سایت بدون – ما با دو نفر مواجه هستیم ،یکی مارادونا که ساخته رسانه ها است و دیگری دیه گو که پسر بچه عاشق فوتبال است …من از مارادونا بدم میآید اما عاشق دیهگو هستم»
در مستند مارادونای آصف کاپادیای این جمله را مربی بدنساز تیم ناپولی میگوید،ما هم انگار با او همراه هستیم دو مارادونا میشناسیم ،مارادونایی که دوستش می داریم،مارادونایی که نادیدهاش میگیریم…مارادونایی که دوستش می داریم همان مارادونای جادوگر است،مارادونایی که هر گاه پا به توپ میشد مدافعان به دریبل نخوردن فکر نمیکردند که این قطعی بود ،آنها شیوهای را میجستند که طوری دریبل بخورند که کمتر ضایع به نظر بیاید!مارادونای محبوب ما،محبوب همه یک نسل،مارادونای ۱۹۸۶ بود ،ما همه همراه آن گزارشگر شدیم وقتی او بزرگترین گل تمام دورانها را وارد دروازه انگلستان کرد،همان گزارشگری که فریاد می زد او انگار از این جهان نیست،او انگار از کره دیگری آمده است ،راست میگفت این فوتبال نبود ،او فوتبالیست نبود ،آن گلی که به انگلیس زد چیزی بود مثل تابلوی نقاشی مونالیزا یا مجسمهای از میکل آنژ یا شعری از حافظ …کهنه نمیشود،تکرار نمیشود،خستهکننده نمیشود،همیشه باید ستایشش کرد،بی ذرهای از افول…مارادونا با آن گل فرای زمان و مکان ایستاد…مارادونای محبوب ما،در همان جام ۱۹۸۶،کم از این شاهکارها نداشت،گلش به بلژیک ،پای گلشمقابل آلمان…مارادونای محبوب ما امتداد مییافت تا جام جهانی ۱۹۹۰ و در این بین روزگار انتشار نبوغ در ناپولی…
یاد فیلم بچه های خیابان میافتم،فیلمی بیربط به فوتبال درباره بچههای بزهکار شهر ناپل …پسربچهای که نجات مییابد پیراهن شماره ۱۰ مارادونا را میپوشید،او برای همه ما منبع الهام بود،ما همان نسلی بودیم که وقتی پائولو سورنتینو کارگردان ایتالیایی بعد از مراسم اسکار در کنار فدریکو فلینی و مارتین اسکورسیزی از دیهگومارادونا تشکر کرد،دقیقا میفهمیدیم چرا…
ما از مارادونا دریبل زدن را یاد میگرفتیم،جنگیدن با همه مشکلات و موانع را،ما که نسل موشکباران و کوپن بودیم…باید همه چیز را دریبل میزدیم ومعلم خصوصی دریبل زدنمان هم دیهگو مارادونا بود،وقتی در کوچه پسکوچههای شهر با توپ دولایه لاکی دریبل میزدیم انگار بودن ما را،توانستنمان را فریاد میزدیم و یادمان بود که به عشق مارادونا دریبل میزنیم.
مارادونای دومی هم هست،مارادونای دوپینگ،مارادونای اعتیاد،مارادونای بچههای نامشروع و…که حتی الان هم نمیخواهم دربارهاش بنویسم،آن مارادونای انکار کردنی ما بود،مارادونای نماد شر همیشه دریبل میخورد،حتی الان هم،در همین کلمات..
میگوید مارادونا شصت ساله شده،به جهنم…مارادونا برای من در پوستری منجمد شده روی دیوار اتاقم که زیرش با خط نستعلیق بیربط نوشته شده غمها و شادیهای مارادونا…مارادونای محبوب من با توپ وچمن و دریبل معنا دارد خود مارادونا در همان مستند کاپادیا میگوید:«وقتی بازی فوتبال شروع میشود،همه مشکلات حل میشود»
افشین خماند/جام جم