آیند اغلب برای تعیین اینکه چقدر احتمال دارد این اتفاقات دوباره رخ دهند، کافی نیستند. در نهایت، برآورد بیش از حد ما، اطلاعات بی‌کیفیتی را به ما می‌دهد که برای پایه‌گذاری تصمیمات‌مان استفاده می‌کنیم. در عین حال، رویدادهای کمتر به یاد ماندنی که شواهد باکیفیت‌تری برای اطلاع‌رسانی به پیش‌بینی‌های ما دارند، نادیده گرفته می‌شوند. به عنوان مثال، بسیاری از مردم به اشتباه فرض می‌کنند که رانندگی از پرواز ایمن‌تر است، زیرا به یاد آوردن تصاویر زنده از سقوط‌های مرگبار هواپیما آسان‌تر از تصادف‌های اتومبیل است.

تأثیرات سیستمی

پذیرفتن راه حل دم دست ما را وادار می‌کند تا دوباره آنچه را که قبلاً درباره تصمیم‌گیری درست می‌دانستیم، مورد بازبینی قرار دهیم. بسیاری از نظریه‌های رایج در اقتصاد رفتاری انسان‌ها را به عنوان انتخاب‌کنندگان منطقی که در ارزیابی اطلاعات ماهر هستند، می‌نگرند. اما در واقع، هر یک از ما اطلاعات را به گونه‌ای تحلیل می‌کنیم که به یادآوری و نزدیکی نسبت به دقت اولویت می‌دهد. این اشتباه جدی در ظرفیت ذهنی به این معنی است که محققان و حرفه‌ای‌ها باید فرضیات اساسی خود درباره چگونگی تفکر و عمل مردم را دوباره بررسی کنند تا کیفیت پیش‌بینی‌های رفتاری را بهبود بخشند.

چگونگی تأثیر بر محصول

تصور کنید در حال مرور فید اینستاگرام خود هستید و به تبلیغ یک جفت کفش ورزشی برخورد می‌کنید. فونت جسورانه، تصاویر روشن و شعار جذاب به نظر می‌رسد. وقتی هفته‌ها بعد برای خرید کفش به مرکز خرید می‌روید، نمی‌توانید در برابر خرید همان جفتی که قبلاً دیده‌اید مقاومت کنید. حتی اگر برندهای دیگر ممکن است اثبات شده باشند که چسبندگی یا حمایت قوس بهتری ارائه می‌دهند، اما آن‌ها به راحتی در حین مرور قفسه‌ها به ذهن شما نمی‌آیند. زنده بودن آن تبلیغ نه تنها توجه شما را جلب کرد بلکه در ذهنتان باقی ماند و خرید شما را تعیین کرد.

اگرچه تبلیغات همیشه بر اساس راه حل دم دست عمل کرده است—چه این تبلیغات بیلبوردهای بزرگ و پر زرق و برق در کنار بزرگراه باشد و چه پست‌های تکراری در روزنامه‌ها و مجلات—تبلیغات آنلاین این موضوع را به سطح جدیدی رسانده است. با ردیابی نحوه تعامل کاربران با تبلیغ، مانند مدت زمانی که ما به آن نگاه می‌کنیم یا تعداد دفعاتی که بر روی آن کلیک می‌کنیم، الگوریتم‌های تبلیغاتی به طور مداوم تنظیم می‌شوند تا محتواهای مشابه را به ما ارائه دهند. بنابراین، اگر شما کمی بیش از حد به آن جفت کفش در اینستاگرام خیره شدید، به زودی تمام فید شما با تبلیغات تقریباً مشابه بمباران خواهد شد. این حلقه بازخورد با ایجاد اطمینان در شما که این واقعاً بهترین گزینه برای کفش‌های ورزشی است، به perpetuating راه حل دم دست ادامه می‌دهد، در حالی که در واقع آن‌ها فقط همان کفش‌هایی هستند که به راحتی در ذهنتان قرار دارند.

چرا این اتفاق می‌افتد

مغز شما از میان‌برها استفاده می‌کند

یک قاعده یا روش حل مسأله “قانون سرانگشتی” یا میان‌بر ذهنی است که به تصمیم‌گیری‌های ما کمک می‌کند. مانند هر میان‌بر دیگری، راه حل دم دست به ما کمک می‌کند تا انتخاب‌ها را سریع‌تر و آسان‌تر انجام دهیم با استفاده از اطلاعاتی که از حافظه‌مان استخراج می‌شود. با این حال، هزینه این قضاوت سریع این است که ما توانایی خود را برای ارزیابی دقیق احتمال وقوع برخی رویدادها از دست می‌دهیم، زیرا خاطرات ما ممکن است مدل‌های واقع‌گرایانه‌ای برای پیش‌بینی نتایج آینده نباشند. متأسفانه، ما هر روز قربانی این نوع محاسبه اشتباه می‌شویم.

به عنوان مثال، اگر شما در حال سوار شدن به یک هواپیما باشید، چگونه احتمال سقوط آن را تخمین می‌زنید؟ عوامل مختلفی می‌توانند بر ایمنی پرواز شما تأثیر بگذارند و تلاش برای محاسبه همه آن‌ها در ذهن شما بسیار دشوار خواهد بود. به شرطی که شما آمارهای مربوطه را در گوگل جستجو نکرده باشید، مغز شما ممکن است به یادآوری اطلاعاتی که به راحتی در دسترس است، روی آورد.

برخی خاطرات به راحتی به یاد آورده می‌شوند

در این موقعیت، مغز شما ممکن است از یک میان‌بر رایج ذهنی استفاده کند و اطلاعاتی را که به راحتی به ذهن می‌آید، فراخوانی کند. ممکن است اخیراً یک مقاله خبری درباره یک سقوط هوایی بزرگ در یک کشور نزدیک خوانده‌اید. تیتر به یاد ماندنی آن، همراه با تصویر زنده‌ای از یک هواپیمای ویران شده که در شعله‌ها احاطه شده، تأثیر ماندگاری گذاشته و باعث می‌شود که شما احتمالاً به شدت شانس درگیر شدن در یک سقوط مشابه را بیش از حد تخمین بزنید.

راه حل دم دست وجود دارد زیرا برخی خاطرات و حقایق به طور خودکار بازیابی می‌شوند، در حالی که دیگران نیاز به تلاش و تأمل عمدی برای بازیابی دارند. برخی خاطرات به طور خودکار به یاد آورده می‌شوند به دو دلیل اصلی: آن‌ها به نظر می‌رسد که به طور مکرر اتفاق می‌افتند یا بر ذهن ما تأثیر ماندگاری می‌گذارند.

برخی خاطرات به نظر می‌رسد که بیشتر از آنچه که هستند، اتفاق می‌افتند.

آموس تورسکی و دانیل کانمن، دو پیشگام در پژوهش‌های رفتاری، نشان دادند که برخی رویدادها در حافظه ما بیشتر از آنچه که در واقعیت وجود دارند، به نظر می‌رسند. در یک مطالعه در سال ۱۹۷۳، از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا تخمین بزنند که آیا تعداد کلمات بیشتری با حرف K شروع می‌شوند یا اینکه بیشتر کلمات K را به عنوان حرف سوم دارند.

حدود ۷۰٪ از شرکت‌کنندگان فرض کردند که تعداد کلمات بیشتری با K شروع می‌شود، حتی اگر یک متن معمولی دو برابر بیشتر کلماتی داشته باشد که K به عنوان حرف سوم دارند تا اینکه در آغاز کلمه قرار داشته باشد. دانش‌آموزان به‌طور نادرست حدس زدند زیرا به یادآوردن کلمات با K در آغاز (مانند آشپزخانه، کانگورو و کلم) بسیار آسان‌تر از یادآوری کلماتی است که K به عنوان حرف سوم دارند (مانند بپرس، کیک و دوچرخه‌سواری). راه حل دم دست ما را فریب می‌دهد که از آنجایی که کلمات با K در آغاز به راحتی قابل یادآوری هستند، بنابراین تعداد بیشتری از آن‌ها وجود دارد.

رویدادهایی که تأثیر ماندگاری بر جای می‌گذارند، به نظر بیشتر شایع می‌آیند

رویدادهای دیگری نیز تأثیر ماندگاری بر ذهن ما می‌گذارند و شانس یادآوری آن‌ها را در هنگام تصمیم‌گیری افزایش می‌دهند. تورسکی و کانمن این تمایل را در مطالعه‌ای که در سال ۱۹۸۳ انجام دادند، نمایان کردند، جایی که نیمی از شرکت‌کنندگان از آن‌ها خواسته شد تا شانس وقوع یک سیل عظیم در آمریکای شمالی را حدس بزنند، در حالی که نیمی دیگر از آن‌ها خواسته شدند تا شانس وقوع یک سیل عظیم ناشی از زلزله‌ای در کالیفرنیا را تخمین بزنند.

