میراث فرزندان محمدحسن خان قاجار چه بود؟/ از طایفه تا پادشاهی

سایت بدون – در میان همه سلسله‌های پادشاهی که بر ایران حکم راندند، عملکرد هیچ‌کدام احتمالا به اندازه قاجاریه افسوس و اندوه ایرانیان را در پی نداشته است. دودمانی که ١٣٢‌سال زمام امور کشورمان را در دست داشتند و به گواه تاریخ طی این دوران ایران و ایرانی یک قدم از جایی که تا پیش از زعامت قاجارها بودند، جلوتر نرفتند. اگر استثناهایی چون دوره صدارت میرزا تقی‌خان فراهانی و همچنین انقلاب مشروطه را از این عصر فاکتور بگیریم، تنها واژه‌ای که برای توصیف قاجارها، نحوه حکومت و میراث‌شان برای ایران می‌توان به کار برد، «حسرت» است و بس. وقتی در ١١٣٨ خورشیدی، کریم خان زند به‌عنوان تنها مدعی جدی تاج و تخت ایران پس از مرگ نادرشاه افشار، آخرین مدعی سلطنت یعنی محمدحسن خان قاجار را شکست داد و به قتل رساند، احتمالا بی‌خردانه‌ترین کاری که مرتکب شد، امان دادن به فرزندان محمدحسن خان یعنی آغامحمدخان و حسین‌قلی‌خان جهانسوز بود. کریم خانی که به دلیل روحیه درویش مسلکی حتی نام شاه را نیز بر خود نمی‌پسندید و به همان لقب وکیل‌الرعایا بسنده کرده بود، به خاطر نفس سلیمی که داشت یکی از فرزندان بزرگترین دشمنش را در دربار خود جای داد (آغامحمدخان) و دیگری را به حکومت دامغان منصوب کرد (حسینقلی‌‌خان جهانسوز). این میان حسین‌قلی‌خان خیلی زود سرشت خویش را نشان داد و چندی پس از تکیه زدن بر مسند حکمرانی دامغان سر به طغیان برداشت و مازندران و گرگان را عرصه تاخت‌وتاز خود قرار داد. هرچند حسینقلی‌خان هدف خود از این شورش را گرفتن انتقام مرگ پدرش از خوانین خائن استرآباد برشمرد، اما نفس آنکه نافرمانی و ناسپاسی نسبت به لطف خان زند بود، بر هیچ‌کس پوشیده نماند. حسینقلی‌خان چند سالی را به مدد حمایت‌های ایل خود در گرگان به فتنه پرداخت و عاقبت به دست یکی از غلامان خود کشته شد. اما در تمام این سال‌ها برادر بزرگ‌تر و ایضا عاقل‌تر برای دستیابی به هدفی عظیم‌تر نقش یک دوست و مشاور را در ظاهر برای خان زند بازی کرد و در بزنگاه‌ترین لحظه زندگی‌اش یعنی مرگ کریم خان در ١١۵٧ خورشیدی، از ارگ کریم خانی در شیراز گریخت تا یکی از بی‌کفایت‌ترین سلسله‌های ایرانی را پی افکند.    
مرگ کریم خان، فرصت آغامحمدخان
از لحظه فرار آغامحمدخان از شیراز تا تاج‌گذاری او در تهران شاهد فاصله‌ای چهار ساله هستیم که تمام آن به جنگ‌های مختلف با مدعیان سلطنت خصوصا لطفعلی‌خان زند، نوه صادق خان (برادر کریم خان) گذشت. در تاریخ از آغامحمدخان به‌عنوان فردی با اراده قوی و آشنا به اصول مملکت‌داری و جنگاوری یاد شده است. اما دوره پانزده ساله سلطنت او که از ١١۶١ تا ١١٧۶ خورشیدی را دربرمی‌گیرد، نه برای پی افکندن نظامی جدید برای اداره ایران کافی بود و نه برای تربیت جانشینی که پس از خاقان مقتدر و بنیان‌گذار دودمان قاجاریه بتواند مملکتی را که هر آن مستعد بازگشت به دوران ملوک‌الطوایفی است از گزند شر روزگار حفظ کند. چنین شد که پس از قتل آغامحمدخان در جریان محاصره شهر شوشی، فتحعلی‌خان یعنی پسر حسینقلی‌خان جهانسوز که پس از مرگ پدر در رکاب عموی تاجدارش به تلمذ کشورداری مشغول بود، به‌عنوان جدی‌ترین قاجارِ مدعی تاج و تخت زمام امور ایران را در دست گرفت.

بنیان‌گذار باکفایت، اخلاف بی‌لیاقت
فتحعلی‌شاه پس از اندک مدتی با انداختن ایران به چاه دو عهدنامه ننگین گلستان و ترکمانچای به عینه ثابت کرد که حتی اندکی از کیاست عمویش را به ارث نبرده و هیچ از او نیاموخته است. بعد از او دیگر جانشینان نیز همه هنر خود را در مسیر هدایت ایران به سوی قهقرا به کار گرفتند و هر یک میراثی شوم از خود برای ایران و ایرانیان به یادگار گذاشتند. اما در میان همه شاهان قاجار یکی کمتر از دیگران قضاوت سخت تاریخ را نسبت به خود تجربه کرد، شاید به این علت که فرصت چندانی برای پادشاهی‌کردن نیافت و از خیر و شرش چیز چندانی دامن ملک و ملت را نگرفت. منظور احمدمیرزا فرزند محمدعلی شاه قاجار است که در سیزده سالگی به پادشاهی رسید و هنوز ٣٠‌سال نداشت که تاج و تخت را تسلیم رضاخان کرد و برای همیشه از ایران رفت. احمدشاه ٩٠‌سال پیش در چنین روزی، برابر هشتم اسفند ١٣٠٨ خورشیدی در سی‌وسه سالگی درگذشت.

مطلب پیشنهادی

معرفی کتاب/ جین ایر؛ روایت یک استقلال زنانه

سایت بدون – کتاب “جین ایر” (Jane Eyre) رمانی است از شارلوت برونته، نویسنده انگلیسی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *