آخر و عاقبت بیوه‌های ناصرالدین شاه چه شد/زنان شاه بابا

سایت بدون – آمار همسران ناصرالدین‌شاه معلوم نیست؛ از ۵۰ تا ۱۱۲ نفر را به عنوان همسر دایمی یا موقت او نام برده‌اند، اما به نظر می‌رسد آمار زوجه‌های قبله عالم، بیشتر از این تعداد باشد. ناصرالدین‌شاه فردی بوالهوس بود و هر وقت به خانمی موجه یا زیبا برمی خورد، به فکر ازدواج با وی می‌افتاد. به این ترتیب، حرمسرایی عریض و طویل به وجود آمد که خرج و مخارجش، سر به فلک می‌کشید. بسیاری از همسران موقت شاه، تنها یک بار با وی ملاقات می‌کردند و سپس، در گوشه نمور ساختمان حرمسرا، در میان زنانی که از شدت حسادت، در شُرُف انفجار بودند و می‌خواستند به هر ترتیب، دلِ شوهر را بربایند، گیر می‌افتادند. با این حال، قصه پر غصه زنان دفن شده در حرمسرای شاه قاجار که آخرین حرمسرای سلطنتی ایران هم محسوب می‌شود، به این مسائل ختم ‌نشد. بسیاری از آن ها که نزد شاه تقربی پیدا نکردند، دست به دامن هووهای مقتدر خود شدند و شرایط هر روز برایشان بدتر و بدتر می‌شد.
نسوانی که شانس آوردند
در میان زنان حرمسرای ناصری، بانوانی حضور داشتند که می‌توانستند گلیم خود را از آب بیرون بکشند؛ افرادی نظیر انیس‌الدوله که با وجود همسر موقت بودن، سوگلی شاه بود و حتی با او به فرنگ هم رفت و هدیه ولنتاین گرفت! انیس‌الدوله توانسته بود برای خودش ثروتی دست و پا کند تا بعد از مرگ شوهر، سرگردان نشود؛ اما چند روز بعد از ناصرالدین‌شاه، دارفانی را وداع گفت. مانند انیس‌الدوله، به لحاظ جایگاه و موقعیت در حرمسرا، چند نفر دیگر هم وجود داشتند؛ زنانی مانند امینه اقدس، عمه ملیجک دوم که پیش از ناصرالدین‌شاه مُرد، شکوه‌السلطنه، نواده فتحعلی‌شاه که او هم پیش از همسرش درگذشت، خازن‌الدوله که از شاه صاحب دو دختر شد و البته، سرنوشت سه بانوی قبلی را یافت و منیرالسلطنه، دختر محمدتقی معمارباشی، معمار مدرسه دارالفنون که مادر کامران‌میرزا، پسر چهارم ناصرالدین‌شاه محسوب می‌شد و البته، فرجام و عاقبتش از بقیه بهتر بود؛ منیرالسلطنه به واسطه نفوذ پسرش، تا اواسط دوره مظفرالدین‌شاه، با آبرومندی و قدرت زیست و سپس دار فانی را وداع گفت. البته این زنان و تعدادی دیگر که نامشان آورده نشد، درصد بالایی از نسوان حرمسرا را تشکیل نمی‌دادند.
بخت برگشته‌ها
تعداد زیادی از زنان حرمسرای ناصری، متعه‌هایی بودند که نه زبان ستیزه و اغوا داشتند و نه خاندانی که بتوانند به آن تکیه کنند. این افراد، عموماً در کنج حرمسرا می‌ماندند و مدتی بعد از چشم شاه می‌افتادند و باقی عمر را، در حسرت و تنهایی می‌گذراندند. نام و نشان بیشتر این زنان، برای ما شناخته شده نیست، اما فرجام تلخ آن ها، در متون تاریخی موجود است. این بانوان به واقع بخت‌برگشته، پس از مرگ ناصرالدین‌شاه، آواره کوچه و بازار شدند و از آن‌جا که پول و ثروتی نداشتند، مجبور بودند به هر زندگی پرذلتی تن در بدهند. روز ششم محرم سال ۱۳۱۴ قمری(۲۸ خرداد ۱۲۷۵)، مظفرالدین‌شاه که حوصله دادن خرجی به نامادری‌هایش را نداشت، دستور داد همه را از قصر بیرون بیندازند. فرجام تلخی که عین‌السلطنه، در روزنامه خاطراتش، آن را این‌گونه شرح داده است: «زن‌های شاه را روز ششم محرم از اندرون بیرون کردند، خیلی بد و مستهجن که ابداً شایسته نبود. اول بنا نبود تا انقضای مدت(صیغه) بیرون روند. نمی‌دانم صدراعظم چه کرد که روز پنجم، خواجه رفته حکم کرد که فردا تماماً بروید و روز ششم، بیچاره ها نصفی با الاغ کرایه، نصفی با تراموای، نصفی پیاده، نصفی با کالسکه بیرون رفتند. مردم هم دسته دسته، جوقه جوقه در خیابان ایستاده، نظاره می‌کردند و این‌ها بیرون می‌رفتند … این زن‌ها که سایه آن ها را آسمان نمی‌دید و در وقت بیرون آمدن صدای دور شو کور شو پس برو، گوش عالم را کر می‌کرد به این حال بیرون می‌رفتند که دل مردم به تمام آن ها سوخت. یکصد و دوازده صیغه و عقدی بیرون رفت که هزار و هفتصد نفر زن جمع آن ها بود. در تمام کوچه و محلات شهر پراکنده شدند. بعضی‌ها که جا و مکان نداشتند، به خانه‌های دخترهای شاه بابا و اقوام دور خود پناه بردند. در هر خانه، امشب ذکر این بود و زن‌ها مرافعه داشتند. کسی هم نیست که نگوید باید خدمت این‌ها رسید و بعضی را گرفت. هر کس به خودش یکی و دو تا وعده داده، وضیع و شریف حرفشان همین است. هیچ صحبتی در این ایام بیشتر از این صحبت رواج ندارد. هر دو نفر آدمی که در جایی نشسته‌اند یا در حرکت باشند، صحبت از این می‌کنند، طوری صحبت آن ها شیوع دارد که بالاتر از قتل شاه در آن ایام است.» به این ترتیب، آخرین حرمسرای سلطنتی در تاریخ ایران، این چنین مفتضحانه و غم‌انگیز به کار خود پایان داد و ده‌ها زن اسیری که عمری را در پستوی اندرونی شاه سپری کرده و از زندگی طبیعی و معمولی باز مانده بودند، در سراسر تهران و اطراف آن پخش شدند و اثری از آن ها در تاریخ باقی نماند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «مادر را دل سوزد، دایه را دامن»

سایت بدون- این ضرب‌المثل یکی از پرمعناترین و عمیق‌ترین تعابیر در ادبیات فارسی است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *