یادداشتی درباره فینال جام حذفی / از همه تیک های نخورده می ترسیم

سایت بدون -در رمان معروف شاهزاده و گدا ، شاهکار مارک تواین یک خرده روایت وجود دارد که همه دارند دنبال مهر سلطنتی می گردند و پیدا نمی کنند ، تام که جای ولیعهد در کاخ است ، مشخصات آن را می پرسد و جای مهر را نشان می دهد و می گوید در تمام این مدت از آن به عنوان وسیله ای برای شکستن گردو استفاده می کردم . رابطه ما و ابزار ، رابطه ای است که با شناخت یا به مفهومی بزرگتر با فرهنگ تعریف می شود.در همه طول تاریخ فوتبال، ما مثل اولین ایرانی هایی بودیم که مبهوت اتومبیل ، ماشین ، پیانو و…در غرب شدند و فکر کردند که توسعه همین است و با وارد کردن محصولات غربی از این دست می توان به پیشرفت رسید ما هم در همه تاریخ فوتبال مان فکر می کردیم که اگر ورزشگاه خوب داشته باشیم ، اگر ورزشگاه زیاد بسازیم ، اگر توپ داشته باشیم و حتی بعد ها به این رسیدیم که اگر جی پی اس و حوضچه یخ سرد داشته باشیم ، فوتبال خود را توسعه داده ایم .در یکی از شماره های قدیمی کیهان ورزشی مطلبی در انتقاد از ورود مربیان خارجی وجود دارد ، به قلم مهدی دری که عصاره آن ، این است که جای آن که پول خود را خرج مربیان خارجی کنید ، با این توپ دوهزار توپ فوتبال بخرید و در استان ها پخش کنید تا فوتبال پیشرفت کند.
ما در همه این سال ها یک باور غلط دیگر هم داشتیم . فکر می کردیم که «پول» خوشبختی می آورد، توسعه می آورد ، پیشرفت می آورد ، هر چه کلمه زشت که بلد بودیم نثار دلارهای نفتی و صنعتی فوتبال های رقیبمان می کردیم و همه موفقیت دیگران را در هزینه هایی می کردیم که دیگران می کنند …اما امروزه ما با گرانترین مربیان جهان و ورزشگاه های شیک و مدرن هم نمی توانیم توسعه را تجربه کنیم .نه ! نمی خواهم بگویم که ابزار و سرمایه گذاری مهم نیستند که اتفاقا سخت افزار حتما در یک برنامه روبه جلو نقش اساسی را ایفا می کنند اتفاقا در یک توسعه متقارن ، هم توسعه در سخت افزار و هم توسعه در نرم افزار باعث پیش روی می شود.
آن چه در فولادآره نا رخ داد ، در استعاری شکل ممکن توصیف توسعه سخت افزار در غیبت توسعه نرم افزار بود. ما شیک ترین ، مجهزترین ، به روزترین ورزشگاه فوتبال خود، سنتی ترین شکل مدیریت را به نمایش گذاشتیم ،مدیریتی که ابتدایی اصول برگزاری یک مسابقه فوتبال را فراموش کرده بود و می خواست با کدخدامنشی و تصمیم های خلق الساعه فینال را هم تمام کند.مثل همیشه واکنش های ما به جریان هم یک نگاه سنتی است ، مقصر را افراد می دانیم و خواهان حذف فوری آن ها در همه سطوح هستیم ، حتما که افراد با تاوان اشتباهات خود را بدهند در همه سطوح اما این سووال پیش می آید که آیا با تغییر افراد ، این مدل فاجعه های مدیریتی به انتها می رسد؟ چیزی که فوتبال ما در این مقطع نیاز دارد ، توسعه نرم افزاری است ، ذهن هایی که باید نو شوند ، به روز شوند ، شیک شوند . سیستم هایی که روح مدرنی داشته باشیم و البته سیستم هایی که دقت و پویایی را حاکم کنند . فوتبال تا زمانی که به آدم ها دل می بندد و از قدرت نهادهای درون خود غافل است ، همواره باید منتظر بماند تا ضعف افراد ، کلیت را با بحران های جدی مواجه کند و هر روز اتفاقی پیش بینی نشده ، چالش های بزرگ خلق کنند.
فینال جام حذفی یک آینه پیش روی فوتبال ما بود، ضعف های ساختاری باعث شد که هم تیم قهرمان ناراضی باشد که جشن پرشور قهرمانی اش خراب شد و هم تیم بازنده که تا ابد مدعی می ماند ، در حالی که در یک مدیریت سیستماتیک تمام این معضل با یک «چک لیست» حل می شد؛جایگاه مخصوص هواداران داماش:تیک …بیایید تصور کنیم در همه فوتبال ما چقدر آیتم و بخش وجود دارد که تیک نخورده از کنار آن عبور کرده ایم ؟ آیا همین ها باعث نمی شود که در این جا ایستاده ایم که آدم خوشحال در فوتبال کم پیدا می شود؟ آدم های برنده هم قدر آدم های بازنده شاکی ، عصبانی و دلخور هستند چون سیستم را دارای قدرت لازم نمی دانند تا از حق و حقوق آن ها دفاع کند.حالا ما در هر شهر هم یک ورزشگاه مثل فولاد آره نا بسازیم تا روح حاکم به فوتبال هم توسعه نیابد ، داستان همین است ، مثل یک تونل وحشت می ماند ، همیشه یک چیز پیش بینی نشده ترسناک می تواند از در و دیوار خارج شود و مارا دچار تردید کند ، تردید نسبت به همه چیز ، حتی موفقیت ها…

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند»

سایت بدون – ضرب‌المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند» نمادی از وضعیت‌هایی است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *