معرفی فیلم /نسخه تازه اسپایدرمن؛ انتخاب تازه یک عنکبوت

سایت بدون – « اسپایدرمن: راهی به خانه نیست » نهمین فیلم بلندی است که کمپانی‌های مارول و سونی درباره زندگی و کارهای محیرالعقول مرد عنکبوتی ساخته‌اند که از پرطرفدارترین کاراکترهای کمیک استریپی بوده و رایت و امتیاز انتشار کمیک‌بوک‌ها و فیلم‌های سینمایی از روی این کاراکتر به شرکت مارول تعلق داشته است.
فیلم جدید هم یک بازگویی کل قصه است که در فرهنگ سینما آن را Reboot می‌نامند و هم چیزی خلاف آن. «راهی به خانه نیست» هم رویارویی‌های تام هالند مؤخرترین ایفاگر نقش اسپایدرمن با اشرار را به تصویر کشیده و هم سری به دورانی زده که اسپایدرمن با بازی توبی مگوایر و اندرو گارفیلد جان می‌گرفت و هرکدام از آنها در یک تریلوژی در چنین قالبی فرو رفتند. به نظر می‌آید که سونی مایل است هراز چندگاه هنرپیشه تازه‌ای را مأمور ایفای رل اسپایدرمن کند و مارول هم حساسیت متضادی را در این خصوص ارائه نداده زیرا همه ورسیون‌های مرد عنکبوتی که اکران‌شان از ۱۹۹۹ آغاز شد، بسیار پولساز بوده‌اند و هدف سران مارول از تبدیل قهرمان کمیک‌بوکی‌شان به یک ستاره سینما و به‌واقع انتقال این شخصیت و زندگی او از روی کاغذ به پرده‌های نقره‌ای فقط ملاحظات مالی بوده است.
 پیامدهای کنار زدن یک نقاب
حتی نسخه کارتونی سال ۲۰۱۸ اسپایدرمن که «به درون فرهنگ عنکبوت» نام داشت، از فروش بالایی بهره‌مند شد و با توفیق آن فیلم این نکته به اثبات رسید که مهم نیست فرد ایفاکننده این رل کیست و فیلم با بازیگران زنده ساخته شده یا با موجودات کارتونی و فقط نام اسپایدرمن و اطلاق آن به فیلم کافی است تا مردم با وسعت به سوی آن سوق یابند و به تماشای آن بنشینند. «راهی به خانه نیست» که تبدیل به چهارمین فیلم پرفروش تاریخ امریکای شمالی و یکی از ۱۰ فیلم سودساز همه دوران‌ها شده تازگی دارد زیرا برخلاف «به درون فرهنگ عنکبوت» صدها راه نرفته را به روی بینندگان نمی‌گشاید و در عین حال صاحب تمی آشنا و تکراری و گذشته‌نگر است زیرا اسپایدرمن یا همان پیتر پارکر با بازی مجدد تام هالند مجبور است با تبهکارانی رودررو شود که در ورسیون‌های قبلی مرد عنکبوتی روبه‌روی او قرار گرفته و به لطف تارهای در هم تنیده این مرد از صفحه زندگی حذف شده بودند، در این فیلم تازه می‌بینیم که زندگی پیتر پارکر یک بار دیگر زیر و رو شده است زیرا کاراکتر پلید میستریو که دو سال پیش در بخش پایانی «دور از خانه» (نسخه دیگری از مرد عنکبوتی) توسط این قهرمان سپیدی‌ها منکوب شده بود، در واپسین لحظات دوئل‌اش با مرد عنکبوتی با کنار زدن نقاب از چهره او، هویت واقعی وی را عیان کرده و به همه بدخواهان او و اعضای اجتماع این آگاهی را داده بود که اسپایدرمن به واقع همان پیتر پارکر است و هرکس که خواهان نابودی او است، اینک از این طریق دریافته که برای آسیب‌رسانی به وی و خانواده‌اش چه باید کرد و به کجا باید رفت. پارکر که مستأصل شده و می‌ترسد خانواده‌اش در تهاجم اشرار نابود گردد، به دکتر استرنج، جادوگر قدرتمندی که می‌تواند هر تهاجمی را بی‌اثر سازد، روی می‌آورد و از او می‌خواهد سحری را به کار گیرد که بر اثر آن مردم هویت او و هرچه را که مرتبط با وی است، به فراموشی بسپرند و به این ترتیب خطری متوجه آنها نشود.
 مدلی کم‌خطر از «آدم‌ بدها»
با این حال این نقشه اثر عکس می‌گذارد و هرکس را که می‌دانست و می‌داند هویت واقعی پارکر چیست به سوی او سوق می‌دهد و وارد زندگی مرد عنکبوتی و خانواده‌اش می‌کند. از طریق این داستان تمامی دشمنان معروف اسپایدرمن دوباره به سراغ او می‌آیند و آنها را یک بار دیگر با بازی هنرپیشه‌هایی می‌بینیم که در ورسیون‌های اخیر این فرانچیز نقش‌های مربوطه را بازی کرده بودند. آنها عبارت‌اند از: داک اوک با بازی آلفرد مولینا و همچنین گابلین سبز (ویلم دافو)، الکترو (جیمی فاکس)، مرد شنی (توماس هیدن چرچ) و لیزارد (ریس ایفانز)، در عین حال جان واتس که یک بار دیگر کارگردانی نسخه‌ای از اسپایدرمن را برعهده گرفته، مدلی آرام‌تر و کم خطرتر از این کاراکترهای منفی را پیش روی تماشاگران گذاشته، به طوری که مرد عنکبوتی دردسرهای کمتری را برای غلبه بر آنها تجربه می‌کند و آن‌قدرها هم به خطر نمی‌افتد.
در راه بت‌من و جیمزباند
سناریویی که کریس مک کنا و اریک سامرز برای نسخه تازه اسپایدرمن نوشته‌اند، برخلاف فیلم‌های قبلی این فرانچیز نشان می‌دهد که این قهرمان به اصطلاح نجات‌بخش بر اثر مأموریت‌های پرشمار گذشته‌اش چقدر فرسوده شده و فشار سنگین آن چه آثار مضری را روی او گذاشته است. این سیاستی است که در ۱۵ سال اخیر در قبال برخی قهرمانان خیالی و معروف دیگر ادبیات داستانی و ورسیون‌های سینمایی آنها هم به کار گرفته شده است و در «کازینو رویال» دیدیم که جیمزباند تسخیرناپذیر هم می‌تواند در قرن بیست و یکم رنگ پریده باشد و در «وقتی برای مردن نیست» (۲۰۲۱) به کلی جان ببازد و به همین سبک و سیاق در تریلوژی کریستوفر نولانی بت‌من شاهد باشیم که او از نجات دادن‌های مکرر جهان از دست اشرار به تنگ آمده و بین نیکی و شر سرگردان است و از خود می‌پرسد که آیا واقعاً نماینده و نماد خوبی‌ها است یا فقط براساس دید مردم چنین کارکردی دارد. البته پیتر پارکر که برخلاف مرد خفاشی درگیر یک ستیزه دائمی درونی و بحران روحی نیست، سرراست‌تر از او می‌ماند و ایده‌های مثبت خود را نسبت به عملکردش از دست نمی‌دهد اما به این می‌اندیشد که ابتدا به ملازمان و همتاهای به خطر افتاده‌اش یاری برساند و یا از کسانی به‌شدت انتقام بگیرد که به او و یارانش بدی کرده‌اند. این یک انتخاب دوزخی بین بد و بدتر برای مردی است که پیش‌تر او را رها از تردید و دور از هر لغزشی دیده بودیم و این‌بار به اما و اگرها هم فکر می‌کند. شاید هم این از زندگی جان واتس باشد زیرا از بازیگری (تام هالند) استفاده کرده که آنچنان نیک رفتار و دارای چهره‌ای مثبت و شیرین همچون پیشاهنگان و مأموران نجات است که اصلاً نمی‌توان باور کرد کوچکترین گرایشی را به سوی تباهی‌ها خواهد یافت.
مشخصات فیلم
«اسپایدرمن: راهی به خانه نیست»
کارگردان: جان واتس
سناریست‌ها: کریس مک‌کنا و اریک سامرز
فیلمبردار: مائورو فیوره
تدوینگران: جفری فورد و لی فولسوم بوید
موسیقی متن: مایکل جیاچینو
بازیگران: تام هالند، زندایا، بنه‌دیکت کامبرباچ، جاکوب باتالون، جان فاورو و
ماریزا تومی

مطلب پیشنهادی

حتما باید دید/ تلقین؛ زندگی معلق بین واقعیت و رویا

سایت بدون – فیلم تلقین (Inception) یکی از برجسته‌ترین آثار سینمایی کریستوفر نولان است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *