نگاهی به مجموعه تلویزیونی «زیرخاکی ۳»/روایت طنازانه از ادوار مختلف تاریخ

خسریال تلویزیونی «زیرخاکی» یکی از مجموعه‌هایی است که تداوم ساخت فصول مختلف آن، بی برنامگی‌های تلویزیون در تولید آثار نمایشی دنباله‌دار را نقض می‌‌کند، برخلاف اکثریت مجموعه‌های چند فصلی سیما که یا مانند «پایتخت» تولید فصول تازه‌ آنها دائماً با اما و اگرهایی مواجه می‌‌شود یا همچون سریال‌های «پدر» و «نفس» از ساخت دنباله‌ آنها با وجود گذشت چند سال از پخش فصل اول هیچ نشانه‌ای دیده نمی‌شود، سریال «زیرخاکی» از آغاز پخش فصل یک در بهار ۱۳۹۹ تا همین نوروز اخیر مرتب و مبتنی بر برنامه در ۳ فصل پیاپی ساخته شده و روی آنتن رفته است. جلیل سامان، نویسنده و کارگردان «زیرخاکی» را تا پیش از این سریال با آثاری نظیر «ارمغان تاریکی»، «پروانه» و «نفس» می‌‌شناختیم که همگی آثاری با بن‌مایه مبارزات مسلحانه بودند از مبارزه گروه‌های مسلح با دستگاه‌های اطلاعاتی رژیم پهلوی تا درگیری‌های مسلحانه گروهک‌های ضدانقلابی با نهادهای امنیتی انقلابی. اما جلیل سامان در بهار ۱۳۹۹ و در ماه‌های آغازین کرونا که شرایط کشور ملتهب و روحیه اجتماعی بنا به همه‌گیری این بیماری در پایین‌ترین میزان ممکن بود فصل اول این مجموعه را به سرعت برای پخش از آنتن بهاری شبکه اول سیما آماده کرد، مجموعه‌ای که طنز متفاوت و دوست داشتنی آن در همان چند قسمت اول توجه بینندگان عام و کارشناسان حوزه نمایش را به سوی خود جلب کرد و خیلی زود در رسته آثار سریال‌های پرطرفدار تلویزیونی قرار گرفت تا نام جلیل سامان به عنوان مجموعه‌ساز قابلی که توانایی کار در گونه‌های متفاوت نمایشی را دارد دوباره مطرح شود. شاید مهم‌ترین ویژگی مجموعه «زیرخاکی» در همین بستر زمانی اتفاقات ریز و درشت آن باشد، جلیل سامان که به هر حال نمی‌توانسته از مضمون سیاسی/ مبارزاتی/ انقلابی مورد علاقه‌اش در سریال سازی دست بکشد با تغییر رویکرد و نگاه جدی خود به این مضامین، زندگی پر دردسر یک کاراکتر طنز بامزه و البته تا اندازه‌ای سفیه به نام «فریبرز باغ بیشه» را در بستر یک بازه زمانی دو دهه‌ای از اوایل دهه ۵۰ تا اواخر دهه ۶۰ خورشیدی روایت کر ده است،  طی این دوره زمانی پر فراز و فرود که اوج‌گیری مبارزات انقلابیون با رژیم پهلوی، سقوط این رژیم، التهابات سیاسی اوایل انقلاب، درگیری‌های مسلحانه نیروهای انقلاب با گروهک‌های برانداز و در نهایت تجاوز ارتش متجاوز عراق به ایران و مقولاتی نظیر جبهه و جنگ و اسارت در عرصه اجتماع بسیار پررنگ بودند کاراکتر «فریبرز» هم با سفاهت و بلاهت ذاتی و البته بامزه و دوست داشتنی خود در میانه این وقایع قرار داشته و در هر مقطعی دچار گرفتاری‌های ناشی از همان حماقت ذاتی خود می‌‌شود. از آثاری مانند سه‌گانه «اخراجی‌ها» ساخته مسعود ده نمکی  یا «لیلی با من است» به کارگردانی کمال تبریزی که با رویکرد شوخی و طنز در فضای جبهه روایت می‌‌شدند که بگذریم باید پذیرفت که تا به حال هیچ اثر نمایشی دیگری ادوار مختلف ملتهب کشور از منظر سیاسی این گونه طنازانه و با رویکرد شوخی و نگاه غیرجدی روایت نشده است.
صرف‌نظر از متن خوب و کارگردانی بجا و قابل دفاع سامان، آنچه که این مجموعه را دیدنی و دلنشین کرده، نقش‌آفرینی دو بازیگر نقش‌های اصلی آن در ۳ فصل گذشته بوده است. پژمان جمشیدی که در جوهره ناب بازیگری او دیگر کوچک‌ترین تردیدی وجود ندارد و دیگر از آن دوره ناباوری‌های مبتنی بر فوتبالیست بودن و به عنوان بازیگر پذیرفته نشدن با سلامت و قدرت عبور کرده در این نقش عالی و بی نقص است، فهم درست مختصات نقش و اجرای هنرمندانه آن به شکل‌گیری تصویر کاراکتر دوست داشتنی «فریبرز» انجامیده که در میانه‌ عقل و بی عقلی زندگی می‌‌کند و بی شک نگاه داشتن تداوم حسی برای خلق یکدست این پرسوناژ کار ساده‌ای نبوده است در نقطه مقابل این کاراکتر هم کاراکتر جذاب و دوست داشتنی همسر فریبرز «پری خانم» با بازی ژاله صامتی گزیده کار به اوجی دست نیافتنی، دست پیدا کرده است، بده و بستان‌های این دو بازیگر با فهم و خلاقیت عالی خود آنها و البته هدایت درست و دقیق کارگردان از قله‌های این سریال محبوب و دیدنی است به اینها می‌‌توان اضافه کرد حضور قدرتمندانه بازیگران دیگری همچون ‌هادی حجازی فر در نقش فرهاد در فصل اول مجموعه، نادر فلاح در نقش اسکندر و البته گیتی قاسمی در نقش «کشور خانم» که در فصل تازه این مجموعه با لهجه درست و اصیل ملایری، بازی فوق‌العاده‌ای ارائه داده است که بی تردید از سبقه درخشان تئاتری او سرچشمه می‌‌گیرد.
به عنوان سخن آخر می‌‌توان گفت که استمرار حضور بازیگری مثل پژمان جمشیدی در این سریال نشان می‌‌دهد که فاصله گرفتن ستارگان سینما از تلویزیون و اقبال بیشتر آنها به شبکه نمایش خانگی  علاوه بر بسیاری از مؤلفه‌های دیگر، از افت کیفی آثار نمایشی تلویزیونی هم نشأت می‌‌گیرد و زمانی که آثار خوبی نظیر همین مجموعه «زیرخاکی» ساخته و بر اساس یک برنامه‌ریزی مدون ادامه یابند حضور بازیگران خوب و چهره هم گزینه دور از دسترسی نخواهد بود.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند»

سایت بدون – ضرب‌المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند» نمادی از وضعیت‌هایی است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *