سایت بدون- ایکر کاسیاس، دروازهبان و کاپیتان سابق تیم ملی اسپانیا دیروز خبر داد که میخواهد در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال کشورش شرکت کند. همزمانی این خبر با ماجراهای انتخابات فدراسیون فوتبال ایران به اجبار این سؤال را به وجود میآورد که چرا در میان نامزدهای پرشمار و بعضاً گمنام ریاست فدراسیون هیچ خبری از بازیکنان سابق نیست؟ چرا امثال علی دایی، مهدی مهدویکیا یا محمد خاکپور برای این پست حساس پیشقدم نمیشوند؟
برای اینکه مقایسه بالا به آفت قیاسهای معالفارق که این روزها همه جا میشنویم دچار نشود، باید به تفاوتهای پست ریاست فدراسیون در ایران و اسپانیا اشاره کرد.
ورود به انتخابات:
اساسنامه انتخابات فدراسیون فوتبال ایران بندهایی دارد که دایره نامزدها را به شدت محدود میکند. سابقه ده سال مدیریت و جمعآوری ده امضا دو پیششرطی است که ورود بازیکنان سابق فوتبال در انتخابات را بسیار دشوار میکند.
اگر فرض کنیم یک ملیپوش سابق بخواهد بختش را برای نشستن روی این صندلی بیازماید، قبل از هر چیز باید از این دو مانع سخت عبور کند.
کاسیاس با پشتوانه اتحادیه بازیکنان اسپانیا وارد این رقابت میشود و در حالی میخواهد روی صندلی ریاست فدراسیون بنشیند که تا پایان فصل جاری بازیکن پورتو محسوب میشود، یعنی پیششرط سابقه مدیریت برای او در نظر گرفته نمیشود.
مجمع انتخاباتی:
ملیپوش سابق فرضی اگر بتواند از دو مانع فوق عبور کند وارد مجمع انتخاباتی میشود که در سیطره هیأتهای فوتبال است و احتمالاً احساس غربت خواهد کرد! کاپیتان تیم ملی تنها فردی است که به نمایندگی از بازیکنان در این مجمع ۷۵ نفره شرکت میکند. کفه ترازوی مجمع به نفع هیأتها سنگینی میکند و ملیپوش سابق اگر بخواهد تنها با حمایت بازیکنان وارد این رقابت شود، هیچ بختی نخواهد داشت.
مجمع انتخاباتی فدراسیون فوتبال اسپانیا ۱۳۹ نفره است که ۱۲۰ نفر آن را نمایندگان باشگاهها، بازیکنان، داوران، مربیان و مدیران تشکیل میدهند. اگر این اکثریت مطلق تشخیص بدهد که کاسیاس گزینه مناسبی است، رسیدن به صندلی ریاست کار سختی نخواهد بود.
اختیارات:
رئیس فدراسیون در ایران تصمیمگیر اصلی درباره فوتبال ملی و باشگاهی است. همچنین تمام منابع مالی مربوط به تیمهای ملی و لیگ (به واسطه سازمان لیگ) از کانال فدراسیون میگذرد. این تقسیمبندی قدرت و نفوذ این پست را به شدت بالا میبرد و نشستن روی این صندلی را وسوسهانگیز میکند.
در اسپانیا مهمترین وظایف فدراسیون مدیریت تیمهای ملی و بحث آموزش است. سازمان لیگ تشکیلات جداگانه و قدرتمندی است که باشگاهها آن را اداره میکنند. فدراسیون اختیارات محدودی دارد و ریاست بر آن برای کسی که انگیزههای مالی داشته باشد، چندان جذاب نیست.
درباره ستارهای مثل کاسیاس هم این موضوع صدق میکند و قطعاً او در بخشهای دیگر فوتبال میتواند درآمد خیلی بالاتری داشته باشد، پس انگیزههای او از ورود به این رقابت مالی نیست.
تکمله
اشاره به ورود کاسیاس به این انتخابات به معنی تأیید این کلیشه نیست که یک ستاره سابق فوتبال میتواند مدیر مناسبی باشد.
حتی اسطورهای مثل کاسیاس برای نشستن روی صندلی ریاست فدراسیون باید چشمانداز دقیقی برای توسعه فوتبال داشته باشد وگرنه بدون آن نمیتواند حمایت اتحادیه بازیکنان را جلب کند.
او بدون شناخت از مدیریت هم نمیتواند رئیس فدراسیون خوبی شود و بازیکنان مشهور اروپایی که وارد دنیای مدیریت میشوند، معمولاً دورههای آموزشی مربوطه را میگذرانند.
درباره ستارههای سابق فوتبال ایران میتوان بحث کرد که آیا اصلاً کسی هست که حداقلهای مدیریتی و نگاه فوتبالی مناسب برای ریاست فدراسیون فوتبال را داشته باشد؟ و مهمتر از آن آیا در جمع آنها کسی هست که مایل به نشستن روی این صندلی باشد؟
در عوض میتوان با اطمینان گفت که اگر چنین گزینهای هم موجود باشد، اساسنامه فعلی راه رسیدنش به صندلی ریاست فدراسیون را تقریباً بسته است.
آرمن ساروخانیان /ایران ورزشی