مجازات های عجیب و غریب محکومان در عصر قاجار/ مجسمه می شوی یا گوشت جلوی توپ؟!


سایت بدون- پیش از پیروزی انقلاب مشروطه در ایران، مجازات مجرمان از سبک و سیاق خاصی پیروی نمی‌کرد. البته اصل مجازات در بسیاری از موارد معلوم و مشخص بود؛ مثلاً قاتل را اعدام و زانی را شلاق می‌زدند؛ اما نکته‌ حایز اهمیت، ابتکاراتی بود که شاهان و حاکمان قاجار، برای اجرای احکام به خرج می‌دادند. الگوی اجرای حکم مجرمان، معمولاً ارتباط زیادی با نگاه شخصی شاه یا حاکم به مجرم و نحوه ارتکاب جرم داشت. این نگاه شخصی هم، معمولاً با پادرمیانی اطرافیان و درباریان شکل می‌گرفت و حتی ببری خان، گربه ناصرالدین‌شاه هم، در ایجاد آن نقش ایفا می‌کرد! بنابراین، گاه عفو ملوکانه شامل حال جانیان  بالفطره می‌شد و زمانی، آتش خشم شاهانه به جان مجرمان جرایم جزئی و حتی بی‌گناهان می‌افتاد و هستی آن ها را خاکستر می‌کرد. بسته به نوع عفو یا غضب ملوکانه، نوآوری‌های مختلفی بروز و ظهور می‌یافت که در عین غیرانسانی و ظالمانه بودن، شگفتی انسان را بر می‌انگیخت؛ این‌که چطور به ذهن شاه یا شاهزاده‌ای خطور کرده‌است که مجرم بخت‌برگشته را گرفتار چنین عقوبتی کند! در ادامه مطلب به تعدادی از این نوع مجازات‌ها اشاره می‌کنیم.
سربُریدن قَجَری
سربریدن، معمولاً یکی از روش‌های معدوم کردن مجرمان در همه ادوار تاریخی بوده است. می‌گویند یک بار خسروپرویز، پادشاه ساسانی، یکی از درباریان را فرا خواند و او تعلل ورزید؛ شاه خشمگین شد و گفت: اگر برای او آمدن با همه پیکرش سخت است، ما به بخشی از آن قناعت می‌کنیم؛ بگویید سرِ وی را برای ما بیاورند! نظیر این خشونت افسارگسیخته را، جهانگردان اروپایی دربار شاه صفی صفوی، درباره وی نقل کرده‌اند؛ اما در دوره قاجار، سر بریدن، آداب و رسوم ویژه‌ای پیدا کرد. محکوم بیچاره را به حضور شاه می‌آوردند؛ به او غذایی که در مطبخ سلطانی آماده شده بود، می‌خوراندند و قلیانی را هم برای کشیدن وی، آماده می‌کردند. در تمام مدت غذا و چای خوردن و قلیان کشیدن، شاه و درباریان به نظاره می‌نشستند و حتی زنان حرمسرا نیز، از پشت پرده‌های توری، این صحنه پرهیجان را تماشا می‌کردند! بعد از این مراسم، با دستور شاه، میرغضب وارد می‌شد، به محکوم نگون بخت جرعه آبی می‌داد و سپس، سرِ او را، مانند گوسفند، گوش تا گوش می‌برید و پس از جدا کردن از بدن، روی سینه وی می‌گذاشت؛ شاه پس از این برنامه، قهقهه‌ای می‌زد و مقداری سکه به دور جنازه محکوم مقتول می‌ریخت!
بستن جلوی توپ
به نظر می‌رسد که مجازات بستن جلوی توپ، ابتکار انگلیسی‌ها باشد. آن ها در هند، شورشی‌ها را این‌گونه مجازات می‌کردند. در ایران دوره قاجار، مجازات بستن جلوی توپ در جاهایی که وضع مالی حاکمان خوب بود و می‌توانستند خرج باروت را بدهند، رواج پیدا کرد. معمول این بود که دزدها و راهزن‌ها را جلوی توپ می‌بستند، اما بعدها، این مجازات چنان عمومی شد که هر مجرمی را که هوس می‌کردند، جلوی توپ می‌بستند. این اقدام، به نوعی، قدرت‌نمایی حکومت نیز محسوب می‌شد و با آن از مردم زهرچشم می‌گرفت. این روش در دوره ناصرالدین‌شاه، در برخی نقاط کشور، از جمله پایتخت، به کار گرفته می‌شد و آن‌قدر عمومیت داشت که اصطلاح «گوشت جلوی توپ» در میان مردم پایتخت و سپس، دیگر نقاط کشور، رایج شد. حُسن این روش آن بود که کارِ محکوم را سریع می‌ساخت و او را به رنج و درد جانکاه مبتلا نمی‌کرد!
گچ گرفتن محکومان!
شاید یکی از عجیب‌ترین روش‌های اجرای مجازات اعدام محکومان، در دوره قاجار، گچ گرفتن آن ها باشد. محکوم را در جایی که معین شده بود نگه می‌داشتند؛ بعد اطراف او را با آجر و گچ بالا می‌آوردند تا مانند یک مجسمه سفید، روی زمین استوار شود. معمولاً مسیری را برای پیشاب و پساب و نیز، تنفس محکوم، روی مجسمه باز می‌گذاشتند تا بیشتر زنده بماند و بیشتر رنج ببرد و او، در یک فرایند دردناک و تدریجی، جان می‌سپرد. نمونه‌هایی از این نوع مجازات، توسط عکاسان اروپایی که در دوره قاجار به ایران آمدند، ثبت و ضبط شده است که تعدادی از آن ها مربوط به دورانی است که ژاندارمری ایجاد شده بود و این موضوع، نشان می‌دهد که روش گچ‌ گرفتن محکومانِ به مرگ، حتی در دوره پس از انقلاب مشروطه و سال‌های ۱۲۸۵هـ.ش به بعد نیز، رواج داشته است. گچ گرفتن در بیشتر مواقع، برای مجرمانی در نظر گرفته می‌شد که به راهزنی مشغول بودند. پیکره گچی آن ها در حاشیه مسیرهایی نصب می‌شد که محل تاخت و تازشان بود و از این طریق، دیگر راهزنان یا افرادی را که در فکر راهزنی بودند، متنبّه می‌کردند. با این حال، بسیار پیش می‌آمد که بی‌گناهانی که تنها در برابر ستمگری حکام ایستاده بودند هم، به این عقوبت دردناک مبتلا می شدند.
زنده به گور کردن
زنده به گور کردن، روش متداولی برای گرفتن جان محکومان در دوره قاجار و قبل از آن بوده است؛ منتها در این دوره، برخی شاهزادگان، به تبع سنت مغولان، ابتکار به خرج می‌دادند و همه بدن محکوم را دفن نمی‌کردند. گاه فرد را سر و ته درون زمین می‌کاشتند تا پاهایش بیرون باشد و عبرت خلق شود و زمانی دیگر، محکوم را تا گردن در خاک فرو می‌کردند و تنها سرِ او را بیرون می‌گذاشتند تا به تدریج بمیرد. معمولاً چهره محکوم بر اثر فشار خاک، حالت وحشتناکی به خود می‌گرفت؛ حالتی که صاحب منصبان از آن برای زهر چشم گرفتن از مردم، سود می‌بردند.
منابع:
روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه؛ تصحیح و ویرایش عبدالحسین نوائی و الهام ملک‌زاده؛ سازمان اسناد و کتابخانه ملی؛ ۱۳۹۰
تاریخ زندان: در عصر قاجار و پهلوی؛ ناصر ربیعی و احمد راهرو خواجه؛ ققنوس؛ ۱۳۹۰
تاریخ معاصر ایران: از تاسیس تا انقراض سلسله قاجاریه؛ پیتر آوری؛ ترجمه: محمد رفیعی؛ عطائی؛ ۱۳۷۳
جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار؛ وی.ام. فلور؛ ترجمه: ابوالقاسم سری؛ توس؛ ۱۳۶۸

jpgfile_20208_673519_637053993430384620.jpg

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند»

سایت بدون – ضرب‌المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند» نمادی از وضعیت‌هایی است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *