معرفی کتاب/ درمانگری مولانا؛ عارفی برای دوران مدرن


شاد باش ای عشق خوش سودای ما
ای طبیب جمله علت‌های ما
سایت بدون – کتاب «درمانگری مولانا» با عنوان فرعی «چگونه یک شاعر عارف، آشفته حالی‏ های زندگی مدرن مرا درمان کرد؟» از ملودی معزی نویسنده ایرانی- امریکایی است که به تازگی یاسر فراشاهی‌نژاد آن را به فارسی ترجمه کرده است؛ روانشناسان و ادیبان بسیاری در سراسرجهان خواندن این کتاب را توصیه کرده‏‌اند. برای بشر مستأصل و درمانده امروز که با انواع و اقسام مشکلات و دغدغه‏‌ها دست به گریبان است و برای رهایی از رنج، دست‌ها می‏‏‌ساید تا دری بگشاید، حدیث مولانای جان قطعاً راهگشاست؛ بویژه اینکه سر دلبرانه‌‏اش در حدیث دیگران و در قالب تمثیل، از زبان پدری اهل دل و فرهیخته روایت شود و به سمع روان دختر بی‏‌قرار و پریشانش کارگر شود. ساختار کتاب قطعاً رمان نیست، بیان صرف خاطرات هم نیست و به شیوه کتاب‏‌های انگیزشی هم نوشته نشده است. راوی اول شخص که خود ملودی است، ماجرای پرفراز و نشیب زندگی‌‏اش را با محوریت توسل به گنج معانی مثنوی و کاربست آن در بهبود احوالش، با خوانندگان به اشتراک می‏‌گذارد. کتاب ده فصل دارد و هر فصل درباره تشخیص و درمان عارضه‌‏ای است. بیماری‏‌هایی چون: زیاده‏‌خواهی، خواهش نفس، انزوا، شتابزدگی، افسردگی، حواس‌‏پرتی، اضطراب، خشم، ترس، ناامیدی و غرور. نسخه درمان را هم بازگشتن به اصل خویش، دوری از تقلید، قناعت، بساطت، عروج، صبر، عشق، تواضع، بیداری و اصالت تجویز‏کرده‏ است. نویسنده اقرار می‏‌کند که خود همه دردهای فوق را دارد و علاوه بر آن «یک ایرانی امریکایی مسلمان است که در کارولینای شمالی لعنتی زندگی می‏‌کند؛ یک لوزالمعده نصفه نیمه دارد؛ کیسه صفرا ندارد؛ اختلال دوقطبی دارد؛ کلسترول، میگرن، حواس ‏پریشی و پوست سبزه دارد» و در سراسر کتاب به تناسب حال در معرفی ابعاد ناشناخته وجودی‏اش، عقاید و گرایش‌‏های اجتماعی- مذهبی و حتی سیاسی خود را بی‏ محابا با خوانندگان به اشتراک می‏‌گذارد: ترس‌ها، نفرت‌ها، بی‏ حوصلگی‏‌ها، ضعف‌ها و ناتوانی‏‌ها بی‏‌پرده مطرح می‌‏شوند. خوانندگانی که احتمالاً همگی در لابه‌‏لای ناکامی‏‌ها و تلاش‌‏هایش، زندگی خودشان را می‏‌بینند، با مرور روزمرگی‏‌ها و حوادث پیش پا افتاده هم‏ذات پنداری بیشتری با او خواهند داشت. مخاطبانی که سریال پرماجرای «دکستر» یا سریال محبوب «شهرزاد» را دید‏ه‌‏اند؛ مهاجرانی که در دیازپورای فرهنگی «تهرانجلس» در هروله سنت و مدرنیته سرگردانند، شهروندانی که از سیاست‏‌های احمقانه ترامپ به ستوه آمده‌‏اند؛ اینک همگی در صفحات این کتاب دختر مصممی را می‏‌بینند که همه را آزموده و از مولوی خوش تر نیافته ‏است. پدرش احمد معزی که جراح زبردست ایرانی و از طایفه دردکشان است، دست‏‌های مردد دخترک بیمارش را می‏‌گیرد و او را با ریشه‌‏ها آشتی می‌‏دهد. پیوند زیبای پدر- دختری که در اینجا تداعی رابطه مراد و مرید و انعکاس برخورد شمس و مولانا در عالم امکان است به زیبایی و در کمال سادگی توصیف می‏‌شود. این کتاب در جامعه انگلیسی زبانی که مولانا را از طریق ترجمه‏‌ها بخصوص ترجمه ارزشمند «کلمن بارکس» می‏‌شناسند، سیل خوانندگان عظیمی را به خود دعوت کرده و مترجم فارسی آن نیز با احاطه بر شعر و ادب ایران از عهده این مهم بخوبی برآمده ‏است و خواندنش در راستای شناخت مولوی و آشتی جوانان امروز با تعالیم بزرگان شعر و ادب بسیار راهگشاست.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «آخ نگفتن»

سایت بدون – آخ کمترین واکنش انسان به درد و رنج است آخ گفتن خیلی …

یک دیدگاه

  1. این خانم که از تمدن غرب بیزاره و مغرب زمین رو علت همه ی نابسامانیهای بشر و خودش میدونه، چرا برنمیگرده بیاد ایران؟ میگه: مریضی دوقطبی داشته و به کمک پدرش با توسل به اشعارمولوی درمان شده، مریضی دوقطبی یا بایپولار یه اختلال روانپزشکی جدی است که علتش بیولوژیکه. این بیماری در گذشته های دور و در همه ی قومها و سرزمینهای دنیا وجود داشته و هیچ ارتباطی با تمدن و بی بندوباری و پوچگرایی غرب نداره. ضمناََ ایشون که از آمریکا و فرهنگ غرب بدش میاد، چرا اونجا مونده و برنمیگرده بیاد ایران تا به اصل و هویت ایرانی،شرقی خودش برسه؟ در نوشته هاش حقه بازی تناقض گویهای فراوان دیده میشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *