گیتار نواز قاتل درجشن تولد خونین


سایت بدون –  پسر جوان که قرار بود در جشن تولد دوستش گیتار بنوازد در یک درگیری شدید مرتکب قتل شد.
، چند روز قبل درگیری خونینی در یکی از باغ‌های اطراف تهران به پلیس اعلام شد. وقتی تیم جنایی برای بررسی ماجرا به باغ محل حادثه رفتند با جسد خونین پسری حدودا ۳۰ ساله مواجه شدند که با ضربه چاقو به قتل رسیده بود. صاحب باغ که موضوع درگیری را به پلیس خبر داده بود در تحقیقات اولیه گفت: مدت‌هاست که این باغ را دارم و فقط به دوستان و آشنایان و فامیل اجاره می‌دهم، یکی از دوستانم به‌نام بهرام، ایمان را به من معرفی کرد و گفت برای جشن تولدش باغ می‌خواهد.
او ادامه داد: بهرام به من گفته بود که باغ را برای یک میهمانی خانوادگی می‌خواهد اما وقتی میهمانی شروع شد متوجه شدم چند پسر جوان جشن تولد گرفته‌اند. با اینکه از این ماجرا ناراحت شدم ولی اعتراضی نکردم حدود یک ساعتی از میهمانی گذشته بود که بین میهمان‌ها درگیری لفظی رخ داد و من به بهرام زنگ زدم و گفتم کسی را که معرفی کردی، در میهمانی‌اش دعوا شده است.
بدنبال تماس صاحب باغ، بهرام سه نفر از دوستانش را راهی باغ کرد اما درگیری قبل از اینکه دوستان بهرام به باغ برسند تمام شده بود و کسانی که در میهمانی درگیری لفظی پیدا کرده بودند باغ را ترک کردند. اما دقایقی بعد آنها به باغ برگشتند و همین انگیزه‌ای برای درگیری دوباره شد و طرفین با چوب و چماق به جان هم افتادند و در این میان پسر جوانی که از دوستان بهرام بود و به سفارش او راهی باغ شده بود، با ضربه چاقو به قتل رسید.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به جست و جو برای شناسایی هویت عاملان این نزاع خونین پرداختند. از سویی آنها به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف باغ پرداخته و مشخص شد که طرفین درگیری سوار بر دو خودروی پژو ۲۰۶ و سمند محل را ترک کرده‌اند. با استعلام شماره پلاک خودروها و تحقیقات میدانی، هویت ۶ پسر جوان که درگیری مرگبار را رقم زده بودند بدست آمد.
با دستگیری عاملان شرکت در نزاع، متهم اصلی که پسری ۲۳ ساله بود به قتل ناخواسته اعتراف کرد. او در رابطه با قتلی که رخ داده بود گفت: وقتی ایمان ما را به میهمانی‌اش دعوت کرد، گیتارم را هم بردم. چندان نوازندگی گیتار بلد نیستم اما گاهی در محافل دوستانه می‌نواختم و آن شب هم گیتارم را با خودم بردم. او ادامه داد: داخل میهمانی بر سر بیماری کرونا و کری خوانی و از این حرف‌ها دعوایمان شد. دعوا لفظی بود ولی چون صاحب باغ آنجا بود و موضوع را به دوست ایمان خبر داده بود، خیلی ترسیدیم و باغ را ترک کردیم. در بین راه یادمان افتاد که گیتار و بلندگو و یک سری وسایل را نیاوردیم. چاره‌ای نبود و برای برداشتن وسایل دوباره به باغ رفتیم.
متهم جوان گفت: وقتی برای برداشتن وسایلمان به باغ برگشتیم، دوستان بهرام با دیدن ما تصور کردند که برای دعوا و کری خوانی برگشته‌ایم و همین مسأله باعث دعوا بین ما شد. من برای دفاع از خودم چاقویی که همراه داشتم را پرتاب کردم. قصدم قتل نبود اما چاقو به یکی از دوستان بهرام که در آن درگیری بود برخورد کرد و او نقش زمین شد. از ترسمان فرار کردیم و حتی در راه فرار یکی از ماشین هایمان با خودرویی تصادف کرد. ولی برای اینکه راز جنایتی که مرتکب شده بودیم برملا نشود، بدون آنکه پلیس بیاید از آنجا رفتیم.
با اعتراف متهم به جنایت، تحقیقات به دستور بازپرس پرونده از سوی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت ادامه دا

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «معما چو حل گشت آسان شود»

سایت بدون – وقتی مشکلی پیش می آید موضوع پیچیده است ، فکر همه درگیر …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *