
سایت بدون -شاید هیچ چیز به اندازه یک تجربه نزدیک به مرگ (Near-Death Experience یا NDE) نتواند انسان را وادار به بازنگری در اولویتهای زندگیاش کند؛ از جمله اولویتهایی که به کار، موفقیت و پول مربوط میشوند. پژوهشی جدید از دانشگاه گوئلف کانادا نشان میدهد افرادی که تجربهای نزدیک به مرگ داشتهاند، پس از آن بهطور چشمگیری در نگرششان به کار، هدف شغلی و روابط انسانی دگرگونی ایجاد میشود.
بهجای تمرکز بر پول، مقام، و جاهطلبیهای شغلی، این افراد بهدنبال کاری هدفمحور، روابط معنادار، و رضایت درونی میروند.
تجربه نزدیک به مرگ چیست و چگونه بر کار افراد اثر میگذارد؟
تجربه نزدیک به مرگ به وقایعی گفته میشود که افراد در آستانه مرگ یا حین آن تجربه میکنند؛ نظیر خارج شدن از بدن، دیدن موجودات روحانی، حس یگانگی با جهان، یا مرور صحنههایی از زندگی گذشته. پژوهشگران از طریق مصاحبه عمیق با ۱۴ فرد شاغل که چنین تجربهای داشتهاند، دریافتند که نگاه آنها به زندگی کاریشان بهکلی دگرگون شده است.
بسیاری از آنها پس از نجات از مرگ، بهطور کامل مسیر شغلی خود را تغییر داده یا نگاهشان به همان شغل قبلی را از نو تعریف کردهاند. تمرکز آنها اکنون بر معنویت، همدلی، ارتباط اصیل با دیگران، و هدف شخصی است؛ نه بر رقابت، ترفیع یا پاداش مالی.
شش تحول عمده پس از تجربه نزدیک به مرگ
این تحقیق که در مجلهی مدیریت، معنویت و دین منتشر شده، شش الگوی اصلی را از میان مصاحبهها استخراج کرده است:
- دریافتهای تازه و تحولات روحی
اغلب افراد به بینشهایی نظیر ادامهی حیات پس از مرگ، یگانگی نوع بشر، و معنای ژرفتری از زندگی دست یافتند. - تحول شخصیتی
اعتماد به نفس بیشتر، افزایش روحیه معنوی، و حتی برخی تواناییهای حسی یا شهودی غیرعادی (مثلاً تشخیص دردها و آسیبها در دیگران) از جمله تغییراتی بود که افراد گزارش دادند. - تغییر در اولویتهای کاری
انگیزههایی مانند پول، مقام یا دارایی جای خود را به اهداف معنوی، رضایت درونی و ایجاد تأثیر مثبت دادند. برای مثال، یکی از شرکتکنندگان گفت:
«قبل از آن تجربه، همه چیز درباره قایق، خانههای بزرگ و ماشینهای لوکس بود؛ حالا هیچکدام مهم نیستند.» - تغییر شغل یا بازتعریف آن
۷۵٪ از افراد شغل خود را پس از تجربه نزدیک به مرگ تغییر دادند. برخی دیگر شغل قبلی خود را حفظ کردند اما با رویکردی تازه به آن نگاه کردند، یا فعالیتهای داوطلبانهای به زندگیشان افزودند. - انگیزش درونی و معناگرایانه
افراد دیگر بهدنبال پاداشهای بیرونی نبودند؛ انگیزه آنها از درون میآمد و به دنبال این بودند که «تأثیر واقعی» بگذارند، نه اینکه صرفاً ساعات کاری را پر کنند. - روابط انسانی عمیقتر در محیط کار
روابط کاری تبدیل به روابط انسانی اصیل شدند. حتی مبادلات مالی را به چشم ابراز قدردانی و حضور متقابل میدیدند، نه صرفاً معاملهای سودآور.
درسهایی برای همه ما: حتی اگر تجربه مرگ را نداشته باشیم
این پژوهش پیام مهمی برای همه ما دارد: نیازی نیست تجربهای تا این اندازه تکاندهنده داشته باشیم تا زندگیمان را از نو اولویتبندی کنیم. اگر بهجای تمرکز وسواسگونه بر بهرهوری، دستمزد و عنوان شغلی، بر معنا، ارتباط انسانی، و رضایت واقعی تمرکز کنیم، هم سلامت روانی بهتری خواهیم داشت و هم احتمال فرسودگی شغلیمان کمتر میشود.
پژوهشگران تأکید میکنند:
«هیچکس در لحظات پایانی زندگی، آرزو نمیکند کاش بیشتر اضافهکاری کرده بود.»
روششناسی پژوهش
- ۱۴ فرد (۹ زن، ۵ مرد) با میانگین سنی ۵۲ سال و تجربه NDE که بهطور میانگین ۱۸ سال پیش رخ داده بود، مورد مصاحبه قرار گرفتند.
- آنها از حرفههایی مختلف نظیر کشاورزی، حقوق، بازاریابی، آموزش، خدمات و کارمندی بودند.
- مصاحبهها بهطور میانگین ۶۶ دقیقه و از طریق زوم انجام شدند.
- تمام شرکتکنندگان بر اساس پرسشنامههای معتبر در زمینه NDE تأیید شده بودند.
- تحلیل دادهها با روش تحلیل تماتیک (Thematic Analysis) انجام شد.
محدودیتهای تحقیق
- خود پژوهشگران تجربهای از NDE نداشتند و این ممکن است تفسیر نتایج را محدود کند.
- مصاحبهها به صورت بازگویی تجربههایی بود که سالها پیش رخ داده بود.
- نمونه نسبتاً کوچک بود و بیشتر شرکتکنندگان تجربههای مثبت از مرگ داشتند، بنابراین نمیتوان درباره تجربههای منفی نتیجهگیری کرد.
نتیجهگیری: آیا باید تا لبه مرگ برویم تا معنای زندگی را بفهمیم؟
البته که نه. این پژوهش به ما نشان میدهد میتوان بدون مواجهه مستقیم با مرگ نیز از بینشهای آن بهرهمند شد. اگر کاری معنادار انجام دهیم، روابط انسانی را در اولویت بگذاریم و بهجای رقابتزدگی، به مشارکت فکر کنیم، نهتنها شادتر خواهیم بود، بلکه بهرهوری و موفقیت واقعیتری هم نصیبمان خواهد شد.
آیا شما تاکنون در زندگیتان لحظهای داشتهاید که نگرشتان را به کار و موفقیت تغییر داده باشد؟ آیا به معنای کاری که انجام میدهید فکر کردهاید؟ اگر نه، شاید وقت آن رسیده باشد.