چرا رمضانی در استقلانی آرمانی شد، در پرسپولیس نه؟/معجزه باور

سایت بدون – قبل از هر چیز باید به «مهدی قائدی» پرداخت، او ایده آل ترین زوج برای هر مهاجمی است. در بازی او آن قدر زیبایی وجود دارد که برای اثبات خویش نیاز ندارد که فقط گل بزند ، برای همین است که مهاجم کناری او شاهد یک نوع سخاوت است و همواره این فرصت را دارد که از فرصت پس از خلاقیت و خلاقیت برای ایجاد فرصت بهره مند شود، قایدی هنر این را دارد که با شوک تکنیکی و مهارتی به هر خط دفاع ، نظم دفاعی هر تیمی را به هم بزند و سپس در آشفتگی و به هم ریختگی سدهای تدافعی ، مهاجم کناری خودرا چه شیخ دیاباته باشد، چه ارسلان مطهری و چه آرمان رمضانی را برای گل زدن محتاج یک ضربه خود کند فقط …

اما نکته مهم این است که آرمان رمضانی که در پرسپولیس همین ضربه را به آسمان می زد، حالا در استقلال چرا این ضربه را طوری می زند که انگار بهتر از آن تصور نمی شود؟ یادمان باشد اکنون باید حتما به عقب بگردیم و بازی های آرمان رمضانی را درپرسپولیس را هم بررسی کنیم ، آن هم نه با آن پیش فرض های منفی که آن زمان داشتیم ، در دوره پرسپولیس ما آرمان را فارغ از مهارت می دیدیم، برای همین فقط نیمه خالی لیوان را می دیدیم ، فقط توپ هایی که بد زده می شد و این پیش فرض باعث می شد که هنر در موقعیت قرار گرفتن آرمان رمضانی را نبینیم ، او حتی در بازی هایی که چند دقیقه فرصت بازی پیدا می کرد، یک دروازه خالی را خراب می کرد، این خود نشان از دو چیز داشت؛ اول این که او بلد است در موقعیت بایستد ومهم این که او از لحاظ ذهنی نمی تواند ضربه درست را به درستی بزند.

چه چیز در استقلال برای او عوض شده است؟ تمام ماجرا را می توان در یک کلمه خلاصه کرد؛ باور!

در پرسپولیس آرمان رمضانی مهاجم از سر ناچاری بود، گزینه اول سرمربی نبود، او بازیکنی بود که چون عیسی آل کثیر محروم بود، چون در جذب شهریار مغانلو ناکام بودند، چون علی علیپور نبود، به بازی گرفته می شد، کادر فنی پرسپولیس هم خیلی زود از او ناامید شدند و بازی کردن بازیکنانی مثل وحید امیری در پست غیر تخصصی را به بازی کردن آرمان رمضانی ترجیح می دادند . او تحت فشار بود و هیچ کس در تقسیم کردن این فشار با او همراه نبود.

…اما در استقلال فرهاد مجیدی ، آرمان رمضانی را باور داشت، آن قدر باور داشت که با وجود همه انتقادها او را خرید . این باور بزرگترین پشتوانه برای یک بازگشت آرمانی بود. رمضانی یک سرمربی داشت که او را قبول داشت ، پس رفته رفته تارهای ذهنی را پاره کردو حالا مهاجمی است که کم کم همه وادار به تحسین می کند ، این معجزه باور است.

افشین خماند

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند»

سایت بدون – ضرب‌المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند» نمادی از وضعیت‌هایی است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *