پژمان جمشیدی نسخه دوم سیروس گرجستانی است

سایت بدون – پنجشنبه ۱۲ تیر خبر رسید سیروس گرجستانی بازیگر قدیمی سریال‌های طنز تلویزیون و سینما بر اثر ایست قلبی در سن ۷۶ سالگی از دنیا رفت. اکثر مردم مرحوم گرجستانی را با کاراکترهایی نظیر «هاشم آقا» در متهم گریخت یا «عزیز آقا» در سریال زن بابا به یاد سپردند اما کمتر کسی می‌داند این بازیگر طنزپرداز زمانی فوتبالیست حرفه‌ای هم بوده و در تیم بزرگ زمان خودش یعنی «شاهین» توپ می‌زده. مرحوم گرجستانی آن زمان همبازی بسیاری از بزرگان فوتبال ایران از جمله همایون بهزادی، حمید شیرزادگان و ناصر ابراهیمی بود اما با این حال مشکلات مالی باعث شد فوتبال را کنار بگذارد و برود سراغ بازیگری. ناصر ابراهیمی که از نوجوانی با مرحوم گرجستانی رفاقت داشت، معتقد است او اگر فوتبال را کنار نمی‌گذاشت یکی از دفاع وسط‌های خوب فوتبال ایران می‌شد. ابراهیمی خودش یکی از کسانی است که با وجود مشکلات مالی فوتبال را ادامه داد و به بازی در تیم ملی و مربی‌گری تیم ملی و باشگاه پرسپولیس هم رسید. برای یادآوری خاطرات دوران فوتبالی مرحوم گرجستانی با ناصر ابراهیمی چند دقیقه‌ای همکلام شدیم. همچنین وقتی دیدیم فرصت مهیاست، گریزی هم به بحث واگذاری سهام دو باشگاه استقلال و پرسپولیس زدیم. مساله‌ای که این روزها جنجال زیادی به وجود آورده. جنجال‌هایی پیرامون برگرداندن مایملک‌های قدیمی دو باشگاه و استادیوم‌هایی که قرار است به سرخابی‌ها برسد.

شما یکی از همبازی‌های مرحوم گرجستانی در تیم شاهین بودید. از آن دوران برای ما بگویید.

اتفاقا چند ماه پیش با آقای گرجستانی حرف زدم و با هم خاطراتی را از دوران بازی‌مان مرور کردیم. کلا زیاد با هم ارتباط داشتیم و احوال هم را می‌پرسیدیم. از ۱۲، ۱۳ سالگی با هم در تیم شاهین بودیم. اسم تیم آن موقع نمونه شاهین بود. در آن تیم خدا بیامرز اکبر کیا که تازگی‌ها فوت کرد، مربی ما بود. این ادامه پیدا کرد تا ۱۷، ۱۸ سالگی که رسیدیم دسته یک شاهین. خدا بیامرز دکتر اکرامی، رییس باشگاه بود. از تیم نمونه شاهین ۵ بازیکن انتخاب شدند تا بیایند پشتوانه تیم بزرگسالان و اصلی شاهین باشند. در آن زمان آقایان عراقی ، شکیبی، مهندس بهشتی، حجری، تبریزی و خدا بیامرز دهداری بازیکنان تیم شاهین بودند. ۵ نفر انتخاب شدیم. یکی من، یکی امیر قرنی که ایشان هم فوت کردند، سیروس گرجستانی، فاروق نیکنام که ایشان هم فوت کردند به اضافه حسین ایرانی. حسین ایرانی بک وسط بود و آقای سیروس گرجستانی هم یک وسط بازی می‌کرد. ما آزمایش دادیم و قبول شدیم. در سال‌های ۳۹ و ۴۰ مرحوم گرجستانی چند بازی دوستانه هم برای شاهین به میدان رفت. ولی نمی‌دانم چه شد که یک باره تصمیم گرفت برود دنبال هنر. یعنی اگر ایشان ادامه می‌داد، می‌توانست به درجه‌های بالاتری هم برسد. همان طور که من ۴ سال در سال‌های ۳۹، ۴۰، ۴۱ و ۴۲ فیکس بازی کردم همراه با همایون بهزادی و شیرزادگان و جاسمیان، دهداری و وطنخواه و کلی از ستاره‌های دیگر شاهین. ایشان اما ادامه نداد و رفت دنبال هنر. تمام دوران از ۱۳ تا ۲۰ سالگی و در تمام سفرهای داخلی که با هم رفتیم، چون ما سفر خارجی با هم نرفتیم، پر از خاطره بود. ما همیشه با هم قدم می‌زدیم. آن زمان در تیم دوم شاهین که رزرو شاهین اصلی بود کلی هم طرفدار داشتیم. شاهین خیلی تیم پرطرفداری بود. اولین سفرمان نزدیک قزوین رفتیم. آخرین سفرمان اگر اشتباه نکنم به مشهد بود. در آن بازی ایشان کنار خدا بیامرز جعفر نامدار دفاع وسط ایستاد. آن موقع بچه خیلی پاک و باشخصیتی بود. خیلی هم شاداب بود و همه از بودن کنارش احساس خوبی داشتند. در بازیگری هم دیدیم که چطور مردم را می‌خنداند و شاد می‌کرد.

به نظرتان اگر ایشان فوتبال را ادامه می‌داد، می‌توانست موفق باشد؟

به نظرم اگر ایشان فوتبال را ادامه می‌داد یکی از دفاع‌ وسط‌های فوق‌العاده فوتبال ایران می‌شد. نه اینکه حالا که فوت کرده این حرف را بزنم؛ دو سال پیش به خودش گفتم، سیروس جان همان طور که در هنر موفق شدی اگر فوتبال را هم ادامه می‌دادی از من هم بهتر بودی و همان طور که من چند سال فیکس بازی کردم و به تیم ملی رسیدم، تو هم می‌رسیدی. اما ایشان به هنر هم علاقه داشت. ایشان در آن دوران که همبازی من بود بسیار عالی کار می‌کرد. با این حال خوشبختانه وارد فضایی شد که دل مردم را شاد کرد. یعنی حضور ایشان در هر سریالی که بازی می‌کرد، باعث می‌شد مردم منتظر پای تلویزیون بنشینند تا ساعت ۹ شود، سریال پخش شود. ایشان یک هنرپیشه درجه یک بود. بسیار هم آدم بی‌ریایی بود. بدون اینکه تکبر داشته باشد یک زندگی شاد و خوب را پشت سر گذاشت. امیدوارم روحش شاد باشد. از دست دادن ایشان خیلی ناگهانی بود و مرا متاثر کرد. درگذشت ایشان را به خانواده مرحوم و مردم ایران تسلیت می‌گویم.

چند وقت پیش ایشان در مصاحبه‌ای گفته بود که چون به تیم ملی نرسیدم و مشکلات مالی داشتم، مجبور شدم فوتبال را کنار بگذارم.

من هم همین ‌طور بودم. ما با هم بزرگ شدیم. نه یک سال نه دو سال، ۶ سال از ۱۳ سالگی تا ۲۰ سالگی با هم بودیم. آن زمان نه تنها ما از فوتبال چیزی درنمی‌آوردیم بلکه از جیب‌مان هم خرج می‌کردیم. می‌توانید از قدیمی‌ها سوال کنید. ما دسته یک شاهین بودیم و شوخی نبود ولی تیم وقتی می‌خواست مثلا به آبادان سفر کند، نفری ۵۰ تومان پول می‌دادیم. ۵۰ تا تک تومان. یادم هست، خودم هم خیلی احتیاجات مادی داشتم. ۴ سال در تیم شاهین بازی کردم. آقای جاسمیان که کنارم بازی می‌کرد و حالا هم در قید حیات هستند می‌توانند شهادت بدهند که مجبور شدم بروم تیم تاج. یک سال قبل از اینکه بروم تاج مرحوم گرجستانی فوتبال را گذاشت کنار. واقعا اگر ادامه می‌داد یکی از مدافعین خوب تیم ملی می‌شد.

یکی از دلایل محبوبیت ایشان بین مردم سریال‌های طنزی بود که بازی می‌کرد. آیا در دوران فوتبال هم همین روحیه شوخ‌طبعی و طنازی را داشت؟

شما پژمان جمشیدی را در نظر بگیرید، ایشان هم همان‌طور بود. وقتی پژمان در تمرینات پرسپولیس حاضر می‌شد، آن زمان که من مربی‌اش بودم، این کلمه را به شوخی و مسخره می‌گفتم که تو باید هنرپیشه می‌شدی. یعنی آن‌قدر که بچه‌ها را سرگرم می‌کرد که بهش می‌گفتم تو باید به جای فوتبالیست بازیگر می‌شدی. البته ایشان هم به تیم ملی رسید و در باشگاه پرسپولیس هم موفق بود. پژمان یکی از گوش راست‌های خیلی خوب فوتبال ما بود. عین همین داستان، دور از جانش، در مورد سیروس گرجستانی صدق می‌کرد. می‌خواهم بگویم بعضی‌ها مثل سیروس یا پژمان هستند که می‌توانند هم در فوتبال موفق باشند هم در هنرپیشگی.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند»

سایت بدون – ضرب‌المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند» نمادی از وضعیت‌هایی است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *