سایت بدون – پیش از انتشار کتاب «پیر پرنیان اندیش» علاقهمندان به شعر و ابتهاج و شهریار از رابطه عمیق این دو خبردار بودند. انتشار این کتاب و بخش طولانی و جداگانهای تحت عنوان «با شهریار» و خاطرات دست اول در این کتاب نشان داد که رابطه این دو آنطور که ابتهاج گفته از جنس عشق بوده است. هرچند ابتهاج، شهریار مذهبی را نقد میکند اما عشق و علاقه دو طرفه در این خاطرات به وضوح دیده میشود و البته در کتاب، ابتهاج اصرار دارد که حتی در یک مصرع هم با شهریار تعارف نداشته و برای همین است که این جملاتش درباره شعر شهریار در «پیر پرنیان اندیش» را باید جدی گرفت و پذیرفت: «از یک طرف غزل شهریار آنقدر تنوع و ناهمواری دارد که قابل وصف نیست، حالا ما قسمت خوب غزل شهریار را درنظر داریم. به گمان من در سرتاسر تاریخ غزل ما غزل شهریار بینظیر است، این فوران عاطفی که در غزل شهریار و در شعر او هست، اصلا حتی در سعدی هم سراغ نداریم. مضمون شاید در دیوان دیگران باشد، اما عاطفه نیست، من نمیدانم او با این کلمات چه کار میکند که اینطور عاطفی میشود؟»
و بعد در همان کتاب و با حسرت دربارهاش میگوید: «شهریار شاعر خیلی بزرگی بود، حیف! مصاحب ناجور داشت، آدمهای بیمایه و زمانه ناجور که آدم را به پایین میکشد، وگرنه شهریار از پابلو نرودا و ناظم حکمت و فلان و فلان هیچ کم نداشت و میتوانست یک شاعر جهانی باشد.» در این کتاب، پر است از خاطرات خوش، تلخ و حتی کمارزش از ابتهاج و شهریار. اما از دل همین خاطرات میتوان درباره شخصیت و سبک زندگی شهریار، اطلاعات زیاد و مفیدی به دست آورد.