از نظر آماری، احتمال سیل در کالیفرنیا به مراتب کمتر از احتمال سیل در هر جای دیگری از آمریکای شمالی است. با این حال، بیشتر شرکت‌کنندگان پیش‌بینی کردند که شانس وقوع سیل در کالیفرنیا ناشی از زلزله بیشتر از شانس سیل در تمام قاره‌هاست.

استفاده از راه حل دم دست برای این تخمین نادرست به وضوح به این دلیل است که تصور زلزله‌ای در کالیفرنیا آسان‌تر است. یک داستان منسجم وجود دارد: یک رویداد آشنا (زلزله) باعث سیل می‌شود در زمینه‌ای که تصویر زنده‌ای را در ذهن ایجاد می‌کند (کالیفرنیا). یک منطقه بزرگ و مبهم مانند کل آمریکای شمالی تصویری واضح ایجاد نمی‌کند، بنابراین شرکت‌کنندگان هیچ تأثیر ذهنی ماندگاری برای استفاده در پیش‌بینی خود نداشتند.

چرا این موضوع مهم است

راه حل دم دست پیامدهای جدی در اکثر زمینه‌های حرفه‌ای و بسیاری از جنبه‌های زندگی روزمره ما دارد. افراد در هر روز هزاران تصمیم می‌گیرند و متأسفانه زمان و ظرفیت ذهنی لازم برای محاسبه منطقی هر یک از این تصمیمات را ندارند. در عوض، ما از میان‌برهای ذهنی استفاده می‌کنیم که از حافظه‌مان بهره می‌برد. منابع غیرمنصفانه‌ای مانند پوشش‌های رسانه‌ای که واکنش‌های احساسی و تصاویری زنده ایجاد می‌کنند، تعیین می‌کنند که چگونه احتمال وقوع رویدادها را تخمین بزنیم. آگاهی از چنین تعصبات ذاتی می‌تواند ما را در برابر استدلال‌های نادرستی که منجر به قضاوت‌های نامطلوب می‌شوند، محافظت کند.

به عنوان مثال، خواندن تیترهای جذاب ممکن است باعث شود تا ما تعصبات ناخودآگاه درباره گروه‌های اقلیت خاصی که مرتکب جرم می‌شوند، شکل دهیم—در حالی که در واقع، آن‌ها بیشتر هدف جرم‌ها هستند. زمانی که یک تیرانداز مدرسه در مارس ۲۰۲۳ شش نفر را در یک مدرسه در نشویل کشت، بسیاری از مردم بر روی این واقعیت تمرکز کردند که مرتکب جرم، فردی ترنس بود. همراه با سایر “شواهد” از رسانه‌ها که به ترنس‌ها اتهام ورود به سرویس‌های بهداشتی را می‌زدند، بینندگان ممکن است شروع به شکل‌گیری یک پیش‌داوری نادرست کنند که افراد با هویت‌های جنسی خاص خطرناک هستند.

در این مورد، راه حل دم دست یک کلیشه را تقویت می‌کند که نمی‌تواند بیشتر از حقیقت باشد. به طور آماری، احتمال اینکه افراد ترنس مورد قتل قرار بگیرند بسیار بیشتر از احتمال قتل دیگران توسط آن‌ها است. با این حال، این جنایات نفرت‌انگیز علیه اقلیت‌های جنسی زمانی که منابع خبری رویدادهای بسیار غیرمحتمل را به راحتی قابل یادآوری در ذهن ما می‌سازند، نادیده گرفته می‌شوند.

چگونه از آن جلوگیری کنیم

راه حل دم دست یک عملکرد اصلی شناختی برای صرفه‌جویی در تلاش‌های ذهنی است که ناشی از تعداد زیادی از میان‌برهایی است که مغز ما برای کمک به پردازش هرچه بیشتر اطلاعات انجام می‌دهد. برخلاف ترفندهای شعبده‌بازی، صرفاً دانستن نحوه عملکرد آن برای غلبه بر توهم آن به‌طور کامل کافی نیست. این تعصب آنقدر عمیقاً در شبکه‌های عصبی ما ریشه دارد که نمی‌توان به طور کامل مغز خود را مجدداً سیم‌کشی کرد تا از آن اجتناب کند.

اگرچه آگاهی از راه حل دم دست به تنهایی نمی‌تواند فرآیندهای فکری شخصی ما را تغییر دهد، اما می‌تواند به ایجاد تغییرات نظام‌مند در زمینه حمایت یا اجرای سیاست‌ها کمک کند. به عنوان مثال، اتخاذ تدابیری برای شناسایی و حذف اطلاعات تعصب‌آمیز در سیستم قضایی ما برای اطمینان از برخورد عادلانه با همه—به‌ویژه گروه‌های اقلیتی که به طور نامتناسبی تحت تأثیر راه حل دم دست قرار دارند، مانند افراد ترنس—ضروری است. همچنین به همان اندازه مهم است که منابع رسانه‌ای و روزنامه‌ها را مسئولیت‌پذیر کنیم تا از گزارش‌های نابرابر آن‌ها جلوگیری کنیم، زیرا این مسئله تأثیر واقعی بر نحوه شکل‌گیری دیدگاه عمومی از دنیا و یکدیگر دارد.

هرچند که تضمین تحلیل‌های فکری عمیق و دقیق در نظریه عالی به نظر می‌رسد، اما در عمل چالش‌برانگیز است. این به این دلیل است که تنظیم پیش‌فرض ما آن چیزی است که کاهنمن به آن “تفکر سیستم ۱” می‌گوید، که سریع و خودکار است. راه حل دم دست از سیستم ۱ بهره‌برداری می‌کند زیرا بدون تأمل کامل، ما به تقریب‌های سریعی تکیه می‌کنیم که اغلب تحت تأثیر حافظه ما تحریف می‌شوند.

غلبه بر راه حل دم دست نیازمند فعال‌سازی “تفکر سیستم ۲” است، که کاهنمن آن را تصمیم‌گیری مدبرانه، محتاط و تأملی تعریف می‌کند. این معمولاً در تصمیم‌گیری‌های جمعی آسان‌تر است زیرا دیگران می‌توانند مواردی را که یک فرد به اطلاعات جذاب سطحی (اما در نهایت نادرست) جذب شده، شناسایی کنند.

استراتژی‌های حذف تعصب: تیم قرمز

یک استراتژی عمدی‌تر برای مقابله با راه حل دم دست به نام “تیم قرمز” شناخته می‌شود، که شامل نامگذاری یک عضو از گروه برای به چالش کشیدن نظر غالب، صرف‌نظر از باورهای شخصی آن‌ها است. جست‌وجو برای اشتباهات به طور عمدی می‌تواند احتمال اینکه میان‌برها به‌طور خودکار به عنوان حقایق تلقی شوند و به‌راحتی نادیده گرفته شوند را کاهش دهد.

برای مؤثر بودن تیم قرمز یا سایر ابتکارات مشابه، ما باید شناسایی کنیم که چگونه راه حل دم دست بر رفتار جمعی تأثیر می‌گذارد. درک یک تعصب ممکن است آن را به‌طور کامل از فرآیند تصمیم‌گیری ما حذف نکند. با این حال، آگاهی احتمال شناسایی آن را در محیط‌های گروهی زمانی که با همکاران و همکاران تعامل می‌کنیم افزایش می‌دهد.

میان‌برهایی مانند راه حل دم دست به ویژه زمانی که فرد درک نکند چگونه کار می‌کند، سرسخت هستند. حتی یک حامی جدی نیز می‌تواند به همان تعصباتی که در دیگران شناسایی می‌کند، دچار شود مگر اینکه به‌طور خاص به جایی که آن تعصبات تأثیر می‌گذارد توجه کند.

ترکیب بینش‌های کارشناسان از علم رفتار با منابع معتبر می‌تواند از تصمیم‌گیری‌های نادرست جلوگیری کرده و به افزایش بهره‌وری در محیط‌های مختلف کمک کند. برای کسانی که مشاور کارشناس در دسترس ندارند، آموزش خود در مورد علم رفتار یک قدم اول خوب برای بهره‌برداری از قدرت آن برای تأثیرگذاری بر انتخاب‌های مهم است.

چگونه همه چیز آغاز شد

کارهای تِورِسکی و کاهنمن در سال ۱۹۷۳ پایه‌های آنچه را که ما درباره راه حل دم دست می‌دانیم، بنا نهاد. در ابتدا، آن‌ها این تعصب را به عنوان “هر زمان که [یک فرد] فراوانی یا احتمال را بر اساس آسانی به یادآوری نمونه‌ها یا ارتباطات تخمین می‌زند” توصیف کردند. به عبارت دیگر، یک نفر احتمال وقوع چیزها را با استفاده از خاطرات به راحتی یادآوری شده به عنوان مرجع حدس می‌زند.

نکات پایانی مقاله آن‌ها به این نکته اشاره داشت که تحلیل میان‌برهایی که فرد هنگام تصمیم‌گیری استفاده می‌کند می‌تواند پیش‌بینی کند که آیا قضاوت او احتمال را بیش از حد تخمین می‌زند یا کمتر. زندگی روزمره پر از عدم قطعیت است به دلیل تعداد بی‌نهایت تصمیمات و اطلاعاتی که مغز ما پردازش می‌کند، که توضیح می‌دهد چرا درک میان‌برهای رایج این‌قدر مهم است. با آگاهی از راه حل دم دست، انسان‌ها می‌توانند شروع به کاهش خطاها در مواجهه با شرایط نامشخص کنند.

مثال ۱ – برندگان لاتاری

پس از تماشای یک سری مستند یا دیدن تعداد زیادی تبلیغ درباره زندگی‌های لوکس برندگان لاتاری، ممکن است به اشتباه فکر کنید که شانس شما برای برنده شدن بیشتر از آن چیزی است که در واقع هست. تصاویر زنده از عمارت‌های مجلل و ماشین‌های ورزشی جدید تأثیر قوی بر ذهن شما می‌گذارد و در نهایت به راحتی یادآوری می‌شود. بعداً در آن روز، شما احساس خوش‌شانسی می‌کنید و بنابراین یک بلیط لاتاری ۶/۴۹ با جایزه ۴۰ میلیون دلاری می‌خرید.

به دلیل پوشش رسانه‌ای زیاد مربوط به لاتاری، شما فکر کردید که شانس خوبی برای برنده شدن دارید—پس از همه، آن برندگان افراد عادی بودند مانند شما قبل از خرید آن بلیط خوش‌شانس. با این حال، شما تکلیف کار خانه آمار خود را از چند سال پیش فراموش می‌کنید که در آن احتمال برنده شدن در لاتاری ۶/۴۹ را ۱ در ۱۳،۹۸۳،۸۱۶ محاسبه کردید. متأسفانه، بلیط شما برنده نمی‌شود، که ممکن است اگر می‌توانستید به راحتی شانس واقعی خود را به یاد آورید، شما را متعجب نکند.

مثال ۲ – مصرف مواد مخدر و رسانه‌ها

یک مطالعه‌ای که توسط راسل آیزنمن در سال ۱۹۹۳ انجام شد، بررسی کرد که چگونه پوشش رسانه‌ای موضوعات خاص می‌تواند تأثیرات بر ادراکات مردم از طریق راه حل دم دست ایجاد کند. در این مطالعه، از دانشجویان دانشگاه خواسته شد تا پیش‌بینی کنند که آیا مصرف مواد مخدر در ایالات متحده در حال افزایش یا کاهش است. به هیچ وجه جای تعجب نیست که شرکت‌کنندگان بیشتر احتمال داشتند که بگویند مصرف مواد مخدر به شدت در حال افزایش است، با وجود داده‌های معتبر نظرسنجی از «نظرسنجی ملی درباره اعتیاد به مواد مخدر» که خلاف آن را ادعا می‌کرد.

آیزنمن به یک مطالعه در سال ۱۹۸۴ اشاره کرد که توسط تایلر و کک انجام شده بود و نتیجه‌گیری کرده بود که پوشش رسانه‌ای مداوم در مورد موضوعات خاص مانند مصرف مواد مخدر می‌تواند ادراکات از چگونگی وقوع این رویدادها در دنیای واقعی را تحریف کند.

ایده کلیدی این است که داستان‌های خبری درباره موضوعات حساسی و نسبتاً نادر مانند اوردوزهای مواد مخدر یا سقوط هواپیماها می‌تواند راه حل دم دست را تحریک کند. مردم به‌طور بی‌رویه احتمال وقوع این رویدادها را نسبت به سایر رویدادهای مرگبار که به‌طور آماری بیشتر محتمل هستند، مانند بیماری قلبی یا تصادفات رانندگی، برآورد می‌کنند. بسته به منابعی که شما تماشا می‌کنید و می‌خوانید، تصمیمات شما می‌تواند بر اساس اطلاعات به شدت تعصب‌آمیز باشد.

مطلب پیشنهادی

حتما باید خواند/ راسته کنسروسازان؛ شوخی با لایه های عمیق اجتماع

سایت بدون – کتاب «راسته کنسروسازان» (Cannery Row) یکی از آثار مشهور نویسنده برجسته آمریکایی، …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *