آیامحرم نویدکیامی‌تواند گزینه رویایی نیمکت طلایی‌پوشان باشد؟ مربی با ژن سپاهان

سایت بدون – زندگی در حسرت جام، موتیف این چند سال اخیر باشگاه سپاهان است. تیمی که در این ۵ سال اخیر کمتر نشانی از مدعی همیشگی لیگ برتر و جام حذفی داشته و از خود واقعی‌اش، هر روز بیشتر از قبل فاصله گرفته است. امسال اما قصه تبصره ویژه‌ای هم دارد: نرسیدن به سهمیه لیگ قهرمانان و پایان همکاری با امیر قلعه‌نویی نرسیده به پایان فصل. همه این گزاره‌های ناکامی دست در دست هم دادند تا مدیران سپاهان تصمیم به یک انقلاب بگیرند: انقلابی که تئوری اصلی‌اش برگشتن به خویش و برگرداندن مردانی است که ردپای‌شان در سال‌های طلایی این باشگاه به شدت ملموس است.    بازگشت اول مربوط بود به محمدرضا ساکت. مردی که شاید فقط در یکی، دو قهرمانی سپاهان حضور نداشته ولی در بیشترشان به این افتخارات سنجاق شده است. با ساکت، خیال سپاهان از نقل و انتقالات و خرید کردن و مسائلی که بیرون از زمین جریان دارد، راحت شد و سپس نوبت رسید به تصمیم اصلی: انتخاب نفر اول کادر فنی که اثبات کننده همه شایعات و گمانه‌زنی‌های این چند وقت اخیر بود؛ محرم نویدکیا سرمربی سپاهان شد.    بی‌تردید اولین نشانه‌ها از شنیده شدن نام سپاهان در جغرافیای فوتبال ایران همان زمانی بود که نام محرم نویدکیا به گوش‌مان ناآشنا می‌آمد. هافبک ترکه‌ای که در لیگ دوم با توپ جادو می‌کرد و سپس در سال‌های بعد ثابت کرد اصول جادوگری را خوب بلد است و یک جرقه نیست. سپاهان با انتخاب نویدکیا، گرته‌برداری‌اش از دکترین جدید دنیای فوتبال را انجام داد: سپردن سکان هدایت تیم به دست کسانی که ژن باشگاه را دارند.    زیدان در رئال، سولسشر در یونایتد، لمپارد در چلسی، دل پیرو در یوونتوس و حتی قبل‌تر از همه آنها، گواردیولا در بارسلونا؛ مردانی از جنس باشگاه با انبوهی افتخار و سابقه خوب در نزد طرفداران. همین فیدبک درخشان باعث می‌شود زمان لازم از سوی هواداران برای ساختن یک تیم خوب داده شود. البته نمونه‌های ناکام هم در این زمینه بوده مثل سولاری در رئال ولی کمتر پیش آمده چنین اتفاقی در سویه منفی رقم بخورد.    محرم نویدکیا در همه کارها به جز فوتبال بازی کردن و دادن پاس‌های عمقی، سفت و سخت و صلب است. او کمتر راضی می‌شود و همین چارچوب شخصیتی وقتی در کنار سرمربی شدنش قرار می‌گیرد، نشان می‌دهد ضمانت‌های لازم به او در همه زمینه‌ها داده شده است. از یک نگاه مثبت، نویدکیا را می‌توان سمبل سپاهان دانست. کاپیتانی که کمتر کسی نبوغش را کتمان می‌کند و شخصیتی که در کمال‌گرایی بسان سایر فانتزیست‌های فوتبال ایران (علی کریمی و مجتبی جباری) افراطی است. نویدکیا دقیقاً همان «ژن»ی است که سپاهان سال‌ها نداشت و به همین دلیل، همه جام‌ها را از دست داد. با حضور نویدکیا، فردی تصمیم‌گیر اصلی تیم می‌شود که بازیکنان نمی‌توانند خدشه‌ای به جایگاهش وارد کنند چون همه کارهایی که این کادر انسانی می‌خواهند انجام بدهند را نویدکیا، سال‌ها قبل انجام داده است. چه کسی می‌خواهد تعداد جام‌هایش را به رخ سرمربی بکشد؟ چه کسی می‌خواهد نبوغ بازی‌اش را جلوی سرمربی جلوه بدهد؟    سوی دیگر سکه و ماجرا را هم باید دید؛ نویدکیا در کلاس‌های مربیگری شرکت کرده؟ استارت مربیگری آن‌هم از تیم اول سپاهان همانقدر که می‌تواند جذاب باشد، می‌تواند پایان دهنده همه دوران یک بازیکن هم لقب بگیرد. نمونه‌های خارجی قبل از رسیدن به تیم اصلی‌شان، سابقه هدایت تیم‌های دیگر را داشتند: گواردیولا و زیدان در تیم‌های دوم بارسا و رئال، همه کاره بودند و یکی مثل لمپارد با سابقه هدایت دربی کانتی راهی چلسی شد. از این نظر، نویدکیا روی همان خطی حرکت می‌کند که فرهاد مجیدی رفت و در نهایت به انتهایش نرسید. بزرگترین نگرانی درباره نویدکیا همین است؛ اینکه یک بازیکن نابغه با اولین انتخاب به آخر مسیر برسد (و یا حتی در میانه‌های مسیر، پرچم سفید را بالا ببرد) نظیر آنچه برای قلعه‌نویی و دایی در تیم ملی رقم خورد.    نویدکیا در ابتدای مسیری قرار دارد که یک دوراهی خوب و بد را پیش رویش قرار می‌دهد: مسیر خوب یعنی نتیجه گرفتن و برگرداندن سپاهان به دوران اوج و مسیر بد یعنی ادامه راهی که سپاهان در این چند ساله رفته و با نویدکیا هم تغییری نخواهد کرد. راه اول، نویدکیا را محبوب‌ترین مرد تمام نصف جهان می‌کند ولی راه دوم، احتمالاً دوران باشکوه بازی کردنش را هم تباه و مخدوش خواهد کرد که بی‌شک خواسته هیچ فوتبال‌دوستی در ایران نیست.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «سوراخ سنبه»

سایت بدون – سنبه ابزاری بود شبیه میله که برای پرکردن تفنگ های قدیمی به …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *