چرا رحمان ١۴٠٠ پرفروش‌ترین فیلم اکران است؟


همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد، فیلم رحمان ١۴٠٠ پرفروش‌ترین فیلم این روزهای سینمای ایران است. ساخته جدید منوچهر ‌هادی که  بنابر آخرین آمار بیش از ١٠ میلیارد تومان فروخته. اتفاق عجیب اما اجماع عمومی در ضعیف بودن این فیلم است، تا حدی‌که می‌توان بی‌شمار پست و توییت با این مضمون دید: «رحمان ١۴٠٠ با اختلاف بسیار زیاد، چرت‌ترین فیلمی بود که در دو دهه اخیر دیدم»؛ و جالب‌تر این‌که حتی در اینستاگرام هم که مخاطبان رحمان‌پسندتری دارد، نمی‌توان به تعداد انگشتان یک دست هم نقد و نظر مثبت درباره جدیدترین دستپخت منوچهر ‌هادی دید، پس چرا این فیلم این‌قدر خوب می‌فروشد؟
یک تیپ و یک سرتیپ
بسیاری از مخالفان رحمان ١۴٠٠ به حمایت‌های سخت‌افزاری از فیلم ‌هادی اشاره می‌کنند. خودمانی‌ترش یعنی این ادعا که «این فیلم را علی سرتیپی تهیه کرده؛ تهیه‌کننده‌ای که قدرتمندترین پخش‌کننده سینمای ایران نیز هست و علاوه بر حلقه یارانش مدیریت پردیس مهم و تاثیرگذار کوروش را نیز در اختیار دارد و بنابراین از نفوذش استفاده کرده و با اختصاص سانس‌های بیشتری به رحمان ١۴٠٠ فیلم را پرفروش کرده». در این‌که حمایت‌هایی از این دست می‌تواند سرنوشت اقتصادی یک فیلم را تغییر دهد، شکی وجود ندارد، اما در این بین یک سوال مهم پیش می‌آید: نقش خود فیلم در این میان چیست؟
منوچهر وارد می‌شود!
نباید در ذکر دلایل فروش رحمان ١۴٠٠ نقش منوچهر ‌هادی را نادیده گرفت. او کارگردانی است که از تدارکات و سپس دستیاری شروع کرده و به ‌اصطلاح خاک‌خورده سینماست. همین الان می‌توانید تیتراژ فیلم ملاقات با طوطی علیرضا داودنژاد را سرچ کنید و نام منوچهر‌ هادی را در میان تدارکات‌چی‌های آن فیلم ببینید. طبیعی‌ است که برای چنین فیلمسازی فروش یک فیلم اولویت اول ‌و آخر باشد و نهایت بلندپروازی، برای همین ‌هم هست که‌ هادی وقتی چند فیلم اولش فروش‌های متوسطی به ‌دست آوردند، ناگهان مسیر عوض کرد و مستقیم زد به‌ دل فیلمفارسی. او  با فیلمی به ‌نام من سالوادور نیستم نامش را به فهرست کارگردانان چند میلیاردی افزود. بعد از آن فیلم، نام منوچهر ‌هادی تبدیل شده به یک برند پرفروش. بعد از سالوادور، ‌ آینه بغل را ساخته که حدود ٢٠‌میلیارد فروخته و البته سریال عاشقانه را که از پرفروش‌ترین سریال‌های شبکه نمایش خانگی بوده. پس فروش بالای فیلم آخر کارگردانی با این سابقه چرا باید شگفت‌انگیز باشد؟
شوخی سوپراستارها
در رحمان ١۴٠٠ با کلکسیونی از پرفروش‌ترین بازیگران سینمای ایران روبه‌روییم. بازیگرانی چون مهران مدیری، محمدرضا گلزار، سعید آقاخانی، ساره بیات، یکتا ناصر و بهرام افشاری که به‌خصوص سه نام اول برای هر فیلمی می‌توانند بهترین تضمین برای فروش باشند. بازیگرانی که کشاندن‌شان هر کدام پای قرارداد و گرفتن امضا از آنها برای تهیه‌کننده‌ حداقل چند صد میلیون تا بالای میلیارد خرج برمی‌دارد. حالا شما این را بگذارید در کنار عکس‌های منتشرشده از این فیلم که با تأکید روی گریم و لباس‌های خاص گلزار و مدیری توانست نگاه اغلب سینمادوستان را به این فیلم جذب کند. بگذریم از این‌که تماشاگرانی که تنها به‌ خاطر بازیگران به دیدن رحمان ١۴٠٠ رفته‌اند، همگی بلااستثنا مغبون از سالن بیرون آمده‌اند. با شکایات و انتقاداتی از این دست که «یارو رفته مهران مدیری رو آورده- فقط برای دو سکانس آبکی»؛ یا: «این تقلب نیست که روی بازیگری تبلیغ کنی که فقط سه دقیقه تو فیلم باشه؟»؛ یا این یکی: «اینم یک‌جورشه. نیاز نیست فیلم بسازید. فقط سوپراستار بیارین، مثل سیرکی که نیاز به داستان نداره و فقط برای عکساشه که می‌رین می‌بینین».
کارناوال شعار و شوخی
نگاه منوچهر‌ هادی به جلب‌نظر مخاطب در رحمان هم شبیه دیگر فیلم‌هایش است. فیلمسازی که فکر می‌کند می‌شود با شعارهایی درباره فساد مالی و پولشویی و ریاکاری مدیران و شوخی‌هایی تکراری درباره عقب‌افتادگی فرهنگی مردم و البته چند شوخی بالای ١٨‌سال تماشاگر را راضی از سالن بیرون فرستاد. البته استقبال مردم از این فیلم نشان می‌دهد که چندان هم اشتباه فکر نمی‌کند. اما آن‌وقت تکلیف این‌همه انتقاد و اعتراض و طعنه و کنایه را چگونه باید روشن کرد؟ انتقاداتی چون این‌که «از کارگردانی که تو دوسال، دو فیلم، دو سریال و یک تله‌فیلم می‌سازه، انتظار کیفیت دارید؟»؛ یا: «رسما هر لحظه‌ش حس توهین بهم دست داد. مزخرف‌ترین فیلم تاریخ»؛ یا: «رحمان ۱۴۰۰ مستهجن، بی‌سروته و از همه مهمتر در کنار طنز مبتذلش پر از شعارهای سیاسی مزخرف است». درست است که همه می‌دانیم رحمان ۱۴۰۰ با گلزار و مدیری و کمدی و شوخی‌های رکیک فروش خوبی داشته، اما این پرسش هنوز به پاسخی معقول و منطقی نرسیده که «چرا این فیلم‌ها را با این کیفیت می‌فروشند»؟
چرا بقیه عقب ماندند
از مهمترین رقبای رحمان یکی متری شش و نیم معترض است که در اکران حقش ادا نشده و می‌توانسته بیشتر بفروشد. اگرچه فیلم دوم روستایی احتمالا نظر بسیاری از دوستداران فیلم اولش را برآورده نکرده. ژن خوک شکست بزرگ سعید سهیلی است که خواسته بدون ستاره بخت‌آزمایی کند و یخش نگرفته. اما تلخ‌ترین فرجام را غلامرضا تختی داشته که به شدت از گیشه جا مانده. فیلمی که باید درباره خودش و سوژه‌اش و دلایل نامحبوب شدنش جدا نوشت.

پو لاد امین| شهر وند

لطفا با لمس عکس زیر عضو کانال تلگرامی بدون شوید
Image result for telegram

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل«نگاه به دست ننه کن مثل ننه غربیله کن»

سایت بدون – غربیله کردن همان غربال کردن است و به به فرآیند الک کردن …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *