سایت بدون – مصطفی مستور یکی از نویسندگان معروف ادبیات داستانی ایران است که به احتمال زیاد با آثارش آشنایی دارید. آثار او از پرفروشترین رمانهای ایرانی هستند. کتاب روی ماه خداوند را ببوس، شاید محبوبترین رمان مصطفی مستور است. او در این رمان فلسفی، تلاش میکنند به پاسخ جدالهایی برسد که همیشه بین احساسات و عقل ما در جریان بوده است.
رمان روی ماه خدا رو ببوس را یک دانشجوی دکتری علوم اجتماعی به نام یونس روایت میکند. پایاننامهی او درباره خودکشی دکتر محسن پارسا است. او مشغول پیگیری این ماجراست تا علل این اتفاق را ریشهیابی کند. دکتر پارسا یک فیزیکدان معروف است که خود را از برجی پایین انداخته است. در همین حین یکی از دوستان دوران نوجوانی یونس، به نام مهرداد، پس از سالها به دیدنش میآید. مهرداد از سرطان همسرش میگوید و اینکه پس از مرگ او باید به تنهایی کودک چهارسالهشان را بزرگ کند.
ماجرای خودکشی دکتر پارسا و مرگ همسر مهرداد، تلنگری به یونس زده و او را نسبت به بسیاری از وقایع دچار شک میکند. برای یونس سوالات فلسفی و مهمی راجع به جهان هستی و خدا به وجود میآید. یونس به همین منظور درگیر یافتن پاسخهایش میشود و حتی در سوالاتی که بین عقل و احساسش جریان دارد، خدا را کنار میگذارد. این اتفاقات حتی رابطهی او با نامزدش را هم خراب میکند. نامزد یونس، بین عشق او و خدا، گزینه دوم را انتخاب کرده. در نهایت یونس در طی مکاشفهای، حقایقی که باید را میفهمد.
نویسنده در این رمان افکار، دینی، معرفتشناسی، جامعهشناسی و… خود را با زبان شخصیتهای داستان بیان میکند که بر پایه سه محور اساسی: شک، عدم قطعیت، تنهایی، بنیان نهادهاست. شک مثل آنچه را که نباید نادیده گرفت،
دغدغه اصلی نویسنده، یعنی خدامحوری و تفکر و اندیشه ایمان و تقدس و تلاش انسان برای کشف خود و کشف معنا و خدا، در داستان است که حتماً دارای ارزش فوقالعاده است. این رمان در حقیقت جزء آن دسته از داستانهایی است که روح دردمند یک انسان از خودبیگانه را به خویشتن خویش بازمیگرداند و انتظام میبخشد.
مستور در داستانش خیلی به دنبال پاسخ دادن به پرسشهای مطرحشده توسط شخصیتهایش نیست و در آخر هم شاهد یک پایان تقریبا باز هستیم که نشان میدهد نویسنده بیشتر به فضاسازیها پرداخته و قضاوتها را به خواننده واگذار کرده است.
کتاب روی ماه خداوند را ببوس مورد توجه قرار گرفت و دلیل آن این است که نویسنده توانسته است دو شخصیت متفاوت یعنی یونس و علیرضا (دوست معتقد یونس) را به خوبی توصیف کند. مکالمات رد و بدل شده بین این دو شخصیت برای خواننده بسیار ملموس بوده و ممکن است برای بسیاری از ما نیز اتفاق افتاده باشد.
نقطهٔ اوج داستان در گفتوگویی بین شخصیت اصلی و دوستش علیرضا که نماد یقین و ثبات در باورهاست، نمود پیدا میکند.:«سایه گفت که تو در خیلی چیزها تردید کردهای. من از تردیدهای تو نگران نیستم، چون تردید حق انسان است، اما نگران چیز دیگهای هستم. نگران اینکه ناگهان از خودت شکست بخوری. اینکه اونقدر نزدیک بشی که دیگه چیزی دیده نشه.»
روی ماه خداوند را ببوس از آن جهت کار قابل اعتنایی است که مستور توانسته است در آن بدون هیچگونه شعارپردازی و داوری یکطرفه به خلق شخصیتهایی نایل آید که کاملاً مستقل عمل میکنند و هیچ ردپایی از حلول ذهن نویسنده در آنها یافت نمیشود.
نگارش ساده و روان کتاب و لوکیشن های مناسب آن نیز جالب توجه هستند. مصطفی مستور در این کتاب نشان داده است که شک و تردید در هر چیزی انسان را وارد جهنمی می کند که نه تنها زندگی خود شخص بلکه زندگی اطرافیان او را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.
روی ماه خداوند را ببوس از آن جهت کار قابل اعتنایی است که مستور توانسته است در آن بدون هیچگونه شعارپردازی و داوری یکطرفه به خلق شخصیتهایی نایل آید که کاملاً مستقل عمل میکنند و هیچ ردپایی از حلول ذهن نویسنده در آنها یافت نمیشود.
در رمان روی ماه خدا را ببوس که «جریان سیال ذهن» در آن حاکم است، اغلب با شخصیتهایی مواجه هستیم که یا دارای مشکلات روحی–روانی در درون هستند و یا به دلایل عدیدهای در مرحله فروپاشی آگاهی قرار گرفتهاند.
مصطفی مستور در داستان بلند «روی ماه خداوند را ببوس»، بر آن است تا با دستمایه قرار دادن بعضی از مناسبات اجتماعی، به روانکاوی افرادی بپردازد که عنصر اخلاق را به کلی فراموش کردهاند. نگاه دردمندانه نویسنده که در قالب شخصیتی فعال در امور پژوهشهای اجتماعی متجلی شده است، تا حدزیادی نتیجهبخش است؛ زیرا مستور انگیزه روایتش را به زیبایی کشف کرده و با خوانندهاش به یک آشتی نسبی رسیده است.
مصطفی مستور، متولد ۱۳۴۳ در اهواز است. او کتابهای فراوانی را نوشته است و آثارش معمولا برای خوانندگان محبوب هستند. او کارشناسی عمران و کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دارد.
مستور نخستین داستان خود را در سال ۱۳۶۹ نوشت و در همان سال در مجله ی کیان به چاپ رساند. او نخستین کتاب خود را نیز در سال ۱۳۷۷ با عنوان «عشق روی پیاده رو» که شامل ۱۲ داستان کوتاه است، به چاپ رساند.
از کتابهای مورد استقبال این نویسنده می توان به روی ماه خداوند را ببوس , چند روایت معتبر , حکایت عشقی بیقاف، بیشین، بینقطه ، استخوان خوک و دستهای جذامی و من گنجشک نیستم اشاره کرد
خواندن رمان روی ماه خداوند را ببوس به علاقمندان کتابهای فلسفی توصیه میشود. چرا که در این کتاب، همراه با یونس به پاسخ سوالاتی میرسیم که برای هریک از ما ممکن است پیش آمده باشند.