سایت بدون- غرفه دار میدان میوه و تره بار که از کارگر میدان کینه به دل گرفته بود، با اجیر کردن ۷ مرد قصد تنبیه او را داشت اما شباهت زیاد دو برادر باعث شد مرد بیگناه به جای برادرش ربوده شود و کتک بخورد.
چند روز قبل مرد غرفهداری هراسان با پلیس تماس گرفت و گفت: یکی از غرفهداران میدان تره بار با ۷ مرد خشن با چوب و چماق به جان کارگر من افتادند و پس از کتک زدن او را داخل صندوق عقب خودروی ۴۰۵شان انداخته و با دو خودرو متواری شدند. چون آنها سلاح سرد داشتند، هیچ کسی جرأت نمیکرد که وارد این درگیری شود.
به دنبال تماس مرد میانسال، موضوع به بازپرس رحیم دشتبان اعلام شد و با دستور بازپرس جنایی، تحقیقات برای نجات کارگر جوان از دست آدمربایان خشن آغاز شد.
در حالی که تیمی از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شده بودند، ساعاتی بعد صاحب غرفه برای دومین بار با پلیس تماس گرفت و از فرار کارگرش خبر داد: لحظاتی پیش کارگرم در حالی که بشدت مصدوم شده بود و حال خوبی نداشت، خودش را به غرفه رساند و مدعی شد که از صندوق عقب خودروی آدم ربایان فرار کرده است.
پسر جوان برای درمان به بیمارستان منتقل شد و پس از بهبودی نسبی زمانی که در مقابل بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت قرار گرفت، گفت: سه روز قبل از اینکه من ربوده شوم، هاشم، صاحب غرفه کناری با من و برادرم و چند کارگر دیگر بر سر اینکه چرا وسایل ما مقابل غرفه آنها میریزد و مانع رفت و آمد آنها میشود دعوا کرد و درگیر شدیم. درگیری بالا گرفت و ناگهان برادرم به نام آرمین او را هل داد.
هاشم هم تعادلش را از دست داد و روی زمین افتاد و این ماجرا باعث شد که دست او صدمه ببیند. آن روز دعوا تمام شد اما روز حادثه در غرفه در حال کار بودم که ناگهان ۷ مرد به همراه هاشم به سراغم آمدند، آنها بدون مقدمه با قمه و چماق و چوب به جانم افتادند و مرا بشدت کتک زدند. بعد هم مرا داخل صندوق عقب خودرو انداخته و راه افتادند. در مسیر به قدری با لگد به در صندوق عقب خودرو زدم که در نهایت در خودرو باز شد و من در حالی که زخمی شده بودم خودم را از صندوق عقب خودرو به پایین انداختم. از شانسم آنها متوجه فرارم شده و خودرو را متوقف کرده و به دنبالم آمدند. با اینکه مجروح بودم به سختی فرار کردم و جلوی موتورسواری را گرفته و از او خواستم مرا از آنجا دور کند. الان هم میترسم دوباره به سراغم بیایند و مرا بکشند به همین خاطر میخواهم از تهران بروم.
با اظهارات پسر جوان، به دستور بازپرس جنایی، هاشم بازداشت شد. مرد میانسال ابتدا منکر آدم ربایی و ضرب و شتم بود. او گفت: آنها برایم پاپوش دوختهاند و چون چند روز قبل باهم دعوایمان شده برای انتقامگیری این سناریو را طراحی کردهاند. من در هیچ آدم ربایی نقش نداشتهام.اما در حالی که هاشم چنین ادعایی داشت، بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور بازبینی دوربینهای مداربسته محل درگیری را صادر کرد. بازبینی دوربینها نشان میداد که هاشم به همراه ۷ مرد جوان با قمه و چوب به جان پسر جوان افتاده و او را با زور سوار صندوق عقب خودرو کردهاند.
بنابراین مرد میانسال اعتراف کرد و گفت: من فقط میخواستم کسی را که باعث آسیب به دستم شد تنبیه کنم اما به خاطر شباهت دو برادر کارگر، ما به اشتباه برادر دیگر را کتک زدیم و ربودیم. البته این موضوع را زمانی که دستگیر شدم فهمیدم.
بدین ترتیب با اعترافات مرد غرفهدار به دستور بازپرس جنایی، وی در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار داده شد و تحقیقات برای دستگیری ۷ همدست متواری او ادامه دارد.
مطلب پیشنهادی
ریشه و داستان ضرب المثل «کارکردن خر و خوردن یابو»
سایت بدون – ضربالمثل «کار کردن خر و خوردن یابو» به وضعیتی اشاره دارد که …